غلامرضا تختی در فرهنگ ورزشی ایران، نماد پهلوانی و فروتنی است.تختی در
المپیک ۱۹۵۶ ملبورن به همراه امامعلی حبیبی نخستین مدالهای طلای تاریخ
ورزش ایران در بازیهای المپیک را کسب کرد. او با یک مدال طلا و دو مدال
نقرهٔ المپیک، دو طلا و دو نقرهٔ قهرمانی جهان و یک طلای بازیهای آسیایی
در فهرست برترینهای قرن فیلا در جایگاه سیزدهم قرار دارد. او یکی از سه
کشتیگیر ایرانی (در کنار امامعلی حبیبی و عبدالله موحد) است که تصویر
آنها در تالار افتخارات فیلا نصب شده است.
حاج قُلی، پدربزرگ غلامرضا تختی، در محلهٔ خانیآباد، از اربابان خانی آباد و یخچال دار معروف تهران بود. در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانیآباد به «حاج قلی تختی» شهرت یافته بود. همین نام بعدها به نام خانوادگی آنها تبدیل شد. ارباب رجب، پدر غلامرضا تختی، یخچال دار ورشکسته بود (زمینهای یخچال ارباب رجب دقیقاً از راه آهن میگذرد که حکومت رضاشاه برای احدث راه آهن زمین های ارباب رجب را خریداری میکند) که زود درگذشت و او را با تنگدستی یتیم گذاشت.
یکی از دلبستگیهای تختی خواندن کتاب بینوایان ویکتورهوگو بود. از میان چهرههای رمان بینوایان بیشتر از همه ژان والژان را دوست داشت.
جلال آلاحمد دربارهٔ مرگ او چنین نوشت: «از آن همه جماعت هیچ کس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمی کرد.»
تابلو افتخارات جاودانه جهان پهلوان تختی:
سال 1951: مسابقه های جهانی هلیسنکی(فنلاند)، مدال نقره.
سال1953: مسابقه های جهانی ورشو(لهستان)، مدال نقره
سال 1956: المپیک ملبورن (استرالیا)، مدال طلا
سال 1958: مسابقه های جهانی صوفیه(بلغارستان)، مدال نقره
سال 1958: بازی های آسیایی توکیو(ژاپن)، مدال طلا
سال 1959: مسابقات جهان تهران(ایران)، مدال طلا
سال 1960: المپیک رم (ایتالیا)، مدال نقره
سال 1961: مسابقات جهانی یوکوهاما(ژاپن)، مدال طلا
سال 1962: مسابقات جهانی تولیدو(آمریکا)، مدال نقره
حاج قُلی، پدربزرگ غلامرضا تختی، در محلهٔ خانیآباد، از اربابان خانی آباد و یخچال دار معروف تهران بود. در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانیآباد به «حاج قلی تختی» شهرت یافته بود. همین نام بعدها به نام خانوادگی آنها تبدیل شد. ارباب رجب، پدر غلامرضا تختی، یخچال دار ورشکسته بود (زمینهای یخچال ارباب رجب دقیقاً از راه آهن میگذرد که حکومت رضاشاه برای احدث راه آهن زمین های ارباب رجب را خریداری میکند) که زود درگذشت و او را با تنگدستی یتیم گذاشت.
یکی از دلبستگیهای تختی خواندن کتاب بینوایان ویکتورهوگو بود. از میان چهرههای رمان بینوایان بیشتر از همه ژان والژان را دوست داشت.
جلال آلاحمد دربارهٔ مرگ او چنین نوشت: «از آن همه جماعت هیچ کس، حتی برای یک لحظه، به احتمال خودکشی فکر نمی کرد.»
تابلو افتخارات جاودانه جهان پهلوان تختی:
سال 1951: مسابقه های جهانی هلیسنکی(فنلاند)، مدال نقره.
سال1953: مسابقه های جهانی ورشو(لهستان)، مدال نقره
سال 1956: المپیک ملبورن (استرالیا)، مدال طلا
سال 1958: مسابقه های جهانی صوفیه(بلغارستان)، مدال نقره
سال 1958: بازی های آسیایی توکیو(ژاپن)، مدال طلا
سال 1959: مسابقات جهان تهران(ایران)، مدال طلا
سال 1960: المپیک رم (ایتالیا)، مدال نقره
سال 1961: مسابقات جهانی یوکوهاما(ژاپن)، مدال طلا
سال 1962: مسابقات جهانی تولیدو(آمریکا)، مدال نقره
هرچند این افتخارات باعث شهرت تختی شد ولی تختی به این علت اسطوره نشد......
یکی از رویدادهای زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده است. فردین که از دوستان تختی بود، او را برمیانگیزد که بازیگر سینما بشود. فردین به او میگوید: «بلوری بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتا پیشنهاد میدهند در فیلمهای تبلیغاتی بازی کند. به تختی پیشنهاد تبلیغ عسل میدهند. میگوید: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختیها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»
