
روح به موارد متعدّدی اطلاق میشود.
1-
یک نوع از روح آن است که در تشکیل تخمک مذکّر از یک سو و در تشکیل تخمک
مؤنث از سوی دیگر شرکت دارد- زیرا هر دو تخم زندهاند و آنچه زندهاست یک
شیء است که مطابق اصل تزویج باید از دو بخش جسم روح تشکیل شده باشد.
2-
نوع دیگر روحی است که از ترکیب تخمکهای مذکر و مؤنث به وجود میآید و در
تشکیل نطفه دخالت دارد, زیرا نطفه نیز به نوبت خود یک شیء و جسم است که این
هم باید مطابق اصل تزویج مرکّب از جسم و روح باشد امّا درمرحلهای
پیچیدهتر و متکاملتر میباشد.
3-
روحی که در هنگام توّلد به شکل تنفّس (دم و بازدم) مستمراً وارد ریه
میشود و اکسیژن لازم را به بدن میرساند و سموم را با بازدم دفع مینماید-
کار این روح که مشتق از کلمه ریح یعنی باد است در جسم قرینه و زوج عمل
خوردن و آشامیدن است.
و
روح از این نظر روح گفته شده که شبیه باد و مبداء حرکت و جنبش و آثار دیگر
در اجسام است و وجودش ضرورت تام دارد و در عین حال مانند بادی که بی آلایش
است پاک و نامریی و حیات بخش میباشد.
5-
روحی که بر آدم (ها) دمیده میشود و آنان را شایسته میکند تا فرشتگان بر
آنان سجده کنند:«فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی
فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ»
6-
روحی که بر خاصانی از بندگان خاصّ خداوند القاء میشود تا به تبشیر و
انذار بندگان بپردازند: «یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ
مِنْ عِبادِهِ لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ» روحی از عالم امر بر بعضی از
بندگان خداوند القا میشود تا از روز ملاقات (که روز حسابرسی است) مردم را
بر حذر دارد. (سوره غافر , آیه15) نیز مفاد آیه (سوره سجده, آیه9) آیات
متعدد دیگر- این روح بیشتر در وجود پیامبران القاء میشود.
7-
روحی که به صورت آیات بر پیامبران و به خصوص در شکل آیات قرآن کریم بر
حضرت رسول ا... نازل میشود:«وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ
أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإِیمانُ...» و بدین
گونه ما روحی (آیاتی) از امر خویش بر تو وحی (نازل) کردیم در حالی که تو
نمیدانستی کتاب چیست و ایمان چگونه است...(سوره شوری , آیه52)
8-
روحی که به حضرت مریم دمیده شد و او را حامله کرد:«وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ
فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا»(سوره انبیاء, آیه91).
9-
روحی که غالباً همراه پیامبران و تأکید کنندهی آنان است:«وَ آتَیْنا
عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» و
به عیسی فرزند مریم (آیات) روشنگر دادیم و او را با روح القدس (روان پاک)
تأیید نمودیم(سوره بقره, آیه87).
بنابر
تعاریف قرآن کریم که به بعضی از آنها فوقاً اشاره کردیم, روح انواع معدّدی
دارد و هر یک از آن انواع شأن و منزلتی مخصوص دارند- امّا روحها را
میتوان دو نوع شناخت. یک نوع روحهایی یا جانهایی که منشاء زمینی دارند و
همراه شکل گیری جسم انسانها و تغییرات جسمیبه وجود میآیند و متغیر و در
حال رشد هستند, مانند جان انسانها از بدو ایجاد تخمکها و نطفهها تا مراحل
تولد و رشد و کمال و کهولت میباشند – و نوع دیگر روحهایی که از آسمان یا
عالم امر بر انسانهایی خاص نازل میشوند:«تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ
الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» و حق هم همین است که
بر اساس اصل تزویج «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ
لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» چون خداوند روح آسمانی خلق میکند قرینه آن یعنی
روح یا جان زمینی هم میآفریند تا مهبط و کفوِ روح آسمانی و وسیط و پیوند
زننده آن با جسم آدمیان باشد.
به
نظر میرسد که حیات موجودات متکامل از تزویج و تقارن و تعارون دو نوع جان
زمینی و روح آسمانی به وجود میآید زیرا مطابق اصل تزویج:«وَ مِنْ کُلِّ
شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» روح نیز که یک شی
است ممکن نیست که از دو بخش متشکل نشده باشد امّا پس از تشکیل از دو بخش و
تلفیق با جسم در زبان قرآن حیات یا نفس ناامید میشود: «اللَّهُ یَتَوَفَّى
الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها
فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى
أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» خداوند
نفسها را یا روحها را به هنگام مرگ آنها میگیرد و آنرا که نمیمیرد در
هنگام خوابیدنش میگیرد, پس نفسِ آنرا که مرگ بر او عارض شده است نگاه
میدارد دیگری را که زمان مرگش فرا نرسیده است به بدن او پس میفرستد تا
زمان معین (که عمرش به پایان برسد) در این (نظام روح گرفتنها به هنگام مرگ,
و پس فرستادنها در هنگام خوابیدنها) رهنمودهای روشنی است برای
اندیشمندان(سوره زمر , آیه42).
کلمه
نفس نیز مانند تمام کلمات دیگر قرآن کریم برای بیان مفاهیمیبسیار به کار
برده شده است امّا شک نیست که یکی از مفاهیم آن نیز روح است, و همین روح یا
روان است که به هنگام خواب موقتاً و به هنگام مرگ دائماً از بدن جدا
میشود و در ید قدرت خداوند قرار میگیرد:«اللَّهُ یَتَوَفَّى ...»