
چشمهایی که تغییر نکردند
دختری که تصویرش روی مجله نشنال جئوگرافیک چاپ شد، دنیا را با چشمهایش
جادو کرد. این عکس را استیو مک کری از یک دختربچه افغان در یکی از
اردوگاههای پناهندگان بمباران افغانستان در زمان حمله نیروهای شوروی سابق
گرفت. او با این عکس مدال طلای مسابقه «روبرت کاپا» را گرفت.
بازتابها
و تاثیرگذاری این عکس به حدی بود که مک کری تصمیم گرفت سوژه عکاسیاش را
پس از سالها دوباره پیدا کند و از سرنوشت او آگاهی پیدا کند. 15 سال بعد
از گرفتن عکس اول، وقتی دخترک به زنی 30 ساله تبدیل شده بود، مک کری او را
در یکی از مناطق دورافتاده افغانستان پیدا کرد و دوباره از او عکس گرفت.
صورت دختر شکسته شده بود، اما چشمها همان چشمها بود.
جف وایدنر و ثبت رویارویی یک مرد با تانکها

«اولین چیزی که به فکرم آمد این بود که از این مرد عکس بگیرم، ولی همزمان
مثل بسیاری دیگر دچار شوک شده بودم. تصور میکردم که او را بلافاصله خواهند
کشت، ولی این اتفاق نیفتاد. برای همین تصمیم گرفتم از لنز قویتری استفاده
کنم، چون از صحنه خیلی دور بودم. برداشتن این عکس برایم تجربهای غیرقابل
باور بود.»
این
جملهها را جف وایدنر، عکاس آمریکایی حاضر در جریان اعتراضات سال 1989
دانشجویان در میدان تیانآنمن چین، گفته است. عکسی که او از حضور یک مرد
در جلوی تانکهای ارتش گرفت به نماد سرکوب جنبش آزادیخواهی تبدیل شد.
وایدنر
همچنین گفته است:«این عکس زندگی مرا تغییر داد؛ وقتی در بیستمین سالگرد
رویدادهای میدان تیانآنمن به سفارش بی بی سی به پکن رفتم تا یک مستند
تهیه کنم، با همسرم آشنا شدم!»
سرنوشت یک جنگ در دستهای عکاس
گاهی یک عکس و ثبت یک لحظه از زندگی آدمهای درگیر یک اتفاق، میتواند
آنقدر مهم باشد که بر روند یک جنگ هم تاثیر بگذارد. اِدی آدامز، خبرنگار و
عکاس خبرگزاری اسوشیتدپرس و مجله تایم، به خاطر عکس معروفی که سال 1968 از
اعدام یک ویت کنگ در خلال جنگ ویتنام گرفت، توانست بر روند این جنگ تاثیر
بگذارد.
این عکس برنده جایزه پولیتزر و جایزه ورلد پرس شد.
عکسهایی از بمباران ناکازاکی و هیروشیما

سندی برای دیوانگی بشر
عکسهایی هم هستند که توسط عکاسانی ناشناس، رهگذران در حال عبور و افراد
گمنام و عادی از بزرگترین اتفاقات قرن به ثبت میرسند که بعدها سندی
میشوند بر دیوانگی بشر. مثل اولین تصاویری که از آسمان ابری ناکازاکی پس
از پرتاب بمب در آگوست 1945 گرفته شد. بمبی که 150 هزار نفر را به کام مرگ
کشید. یا عکسهایی که از شهر ویران هیروشیما پس از اصابت بمب گرفته شد و
عمق فاجعه را نشان میداد.
چاک اورییر و عکس معروفش
خاطره میلیونی با یک منظره سرسبز
چاک اورییر، عکاس نشنال جئوگرافیک، وقتی سال 2003 در جاده روستای سونومای
کالیفرنیا رانندگی میکرد، عکسی از منظره زیبای اطراف، آسمان آبی و زمین
سرسبز این روستا گرفت که به عنوان پس زمینه ویندوز مایکروسافت از آن
استفاده شد. عکسی که میلیونها نفر در دنیا آن را دیدهاند ولی عکاسش را
نمیشناسند و نمیدانند منظرهای که میبینند واقعی است یا نه.
عکسی که عکاسش را کشت
دنیای عکس و عکاسی پر از اتفاقات پیشبینی نشده است. شاید وقتی عکاس یک
لحظه را ثبت میکند، نمیداند همین تصویر ثبت شده چه تاثیری بر خودش،
آدمها و دنیا خواهد گذاشت. پیش آمده است که یک عکس و تبعات آن به حدی
تاثیرگذار بوده که عکاسش را مجبور به خودکشی کرده است.
«کودک
و لاشخور» عکسی است که در سال ۱۹۹۳ توسط کوین کاتر ثبت شد و با انتشار در
نیویورک تایمز، دنیا را تکان داد. دختربچه گرسنهای که راه زیادی تا مرگ
ندارد و لاشخوری که در انتظار دریدن اوست. این عکس برنده جایزه پولیتزر
عکاسی شد و نام کارتر را بر سر زبانها انداخت، اما او که از حاشیهها و
انتقادات مربوط به این عکس به تنگ آمده بود خودکشی کرد و در یادداشتی که به
جا گذاشته، نوشته بود:
«من
افسرده و ناامید بودم... بدون تلفن... بدون پول برای پرداخت اجاره... بدون
پول برای حمایت از کودکان... بدون پول برای پرداخت بدهی... بدون پول!!...
ذهن من با خاطرات زندهای از خشم و درد و کشتار و اجساد روی هم تلنبار شده و
خانههای خالی از سکنه و کودکان گرسنه و رنجور انباشته شده است....»
این
عکسها تنها تعداد کمی از تصاویر مهمی هستند که دنیا را مسحور خود
کردهاند. هنوز هم عکسها با قدرتی بیشتر از گذشته و با ظهور اینترنت و
شبکههای اجتماعی به تاثیرگذاریشان ادامه میدهند. هنوز هم کودکانی در غزه
زندگی میکنند که رنجهایشان سوژه عکاسان خبری و اجتماعی دنیاست.