دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۲۰ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

http://s5.picofile.com/file/8152368534/%D9%87%DA%98%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C.jpg

هژمونی از واژه‌ی هژمون یونانی به معنای رییس یا فرمان‌روا است و اشاره است به تسلط یا تفوّق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلوماسی یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی.
با این حال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی» متفکر مارکیست و نویسنده ایتالیایی به کار می‌رود که دلالت بر تسلط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از تمام جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدیولوژیک دارد. به نظر گرامشی، سلطه‌ی سرمایه‌داران فقط به وسیله‌ی عوامل اقتصادی تامین نمی‌شود، بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدیولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایه‌داری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا، خانواده و حتی اتحادیه‌های کارگری. ثبات جوامع سرمایه‌داری نیز ناشی از سلطه‌ی ایدیولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. گرامشی، اعتقاد دارد که این سلطه نمی‌تواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقه‌ی کارگر یک نوع آگاهی می‌بخشد که نقطه‌ی مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقه‌ی سرمایه‌دار بر آن تحمیل می‌کند. به نظر گرامشی اگر این آگاهی انقلابی توسط روشن‌فکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی‌آید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه‌های روشن‌فکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایه‌دار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است.

به عبارتی می‌توانیم بگوییم، هژمونی اصطلاحی است که گرامشی آن را باب کرده تا چه‌گونه‌گی سلطه‌ی یک طبقه بر طبقه‌ی دیگر را به وسیله‌ی آمیزه‌ای از وسایل سیاسی و ایدیولوژیکی وصف کند. با این که نیروی سیاسی (جبر) همواره دارای اهمیت است، اما نقش ایدیولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهم‌تر باشد. موازنه‌ی میان جبر و رضایت، از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر فرق می‌کند؛ به طوری که اهمیت دومی در جوامع سرمایه‌داری بیش‌تر است.
از نظر گرامشی، دولت ابزار اصلی نیروی جبر است ولی تحصیل رضایت از راه سلطه‌ی ایدیولوژیک به وسیله‌ی سایر نهادها محقق می‌شود.
بنابراین هر چه قدرت جامعه‌ی مدنی بیش‌تر باشد، احتمال حصول سلطه با وسایل ایدیولوژیکی بیش‌تر است. و از طرفی نیز نامحتمل است که سلطه هرگز بتواند کامل باشد. به عنوان مثال در جامعه سرمایه‌داری معاصر، طبقه‌ی کارگر آگاهی دوگانه‌ای دارد که قسمتی از آن را ایدیولوژی طبقه‌ی سرمایه‌دار تعیین می‌کند ولی قسمت دیگر آن انقلابی است و به وسیله‌ی تجاربی تعیین می‌شود که کارگران از جامعه‌ی سرمایه‌داری دارند. و برای سرنگون کردن جامعه‌ی سرمایه‌داری، کارگران باید نخست ایدیولوژی خود را که از آگاهی انقلابی‌شان سرچشمه می‌گیرد، به حداکثر رسانند.
به طور کلی این واژه به مفهوم تسلط و برتری است که عبارت است از چیره‌دستی و مهارت بیش‌تر در امور دیپلوماسی و روابط دیپلوماتیک بین دولت‌ها و برخی از پژوهش‌گران در مورد تفوق نظامی‌گری نیز این واژه را به کار برده‌اند که ظاهراً در اسناد و آرشیو خبری رسانه‌های جمعی اروپا و امریکا در این زمینه سابقه‌ی فراوان وجود دارد.
حتی نسبت به بنیادگراها نیز عده‌ای از این واژه استفاده کرده‌اند. بنابراین به لحاظ فرهنگ‌های سیاسی مختلف، می‌تواند معانی دیگری نیز ارایه شود.
هژمونی مفهومی است برای توصیف و توضیح نفوذ و تسلط یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر، چنان‌که گروه مسلط (هژمون) درجه‌ای از رضایت گروه تحت سلطه را به‌ دست می‌آورد و با «تسلط داشتن به دلیل زور صرف» فرق دارد.

هژمون در روابط بین‌الملل که چیرگی‌خواهی، سیادت‌طلبی و استیلا‌خواهی هم گفته‌شده، به وجود یک قدرت بدون رقیب جهانی که هیچ منازعی در سطح جهان نداشته باشد اطلاق می‌شود. برای مثال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پشت سرگذاشتن یک دوره‌ی ده ساله فترت از سال ۲۰۰۱ میلادی و به دنبال حملات ۱۱ سپتامبر ایالات متحده آمریکا وارد مرحله هژمون شده‌است. هژمونی از واژه‌ی هژمون یونانی به معنای رئیس یا فرمان­روا است و اشاره است به تسلط یا تفوق کشوری بر کشورهای دیگر از طریق دیپلماسی یا تهدید به اطاعت و یا پیروزی نظامی. با این­حال این واژه اغلب به مفهوم مورد نظر "آنتونیو گرامشی" متفکر مارکیست و نویسنده‌ی ایتالیایی به کار می‌رود که دلالت بر تسلط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه‌ی اقتصادی بلکه از تمام جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد. به نظر گرامشی، سلطه‌ی سرمایه‌داران فقط به وسیله‌ی عوامل اقتصادی تأمین نمی‌شود. بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایه‌داری عبارتند از نهادهای جامعه‌ی مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا خانواده و حتی اتحادیه‌های کارگری. ثبات جوامع سرمایه‌داری نیز ناشی از سلطه‌ی ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. گرامشی اعتقاد دارد که این سلطه نمی‌تواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقه‌ی کارگر یک نوع آگاهی می‌بخشد که نقطه‌ی مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقه‌ی سرمایه‌دار بر آن تحمیل می‌کند. به نظر گرامشی اگر این آگاهی انقلابی توسط روشن­فکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی‌آید. از نظر وی مبارزه‌ی طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه‌های روشن­فکری است که یکی در خدمت طبقه‌ی سرمایه‌دار و دیگری در خدمت طبقه‌ی کارگر است.

مجید غفوری