اثیر عنصری است غیر مادی و با قدرت و سرعتی که در ذات آن وجود دارد ، می
تواند در هر یک از مواد و یا عناصر مادی , نفوذ کند و قدرت حیات آنها را
اداره و کنترل نماید . اصولا اثیر رابطی است غیر مادی بین نیروی خلقت و
موجودات عالم که در تمام عناصر و اشیاء واجسام اثر می گذارد و باعث ادامه
حیات هر شیء در دوران ادامه حیات یا تکامل آن می گردد.
اثیر عالم ع
در مواقع و حالت های بخصوص و طی شرایطی , توسط نیروهای دیگر در آن
میتوانند به اشکال مختلفی جلوه گر شود . یعنی اثیری که قابل روئیت نیست ,
گاه امکان دارد به صورت سفت وسخت در آید و قابل لمس و روئیت گردد ولی اصولا
خود اثیر , حالت سیال دارد و با قدرت و سرعتی که در ذاتش پنهان است ,
میتواند بر تمام قسمت های این عالم و کائنات اثر بگذارد.
اثیر از
نظر قدرت و سرعت و سایر خصوصیات موجی به ترتیبی در کائنات قرار گرفته که به
سهولت قادر است بر تمام تشعشعات و امواج و اجرام و اجسام و عناصر مادی اثر
کرده و نمام فضاهای خالی درونی وبرونی شبکه های اتمی و ملکولی و سلولی
آنها را اشغال کند و تمام عالم را در برگیرد.
امواج اثیری , تمام
ذرات وجودی بشر و اطراف زندگانی و محیط مادی او را به طور کامل از هر طرف
احاطه کرده اند . به طوری که در تمام ذرات سلول بصورت نیروی خلقت نفوذ
دارد. ولی طبق قوانین امواج و کمبود علم و دانش محیط , این موج های اثیری
را به علت سرعت زیادی که دارند , نمی توانیم درک نمائیم و آنها را بشناسیم .
وجود امواج اثیری عالم هستی هم مانند بسیاری از امواج دیگر , که برای بشر
قابل درک نیستند , از نظر علم فیزیک نظری , تا به امروز به اثبات نرسیده
اند , ولی از نظر علم روحی , اگر شیئی را در این جهان می توان مشاهده کرد و
یا آنها را تشخیص داد , بدان علت است که , به نوعی تحت تاثیر امواج و
ارتهاشات و قدرت های اثیری عالن قرار دارند . این قانون شامل تمام موجودات
کائنات , منجمله ستارگان , سیارات , کهکشانها و فضاهای خالی بین آنها نیز
می شود , به طوری که خلا مطلق , در هیچ کجای عالم وجود ندارد و تمام فضاها
به وسیله اثیر عالم پرشده اند.
الف) دنیای موازی چیست؟
در حال حاضر سه نوع دنیای موازی مورد بحث فیزیک دانان است : [1]
1. دنیای ابعاد بالاتر (Hyperspace)
2. دنیاهای چندگانه (Multiverse)
3. دنیاهای موازی کوانتومی
"عقل سلیم میگوید که دنیای ما از سه بعد طول و عرض و ارتفاع تشکیل شده
است. موقعیت هر شیء را به هر وضعی که باشد با این سه بعد میتوان تعریف
کرد. فضای سه بعدی پایه هندسه یونان است".[2] با این حال در قرون اخیر
دانشمندان وجود ابعاد دیگری را نیز برای جهان ثابت کردهاند که انحصار فضای
سه بعدی را میشکند و خبر از دنیاهای نامرئی دیگری میدهد که همزمان با
جهان محسوس و مرئی ما وجود دارند. کارل گارس، ریاضیدان بزرگ قرن نوزدهم،
محاسبات و معادلات بعد چهارم (فضا-زمان) را بنیان گذاشت.[3] این معادلات یک
قرن بعد، اساس تئوری نسبیت انیشتین را تشکیل داد. در سال 1919 فیزیک دانی
به نام تئودور کالوزا، از وجود بعد پنجم (زمان) خبر داد.[4] تئوری فراگیر
استرینگ شمار این ابعاد را به 10 رساند.[5] در سال 1994 ادوارد ویتن و پال
تواسند، فرضیهای عنوان کردند که ابعاد تئوری استرینگ را از ده به یازده
تبدیل کرد.[6] "بعد یازدهم شکل جدیدی را عرضه میکند و همچنین نشان میدهد
که ممکن است دنیا خودش هم یک پوسته در بعد یازدهم باشد. گذشته از آن تمامی
این ابعاد الزاما کوچک نیستند و بعضی از آنها میتوانند بینهایت بزرگ
باشند؛ یعنی امکان وجود دارد که شاید این دنیا جزو یک دنیای چندگانه باشد.
تعداد این دنیاها میلیاردها تخمین زده شده است".[7] دانشمندان میگویند:
"به احتمال قریب به یقین بیشتر این دنیاهای موازی، دنیاهای مردهای، متشکل
از ژازها و ذرات زیر اتمی مثل الکترون و نوترون میباشند. در این دنیاها
ممکن است پروتون به صورت ناپایدار موجود باشد و به تدریج از بین برود و در
نتیجه اجسام مرکب به وجود نیامده باشد".[8]
البته در نحوه وجود
دنیاهای موازی نیز میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی اعتقاد به
وجود این دنیاهای چندگانه را ناشی از خاصیت هولوگرافیک (توهمی) ذهن انسان
میدانند و معتقدند این دنیاها مجازی هستند.[9] در مقابل عدهای نیز آنها
را همچون دنیای محسوس، واقعی میپندارند.
ب) دیدگاه اسلام درباره دنیای موازی
در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و
حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی مییابند؛
مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (آیه 172 سوره اعراف[10])، وجود
افلاک و آسمانها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده
است[11])، وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (ص) (احادیث معراج).
برخی از دیدگاههای فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی
است. فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کردهاند. در دائرة المعارف
فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:
عالم، کلمه عربی به
معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی اللَّه (به جز ذات خدا)، و در نزد
کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛ یعنی مجموع موجودات. بعضی از قدما عالم
را عبارت از مجموع موجودات جسمانی می دانستند، و تعریف آن را طبق نظریه
بطلمیوسی چنین می گفتند: «آنچه سطح بیرون فلک اعلی (فلک الافلاک) آن را در
بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است، نیز به عقیده ایشان
بر دو قسم بود: عالم علوی یا جهان بالا؛ و عالم سفلی؛ یا جهان زیرین. عالم
علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافتهاند، و عالم سفلی
شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) می باشد. عالم
سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) می
خواندند؛ زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از
جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار
نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است. اما معتقدان به وجود عالمی
غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند: عالم روحانی و عالم
جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نام هایی نهادهاند
که از قرآن مجید اقتباس شده است؛ مثل عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و عالم
امر (یعنی عالم غیر جسمانی)؛ یا عالم شهادت (عالمی که به حس در می آید یعنی
عالم محسوسات یا اجسام)؛ و عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و
به حس در نمیآید؛ یعنی عالم غیر جسمانی). اسامی دیگری نیز به این دو عالم
داده شده است، از قبیل عالم ملک و عالم ملکوت؛ عالم تکوین و جهان ازل؛
جهان طبع و جهان خرد (عالم طبیعت و عالم عقل)؛ و جهان جزئی و جهان کلّی.
شیخ اشراق شمار عوالم را چهار می داند:
1. عالم عقول و ملائکه و مقربان، که به اصطلاح او عالم انوار قاهره است؛
2. عالم نفوس، که عالم انوار مدبره دانسته است؛
3. عالم برزخیان، که عالم حس و عبارت است از عالم افلاک و ستارگان و عالم عناصر؛
4. عالم مثال و خیال که به اصطلاح او، عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است؛ و ارواح اشقیا و سعدا، هر دو در آن عالم است.
برای عالم غیب، تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف، تقسیماتی قائل
شدهاند، از قبیل عالم ملکوت و عالم جبروت، که عالم ملکوت عالم حقایق و
عقول و ارواح است، و عالم جبروت به عقیده بعضی عالم برزخ (یعنی عالم متوسط
میان جسمانیات و روحانیات) است، و عالم مثال نیز خوانده می شود. بعضی عالم
جبروت را عالم اسما و صفات دانستهاند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت
میداند، و عبدالرزاق کاشانی آن را از عالم جبروت. ملاصدرا مجموع عوامل را
سه می داند: عالم عقل، عالم خیال، و عالم حس. قیصری در مقدمه شرح فصوص
الحکم شمار عوالم را پنج می داند: عالم اعیان ثابته، عالم ملک، عالم عقول و
نفوس مجرده، عالم مثال، و عالم انسانی (که جامعه جمیع عوالم است). در نظر
صوفیه، مجموع موجودات، عالم کبیر خوانده می شود، و انسان که مظهر و جامعه
جمیع عوالم است، عالم صغیر. عالم لاهوت (مشتق از الاه، یعنی عالم الاهی)،
که حلاج آن را پیشتر ذکر کرده است، تقریباً معادل عالم غیب است، و در برابر
آن عالم ناسوت (مشتق از ناس، یعنی عالم انسانی) است، که معادل عالم شهادت
می باشد.[12]
[1] میچیو کاکو (1389). فیزیک غیر ممکنها، مترجم، جنابزاده، حمید، ص 204، روشنگران و مطالعات زنان، تهران.
[2] همان، ص 204- 205.
[3] همان، ص 205.
[4] همان، ص 206.
[5] همان، ص 210.
[6] همان، ص 211.
[7] همان، ص 212.
[8] همان، ص 213.
[9] مایکل تالبوت (1385). جهان هولوگرافیک، مترجم، مهرجویی، داریوش، ص 87، تهران، هرمس.
[10] «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ
ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ
قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا
عَنْ هذا غافِلِینَ».
[11] مانند آیات 33، 107، 116، 117، 164، 255 و 284سوره بقره.
[12] غلامحسین مصاحب (1380). دائرة المعارف فارسی، ج 2. تهران: علمی و فرهنگی، ص1653