لینک دانلود کل مطلب و تصاویر 16 صفحه
اسکار وایلد نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس نامدار ایرلند شانزدهم اکتبر 1854 در دوبلین متولد شد. او در دانشگاه دوبلین به مطالعه ادبیات کلاسیک پرداخت و موفق به دریافت مدال طلای "برکلی" شد که بالاترین نشان برای دانشجویان این رشته بود.
در سال 1878 در لندن اقامت گزید و اولین مجموعهی شعرش را در همین سال به منتشر کرد که جایزه نیودی گیت را کسب کرد. وی به شدت تحت تأثیر نویسندگان انگلیسی چون جان روسکین و والتر پاتر بود که نقش محوری هنر را در زندگی حیاتی میدانستند.
اسکار وایلد روز 30 نوامبر 1900 بر اثر ابتلا به مننژیت درگذشت و در نزدیکی پاریس به خاک سپرده شد. وی طبع شوخ و زیرکی داشت و به خاطر اظهارنظرهای بذلهگویانهاش بسیار مشهور بود .
او چهار مجموعهی شعر، 9 نمایشنامه و 11 اثر داستانی از خود بجای گذاشت. روح کانترویل (1887)، داستانهای شاهزادهی شاد (1888)، انارستان (1891)، تصویر دوریان گری (1891) و نامههای اسکار وایلد از معروفترین آثار این نویسندهاند.
اسکار وایلد و جملات قصارش
اسکار وایلد پس از ویلیام شکسپیر نویسندهای است که بیشترین نقل قولها از جملات قصارش انجام میشود.
با گذشت بیش از یک قرن از مرگ اسکار وایلد، شاعر و نویسنده ایرلندیتبار در سال 1900، سخنان قصار او پس از شکسپیر، بیشترین میزان نقل قول را در آثار نگارشی دارند.
کتابهای نقل قول و آرشیو روزنامهها، 10 جملهی قصار را به ترتیب بالاترین میزان نقل قول از اسکار وایلد به شرح زیر بیان نموده اند:
ما همه فقیرنشین هستیم، اما بعضی از ما به ستارگان مینگرند.
در مقابل همهچیز میتوانم مقاومت کنم، جز وسوسه.
بدبین کسی است که قیمت همهچیز را میداند و ارزش هیچچیز از نمیداند.
حقیقت به ندرت خالص است و هیچوقت ساده نیست.
تنها یک چیز در دنیا بدتر از پشتسر حرف زدن است: اینکه حرفی از تو گفته نشود.
تنها راه نجات از وسوسه، سر سپردن به آن است.
کار، نفرین انسانهای مست است.
تجربه چیزی نیست جز لقبی که انسانها به اشتباهاتشان دادهاند.
علاقه با خویشتن، آغاز یک عشق جاودانه است.
وقتی مردم با من موافقند، احساس میکنم حتما در اشتباهم.
جملات زیبای اسکار وایلد:
زندگی کردن نادرترین چیز در جهان است. بیشتر مردم وجود دارند . فقط همین.
اخلاقیات فقط طرز نگرشی است که ما در مقابل افرادی که شخصا از آنها خوشمان نمی آید بکار می گیریم.
همیشه از آدم بدبین پول قرض بگیر. او انتظار ندارد که آن را پس بدهی.
حافظه . دفترچه خاطراتی است که همۀ ما با خود حمل می کنیم.
دوست داشتن خودت . شروع حالت رمانتیکی مادام العمر است.
بدبین کیست ؟ کسی که از هزینه ی تک تک چیزها خبر دارد . اما ارزش هیچ چیز را نمی داند.
صداقت کم ، چیزی خطرناک است . و صداقت بسیار زیاد ویرانگر است.
زنان خلق شده اند تا دوست داشته شوند . نه اینکه درک شوند.
عاشق که بشوی . همیشه در ابتدا خودت را فریب می دهی و در پایان همیشه دیگران را گول می زنی. توی دنیا به این ماجرا می گویند داستان عاشقانه
تنها تفاوت بین قدیس و گناهکار اینست که هر قدیسی گذشته ای دارد . و هر گناهکاری آینده ای دارد.
این روزها مردم قیمت همه چیز را می دانند ولی ارزش هیچ چیز را نمی دانند.
همه ما در مرداب قرار داریم . ولی بعضی از ما به ستارگان نگاه می کنیم.
زمانی که جوان بودم فکر می کردم پول مهم ترین چیز در زندگی است. الان که پیر شدم مطمئنم که همینطور است.
قلب ساخته شده است که شکسته شود.
مردان همیشه می خواهند اولین عشق یک زن باشند. زنان می خواهند آخرین عشق یک مرد باشند.
من به قدری باهوش هستم که بعضی وقت ها یک کلمه از حرفهایی که می زنم را هم نمی فهمم.
بین مرد و زن امکان دوستی نیست. اشتیاق . تنفر . ستایش و عشق وجود دارد . ولی دوستی ممکن نیست.
تجربه فقط نامی است که ما بر روی اشتباهاتمان می گذاریم.
هنگامی که دیگران با من هم عقیده هستند . به نظرم می رسد که می بایست اشتباه کرده باشم.
همیشه دشمنانت را ببخش. هیچ چیز بیشتر آنها را آزار نمی دهد.
هنر ، شدیدترین حالت فردگرایی است که تاکنون در جهان شناخته شده است.
افراد پیر به همه چیز ایمان دارند . افراد میانسال به همه چیز شک دارند . افراد جوان همه چیز را می دانند.
من آنقدر جوان نیستم که همه چیز را بدانم.
تمام زنان مثل مادران خود می شوند . این مصیبت آنهاست. هیچ مردی اینطور نمی شود . این مصیبت آنهاست.
برخی افراد وقتی بجایی میروند باعث شادی میشوند و برخی دیگر وقتی جایی را ترک میکنند این شما هستید که تصمیم میگیرید جزو کدام دسته باشید
به ما یک زندگی خوب یا یک زندگی بد داده نشده به ما فقط و فقط یک زندگی داده شده این هنر ماست که چگونه انرا به یک زندگی خوب یا بد تبدیل کنیم
یک مرد با وقار، احساسات هیچ کس را ندانسته زیر پا نمیگذارد
گزیده ای از کتاب هایش:
آدم برای سرگرمی خودش در شهر زندگی میکند و در روستا برای سرگرمی دیگران.
Ernst mu man sein، پرده اول/ جک
آدم در انتخاب دشمنش هرچه بیشتر دقت کند باز هم کم است.
تصویر دوریان گری، قسمت اول، لرد هنری
ارزش یک اندیشه به خلوص نیت گوینده آن بستگی ندارد.
تصویر دوریان گری، قسمت اول، لرد هنری
در مورد دین، حقیقت صرفاً باوری است که ماندگار شده است.
منتقد اما هنرمند، قسمت اول
افکار عمومی دارای کنجکاوی سیریناپذیری برای کسب دانستنیهاست، اما دانستنیهای بیهوده.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
انسان متمدن از لذت بردن پشیمان نیست؛ انسان بیفرهنگ اصلأ لذت را نمیشناسد.
تصویر دوریان گری، قسمت ششم، لرد هنری
انسانها متنوعند ولی معقول نیستند.
تصویر دوریان گری، قسمت دوم/ لرد هنری
این عمل "اعتراف" است که گناهانمان را میآمرزد، نه عمل کشیش.
تصویر دوریان گری، قسمت هشتم
این قرن نوزدهم را که ما میشناسیم، در اصل از کشفیات بالزاک است.
Der Verfall der L ge / ویویان
بچهها تا کوچکند به پدر و مادرشان مهر میورزند، وقتی بزرگ شدند آنها را به محاکمه میکشند و گاهی نیز مورد بخشش قرار میدهند.
تصویر دوریان گری، قسمت پنجم/ لرد هنری
بزرگترین بهرهای که از تحقق سوسیالیسم نصیبمان میشد این بود که ما را از این اجبار کثیف - برای دیگران زندگی کردن - نجات میداد، اجباری که در حال حاضر کمر مردم را خم کردهاست.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen، Er ffnung des Essays
بشر، در تلاشی مذبوحانه برای رسیدن به ثروت و مکنت، سرانجام به پای خود به گورستان میرود.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
بهترین نوع حکومت برای یک هنرمند، فقدان حکومت است.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
تجربه چیزی نیست جز لقبی که انسانها به اشتباهاتشان دادهاند.
تصویر دوریان گری، قسمت چهارم
اندیشه ای که خالی از خطر باشد، ارزش آن را ندارد که آن را اندیشه بنامیم.
Der Kritiker als K nstler،صحنه دوم/ ژیلبرت
تمام دخترها مثل مادرشان میشوند، چه فاجعه بزرگی برای دخترها؛ هیچ مردی مثل مادرش نمی شود، چه فاجعه بزرگی برای پسرها.
Ernst mu man sein، پرده اول/ آلگرنون
تنها موضوع جدی در جهان، هنر است. و هنرمند تنها کسی است که جدی نیست.
Maximen zur Belehrung der bergebildeten، Maxime ۱۲
تنها وظیفهٔ ما در قبال تاریخ، بازنویسی آن است.
Der Kritiker als K nstler،صحنه اول/ ژیلبرت
تنها یک طبقه اجتماعی وجود دارد که بیشتر از پولدارها به پول فکر میکند و آن نیز بیپولها هستند.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
جامعه، اغلب جنایتکاران را میبخشد ولی خیالپردازان را هرگز.
Der Kritiker als K nstler،صحنه دوم/ ژیلبرت
جوانان فکر می کنند پول همهچیز است. وقتی بزرگ شدند میفهمند که پول همهچیز است.
تصویر دوریان گری، قسمت سوم/ لرد فرمر، لرد هنری
چیزهاییکه به من میگوید باعث دلخوری است، همه نصیحت و پند و اندرز است.
تصویر دوریان گری، قسمت چهارم
حافظه دفترخاطراتی است که همیشه باخود حمل میکنیم.
Ernst mu man sein، پرده دوم/ خانم پریسم
حفظ تندرستی، مبرمترین وظیفه در زندگی است.
Ernst mu man sein، پرده دوم/ خانم پریسم
در آمریکا، رییسجمهور برای مدت چهارسال حکومت میکند، خبرنگاران برای همیشه.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
در دوران گذشته، از شکنجه استفاده میکردند، امروزه از خبرگزاریها، اینرا میگویند پیشرفت.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
دست و دلباز بودن جوهر دوستی است.
Der ergebene Freund / der M ller
دنیا به دست دیوانگان ساخته شده تا عاقلها در آن زندگی کنند.
Eine Frau ohne Bedeutung، پرده سوم/ لرد ایلینگورث
زمینهٔ خوشبینی فقط ترس است.
تصویر دوریان گری، قسمت ششم/ لرد هنری
زندگی، یأس کامل است.
تصویر دوریان گری، قسمت هفدهم (مقابله شود)
ژورنالیسم، ناخواناست؛ ادبیات، خواننده ندارد.
Der Kritiker als K nstler،صحنه اول/ ژیلبرت
فقط یکچیز از بیعدالتی بدتر است و آن هم عدالتی است که شمشیر به دست نباشد.
Der Kritiker als K nstler،صحنه دوم/ ژیلبرت
فکرکردن، ناسالمترین چیزها در دنیاست.
oDer Verfall der L ge / ویویان
کمال واقعی یک انسان، برخاسته از جوهر اوست و نه حاصل ثروتش.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
گاهی اوقات بیدار ماندن مشکل است، مخصوصأ در کلیسا.
شبح کانترویل، قسمت پنجم/ خانم ویرجینیا اتیس
ما انگلیسیها تقریبأ همهچیزمان شبیه به آمریکاییهاست، البته باستثناء زبانمان.
شبح کانترویل، قسمت اول
مجازات هرچه کمتر، به همان اندازه نیز جرایم کمتر خواهد بود.
Der Sozialismus und die Seele des Menschen
مرگ و بدخویی تنها معضلی است که قرن نوزدهم راهحلی برایش ندارد.
تصویر دوریان گری، قسمت نوزدهم/ لرد هنری
من مخالفتی با عمل ندارم، فقط مخالف حرفم.
تصویر دوریان گری، قسمت هفدهم/ لرد هنری
من و این جهان، خیلی خوب باهم کنار میآییم.
تصویر دوریان گری، قسمت پانزدهم/ لرد هنری
من هیچگاه بدون دفترخاطراتم سفر نمیکنم، آدم باید همیشه چیز جالبی برای خواندن با خودش داشته باشد.
Ernst mu man sein، پرده دوم/ گوندولن
هرکسی میتواند تاریخساز باشد اما فقط یک مرد بزرگ میتواند آنرا رقم زند.
Der Kritiker als K nstler،صحنه اول/ ژیلبرت
هیچ چیز گناه نیست بجز حماقت.
Der Kritiker als K nstler،صحنه دوم/ ژیلبرت
هیچچیز برای مردم ناراحتکنندهتر از آن نیست که به مجلسی دعوت نشوند.
Ernst mu man sein، پرده اول/ آلگرنون
یک هنرمند بزرگ، چیزها را همانطور که هستند نمیبیند، اگر میدید هنرمند نبود.
Der Verfall der L ge / ویویان
من از حرف زدن با دیوار آجری خیلی خوشم می آید ، در تمام دنیا تنها چیزی است که با من مخالفت نمی کند.
Lady Windermere's Fan: A Play About a Good Woman
باتشکر
مجید غفوری
تلگرام metallurgydata@