ابتدا با مردوک آشنا شوید
مردوک
یا مردوخ یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان مردوک به
عنوان خدای باروری و آفرینش مطرح است. او در دوره حمورابی بهعنوان محافظ
بابل به شمار میرفت. مردوک فرزند انکی خدای آبها و جانشین آنو خدای خدایان
میباشد. در اساطیر بین النهرین و در پی توسعه اقتدار سیاسی بابل، مردوک
صفات بیشتر خدایان بین النهرین را گرد آورد و به رئیس خدایان بابلی،
آفریدگار انسان، نور و زندگی بدل شد. او را گاه در ردای جواهر دوخته و با
عصا و حلقه پادشاهی مجسم کردهاند.
در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، خشایارشا ضمن سرکوب شورش بابل، استحکامات دفاعی آنجا را نابود کرده و مجسمه خدای مردوخ را تخریب نمود.
دلیل حمله کوروش به بابل خشم رب النوع مردوک
برای
شناخت بیشتر کوروش و دوران او و واقعیتهای تاریخی بدون ویرایش و روتوش می
بایست به اصل متن استوانه (منشور حقوق بشر کوروش) رجوع کرد متن ترجمه ذیل
توسط دکتر شاهرخ رزمجو از بخش شرق شناسی موزه بریتانیا از بابلی باستان به
فارسی ترجمه شده است(عددهای کنار سطور نمایانگر ترتیب جملات و سطور در
کتیبه است) :
1)
[آن هنگام که ............. {مردو]ک، پادشاه همه آسمانها و زمین، کسی که
....،} ... که با ...یَش {سرزمینهای دشمنانش (؟) را لگدکوب میکند}
2) [..................] {با دانایی گسترده، ... کسی که} گوشههای جهان {را زیر نظر دارد}،
3) [..................] ...فرزند ارشد [او] (= بِلشَزَر، فرومایهای) به سروری سرزمینش گمارده شد،
4) [..................] [اما] او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد،
5) نمونهای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] ............... برای (شهر) اور و دیگر جایگاههای مقدس [فرستاد؟]
6) آیینهایی که شایسته آنان (خدایان / پرستشگاهها) نبود. پیشکشی [هایی ناپاک] ................... گستاخانه [...] هر
روز یاوهسرایی میکرد و [اها]نت آمیز
7)
(او) پیشکشیهای روزانه را باز داشت. او در [آیینها دست برد و]
................ درون پرستشگاهها برقرار [کرد]. در اندیشهاش به ترس از
مردوک ــ شاه خدایان ــ پایان داد.
8)
هر روز به شهرش (= شهر مردوک) بدی روا میداشت. ............. همه
مردما[نش را ...] (= مردمان مردوک) را با یوغی رها نشدنی به نابودی کشاند.
9)
انلیلِ خدایان (= مردوک)، از شِکوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و
............ قلمرو آنان. خدایانی که درون آنها میزیستند محرابهایشان
را رها کردند،
10)
خشمگین از اینکه او (= نبونئید) (آنان را) (= خدایان غیر بابِلی) به
شواَنّهَ (= بابل) وارد کرده بود. [دلِ] مردوکِ بلند [پایه، انلیلِ خدایان]
به رحم آمد ... (او) بر همه زیستگاههایی که جایگاههای مقدسشان ویران
گشته بود.
ازاین
بخش ها معلوم می شود کوروش چنین بیان می نماید که شاه سرزمین بابل- یلشزر-
که فردی بی مایه بوده، پرستش رب النوع مردوک را رها کرده و آیین دیگری
اتخاذ کرده بود .لذا مردوک بر او خشم گرفت. باید بدانید مردوک به معنای
خدای یگانه و یا مفاهیمی شبیه آن نیست بلکه مردوک یا مردوخ یکی از خدایان
باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان مردوک به عنوان خدای باروری و
آفرینش مطرح است. او در دوره حمورابی بهعنوان محافظ بابل به شمار میرفت.
مجسمه این رب النوع در بتکده های بابل مورد پرستش بابلی ها بوده است!
بلکه
مردوک یا مردوخ یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان
مردوک به عنوان خدای باروری و آفرینش مطرح است. او در دوره حمورابی
بهعنوان محافظ بابل به شمار میرفت. مجسمه این رب النوع در بتکده های بابل
مورد پرستش بابلی ها بوده است!
فتح بدون درگیری خواست مردوک بود
مردوک
شاهی دادگر را جستوجو کرد که دلخواهش باشد. او کوروش، شاه (شهر) انشان
را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به
آوای بلند اعلام کرد.
13)
او (= مردوک) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=
کوروش) به کرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (= عامه مردم) را که (مردوک) به
دستان او (= کوروش) سپرده بود،
14)
به دادگری و راستی شبانی کرد. مردوک، سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است،
به کارهای نیک او (= کوروش) و دل راستینش به شادی نگریست
15)
(و) او را فرمان داد تا بسوی شهرش (= شهر مردوک)، بابِل، برود. او را
واداشت (تا) راه تینتیر (= بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی
در کنارش گام برداشت.
16) سپاهیان گستردهاش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگافزارها در کنارش روان بودند.
17)
(مردوک) او را بدون جنگ و نبرد به درون شواَنّهَ (= بابِل) وارد کرد. او
شهرش، بابِل را از سختی رهانید. او (= مردوک) نبونئید، شاهی را که از او
نمیهراسید، در دستش (= دست کوروش) نهاد.
طبق
این بخش کوروش توسط مردوک برگزیده شد که مردم شهرش را نجات دهد.به واسطه
لطف و مردوک با مردم شهرش به لطف رفتار می کند، بندهای زیر مواردی هستند که
توسط دست اندرکاران ترجمه حقوق بشری منشور مورد استفاده قرار گرفته اند:
24) سپاهیان گستردهام با آرامش درون بابِل گام برمیداشتند. نگذاشتم کسی در همه [سومر و] اَکد هراس آفرین باشد.
25)
در پی امنیتِ [شهرِ] بابِل و همه جایگاههای مقدسش بودم. برای مردم بابِل
.................. که برخلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که
شایستهشان نبود،
26) خستگیهایشان را تسکین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)
سیاست کوروش پس از پیروزی، بازگرداندن بتها به بتکده ها!
یکی
از سوالات مهم درباره کوروش مذهب اوست.اگرچه احتمالا برخی از ما او را
موحد برخی زردتشتی و برخی میترائیست می دانیم اما در آن زمان سیاستهای
مذهبی کوروش مخالفتی با بت پرستی بین النهرینی که پیامبرانی چون نوح(ع) و
ابراهیم(ع) با آن مبارزه می کردند نداشته است!
32)
اَکد، سرزمین اِشنونهَ، زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی،
جا[یگاههای مقدس آنسو]ی دجله که از دیرباز محرابهایشان ویران شده بود،
32)
خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاههایشان بازگرداندم و
(آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همه مردمانِ آنان (= آن خدایان) را
گرد آوردم و به سکونتگاههایشان بازگرداندم و
33)
خدایانِ سرزمین سومر و اَکد را که نبونئید ــ در میان خشم سرور خدایان ــ
به شواَنّهَ (= بابِل) آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت
34) به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی که دلشادشان میسازد. باشد تا خدایانی که به درون نیایشگاههایشان بازگرداندم
نتیجه گیری:
با
مطالعه متن واقعی استوانه کوروش واقعیتهای مهمی برای خواننده آشکار می
شود.در ابتدا از تحریف محتوا و بزرگنمایی بخشهایی از آن توسط برخی دست
اندرکاران فرهنگی سابق شگفت زده می شویم .اگرچه محتوا به ظاهر یکی است اما
جابجایی جملات،حذف تاکیدات،پررنگ سازی برخی بخشها، متن جدیدی ارائه می دهد
که حاوی عناصری مانند لغو برده داری، آزادی مذهبی، صلح جهانی و ... باشد.
این متن قرن بیستمی بیشتر تامین کننده نیازهای دستگاههای فرهنگی دولت پهلوی
برای نزدیکی با غرب و ایالات متحده بود.
نکته
مهم دوم ایجاد شبه جدی در نظریات بزرگانی مانند مرحوم ابوالکلام آزاد
متفکر بزرگ هندی و برخی احتمالات از سوی مفسران بزرگ قرآن کریم درباره یکی
بودن کوروش و ذوالقرنین است.اگرچه کوروش در فتح بابل بدون نبرد نظامی
شخصیتی آرام و مهربان تر از خونخوارانی مثل آشوربانی پال و بخت النصر نشان
داد اما بعید به نظر می رسد عبد صالح خدا مجددا دستور برپایی بت پرستی و
بازسازی معابد شرک آلود را صادر نماید.
تناقض
بعدی اینجاست که چرا علیرغم این گونه اطلاعات کوروش زردشتی معرفی می شود؟!
آیا در این کتیبه کوچکترین نامی از اهورا مزدا برده می شود؟
و
نهایتا با پرسش پیچیده تری روبرو می شویم که مبنای اطلاعات کتاب مقدس (عهد
عتیق) درباره کوروش چیست؟ آیا کوروش آنگونه که عهد عتیق معرفی می کند یهوه
پرست! بوده و یا آنچنان که در متن استوانه آمده خود را منسوب به مردوک
بابلی می دانسته و یا فرصت طلبانه خود را به آیین های مختلف معرفی می کرده
است؟
اگر
حتی فرض کنیم که کوروش دچار تساهل و تسامح مذهبی و تکثرگرایی بوده که بین
یهوه تا مردوک را جمع می بسته آیا می توان او را از عباد صالح خدا دانست؟