اگر داستان تاریخی ضحاک را در مطالب قبل مطالعه کردید،یک نکته توجه بر انگیز دیده می شود که ریشه همه شرارت ها است،علاقه ضحاک به قدرت و خوشگذرانی باعث ایجاد سلسله وار پلیدی می گردد.برای بررسی این پدیده لازم است به بررسی اومانیسم و مسائل پیرامونی آن پرداخت.
اومانیسم(humanism) در فارسی به صورت اصالت انسان، انسانگرایی، انسانمداری ،آدمیت و خود بنیادی ترجمه شده است.
این
مکتب انسان را محور ارزشها قرار می دهد یعنی اصالت به اراده و خواست او
داده می شود. در این نظریه همه چیز از انسان شروع شده و به انسان نیز ختم
می شود و هیچ حقیقتی برتر از انسان وجود ندارد بنابراین اومانیسم در مقابل
مکتب دین که بر اساس خدا محوری می باشد قرار گرفته است .
ریشه ها
ریشههای
انسانگرایی به معنای فوق به چندین قرن قبل از میلاد به فرهنگ یونانی
میرسد. در فرهنگ یونانی، خدایان رقیبان انسانند آتش آسمان یا آتش جاویدان
منحصراً در اختیار زئوس (خدای خدایان بود) و او تلاش میکرد تا این آتش به
دست انسان نیفتد. انسان نیز برای دستیابی به آتش تلاش کرد تا آنان که
پرومته آتش را از زئوس میدزدد و از آسمان به زمین میآورد و به انسان
میدهد و بدین وسیله به او شخصیت میبخشد.
در فرهنگ یونانی این تلقی
وجود داشت که انسان رقیبوار در مقابل خدایان قرار دارد و اصالت به خدایان
داده می شد در مقابل این اعتقاد عدهای اصالت را به انسان میدادند که
میتوان آنها را اومانیستهای قدیم نامید.