![آتلانتیس آتلانتیس](http://s5.picofile.com/file/8126643668/%D8%A2%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%D8%B3.gif)
حدود
350 سال قبل از میلاد ' افلاطون در رساله ای به نام تیمائوس (Timaeus)
چنین نوشت : " 12 هزار سال پیش از این جزیرهای بوده است بزرگ با تمدنی
ستایش انگیز موسوم به آتلانتیس که..." به این ترتیب نام قاره آتلانتیس برای
نخستین بار بر قلم افلاطون جاری شد و به زودی بر سر زبانها افتاد .
این
فیلسوف بزرگ یونانی انگاه در رساله دیگری به نام کور تیاس (Critias) شرح
بیشتری از قاره اتلانتیس و تمدن ان نوشت " اتلانتها افزون بر 20 میلیون نفر
بودند که در جزیره ای خوش اب وهوا به وسعت 154 هزار مایل مربع زندگی می
کردند در جنگلهای انبوه اتلانتیس انواع جانوران بزرگ وکوچک می زیستند و
شهرهای اباد ان با ساختمانهای عظیم با شکل هرم درخشش نور بود و مرمر ..."
طبق
گزارش افلاطون "... بر این سرزمین اطلس حکومت می راند که مردم او را ستون
اسمان می دانستند و در مرکز جزیره در بزرگداشت اطلس معبدی با شکوه ساخته
بودند که دیوارهای عظیم داشت و درهای ان تزیین یافته بود از سنگها و فلزات
قیمتی در زیر تابش نور خورشید همچون الماس می درخشید ."
فلاطون
ادامه می دهد :" مقدس ترین حیوان در نزد مردمان اتلانتیس گاو نر بود که
مظهر قدرت بی شمار می رفت و به عنوان برترین هدیه به پیشگاه اطلس با مراسمی
شکوهمند در برابر معبد بزرگ قربانی می شد تا فوران خون سنگهای مرمر را رنگ
امیزی کند ."
به
نوشته افلاطون :" در قاره اتلانتیس شهرها به شکلی هندسی و زیبا ساخته شده
بودند و کانال های اب که همچون رگها در بدن به هر سو امتداد داشتند مزرعه
ها و باغها را سیراب می کردند . اساس فرهنگ و تمدن این مردمان سعادتمند
همانا برادری و صفات عالی انسانی بود. اما چون قدرت ایشان روز افزون شد به
تدریج شروع به دست درازی به دیگر سرزمینها کردند افلاطون میگوید :روح احساس
و کمک در انها دیگر از بین رفته بود انها اعتقاد و ایمان خود را از دست
داده بودند انها با سپاهیانی بی شمار قصد فتح اتن و سرزمین های شرق را
داشتند .
ما
زئوس طوفانی بر انها نازل کرد . مجازاتی که به هیچ وجه قابل تصور نبود .
افلاطون در این باره نوشت "طوفان سبب زمین لرزه و سیل های بزرگی شد که به
مدت یک شبانه روز به شدت ادامه داشت وقتی دریا جزیره آتلانتیس را به زیر
خود فرو برد و ناپدید گشت " افلا طون تردید داشت که هرگز نشانهای از این
سرزمین گمشده به دست اید .
او نوشت " اقیانوس در ان نقطه به مکانی غیر قابل عبور و جستجو تبدیل شده است".
به
این ترتیب و به روایت افلاطون تمدن اتلانتیس در اغاز شکوفایی نابود می شود
و سه نیروی سهمگین طبیعت یعنی : اتشفشان و زلزله و طوفان با چنان شدت و
خشونتی بر پیکر اتلانتیس می تازد که تصور ان نیز لرزه بر پیکر ادمی می
اندازد .این واقعه در سال 3500قبل از میلاد روی می دهد . جزیره اتلانتیس
به لرزه در می اید ; زمین از هر سو شکاف بر می دارد و تکه تکه می شود . از
قله های کوه اتش فوران می کند و تکه های مذاب همچون باران مرگ بنا ها را
هدف قرار می دهد . سپس خاکستری داغ همه فضا را تیره و تار می کند و بر
سراسر جزیره فرو می بارد تا ... سرانجام چنان کند که آتلانتیس در زیر
پردهای سنگین مدفون شود وبه افسانه ها بپیوند د .
چون
افلاطون در گذشت ; اتلانتیس هم از یاد ها رفت و دیگر کسی سراغ ان جزیره
اسرارامیز را نگرفت جز انکه نا مش برای دریای اتلانتیک (واقع در میان سه
قاره افریقا اروپا وامریکا ) باقی ماند .اما جست و جو گران و دوستداران
تاریخ و گذشته زمین با مطاله رساله های افلا طون در اندیشه جزیره ای فرو می
رفتند که در ان مردمی لایق و هوشمند زندگی می کردند و همواره پرسش این بود
که اتلانتیس در چه نقطه ا ی قرار داشته و علت واقعی نابودی ان چه بوده است
؟ ایا چنین تمدنی واقعیت داشته یا افلاطون از رویا های خود سخن گفته است؟
این تردیدها از انجا قوت می گرفت که اتلانتیس در زبان مصریان باستان به
معنی " جزیره بی نام " است و یونانیان باستان نیز علاقه وافری به سرزمینهای
اساطیری و داستانهای مربوط به اسطوره ها والهه ها داشته اند . بنابراین
رساله افلاطون می بایستی درباره یک ارمانشهر در جزیره ا ی موهوم میان
دریای اساطیری باشد .
یک
فرض دیگر این بود که افلاطون از تمدنی سخن به میان اورده که نشانه ها و
چگونگی ان را از زبان دریا نوردان شنیده و خودش چیزهای زیادی به ان افزوده
است .