درسال
۱۳۲۵ (قمری) (برابر ۱۹۰۷ (میلادی)) قرارداد ۱۹۰۷ میان کشورهای روسیه و
بریتانیا در منطقهٔ سن پترزبورگ امضا شد. براساس این قرارداد ایران میان
روسها و بریتانیاییها تقسیم شد. شمال ایران به اشغال روسها درآمد و پس
از جنگ جهانی اول نیز بریتانیاییها با اشغال بوشهر به سوی شیراز پیشروی
کرده و مناطق جنوبی ایران را به تصرف خود درآوردند.
پیماننامه
آنگلو-روسی ۱۹۰۷ میان بریتانیای بزرگ و روسیه تزاری امضاء شد. بر این پایه
بریتانیا پیشنهاد پاره کردن ایران به دو منطقه نفوذ را داد. منطقه شمالی
به روسیه تزاری اعطا شد و منطقه جنوبی به بریتانیای کبیر. منطقه میانی باید
به عنوان منطقه بی طرف کار میکرد.
پیمان
نامه که ۵ بند داشت بدون آگاهی یا مشارکت دولت ایران در زمان اوج جنبش
مشروطه امضاء شد؛ از این رو سرانجام با پاسخ تند مجلس شورای ملی رو به رو
شد. پس در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۱۹۰۷ ایران را رسماً در جریان قرار دادند.
پیمان نامه در سن پترزبورگ امضاء شد و سرنوشت افغانستان و چند کشور دیگر را
نیز تعیین میکرد.
با
وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا میشد و در زمان
جنگ جهانی اول نیز به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران مدتی به اشغال
روسیه و بریتانیا در آمده بود. روسها تا زمان انقلاب اکتبر بر حفظ منافع
به دست آمدهشان از این قرارداد اصرار داشتند. پس از انقلاب اکتبر، در ۲۷
دی ۱۲۹۶ خورشیدی (۱۹۱۸ میلادی) این قرارداد عملاً ملغی شد. این پیماننامه
با قرارداد ۱۹۱۹ چندان بی ارتباط نبود.
قرارداد
1907 (در تاریخ ۳۱ اوت ۱۹۰۷م/ ۲۱رجب ۱۳۲۵ قمری/ ۹ شهریور ۱۲۸۶)، در
سنپطرزبورگ (سن پطرز بورگ) پایتخت روسیه بین دولت های روس و انگلیس در مورد
تقسیم ایران به امضا رسید به موجب این قرارداد ایران به سه منطقه تقسیم شد
قسمت شمال تحت نفوذ روسیه، قسمت جنوب تحت نفوذ بریتانیا و یک منطقه هم بی
طرف.
حوزۀ
نفوذ روسیه در ایران از قصر شیرین و اصفهان و یزد و خواف می گذشت و به
برخوردگاه مرز ایران و روسیه و افغانستان می رسید.حوزۀ نفوذ انگلستان شامل
جنوب شرقی ایران در شرق خطی که از بندر عباس به کرمان و بیرجند می رسید،
قرار داشت منطقه بی طرفی نیز تحت نفوذ حکومت مرکزی ایران بود.
دولت
های انگلستان و روسیه قرار گذاشتند که هیچ کدام در حوزه نفوذ دیگری
امتیازی نگیرند ولی شهروندان شان می توانستند در منطقه بیطرف هم امتیاز
بگیرند.
پس
از آغاز جنگ جهانی اول به سبب نفوذ آلمان در ایران کشورهای انگلستان و
روسیه منطقه بیطرف را هم با بستن قرارداد 1915 بین خود تقسیم کردندولی بعد
از انقلاب اکتبر 1917 روسیه و سقوط حکومت تزاری رژیم جدید در سال 1918
قرارداد 1915 را رسماً لغو کرد.
این
قرارداد در زمان نخست وزیری امین السلطان اتابک در سن پطرزبورگ، پایتخت
روسیه، به امضای ایزولسکی وزیر خارجه روسیه و نیکلسون سفیر کبیر انگلستان
در روسیه رسید.انعقاد قرارداد 1907 خدشه ای جبران ناپذیر بر استقلال ایران
وارد آورد و زمینه ساز توافقاتی شد که در سال های بعد میان انگلستان و
روسیه صورت گرفت.این قرارداد مربوط به اساسی ترین موارد اختلاف دو قدرت
روسیه و انگلیس در آسیا، یعنی تبت، افغانستان و ایران می شدبر اساس این
قرارداد، استعمارگران برای جلوگیری از اصطکاک منافع و درگیری، مناطقی از
آسیا را همچون ملک شخصی خویش تقسیم کردنددر این جهت، تبت زیر نفوذ انگلستان
و افغانستان زیر نفوذ روسیه قرار گرفت و ایران به دو منطقه نفوذ و یک
منطقه بی طرف تقسیم شد.
یکی
از موارد بهت آور در مورد این معاهده این است که دو کشور در مورد کشور
سومی تصمیم می گیرند و تمام آب و خاک و منابع آن را همچون ملک شخصی بین
خویش تقسیم می کنند، بدون آنکه حتی به این کشور اطلاع دهند.این قرارداد یکی
از وقیحانه ترین سیاست های استعماری روس و انگلیس را به نمایش می گذارد که
چگونه حاکمی ّت سیاسی، استقلال و تمامی ّت ارضی یک کشور را نادیده گرفته و
بر آن چنگ می اندازند.متن این قرارداد شامل یک مقدمه و 5 ماده است2 ماده
مهم و اساسی قرارداد 1907 به شرح زیر است:
1-ماده
اول دولت بریتانیا متعهد می شود در ماورای خطی که از قصر شیرین، اصفهان،
یزد و کاخک گذشته و به نقطه ای از مرز ایران در محل تقاطع مرز روسیه و
افغانستان منتهی می شود، برای خود امتیازی، خواه سیاسی باشد و خواه تجاری
از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راه های شوسه، حمل و نقل، بیمه و
غیره تحصیل ننماید و از اتباع انگلیس یا دولت ثالث در تحصیل این امتیازات
پشتیبانی نکند و در صورتی که دولت روسیه در صدد تحصیل این قبیل امتیازات در
این ناحیه باشد، دولت انگلیس خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم مخالفتی ابراز
نکند بدیهی است محل های تعیین شده فوق قطعه ای است که دولت بریتانیا متعهد
می شود در صدد تحصیل امتیازات فوق الذکر در آنجا نباشد.
2-ماده
دوم دولت روسیه از جانب خود متعهد می شود در ماورای خطی که از مرز
افغانستان از گزیک شروع شده و از بیرجند و کرمان گذشته و به بندر عباس
منتهی می شود، برای خود و اتباع خود و همچنین به نفع اتباع دولت دیگری،
امتیازی خواه سیاسی باشد و خواه تجاری از قبیل امتیاز راه آهن، بانک،
تلگراف، راه شوسه، حمل و نقل، بیمه و غیره تحصیل نکند و در صورتی که دولت
انگلیس در صدد کسب این امتیازات برآید، دولت روسیه مستقیماً یا به طور
غیرمستقیم مخالفتی با آن ننماید بدیهی است محل تعیین شده فوق قطعه ای است
که دولت روسیه متعهد می شود در آنجا در صدد تحصیل امتیازات فوق الذکر بر
نیاید.
ایران
سرزمین کهن که از دیرباز در پهنۀ جهان به خوبی درخشیده بود و سالیان سال
پس از تهاجمات و غارتگریهای اقوام همچنان سرافراز ایستاده بود، مقارن با
قرن 20 در میدان رقابت و کشاکش دو قدرت بزرگ جهانی که در شمال ایران و
مرزهای جنوبی صاحب نفوذ بودند، قرار گرفت. این کشاکش دو قدرت بزرگ جهانی
گرچه سالها قبل از مشروطه به دلیل بروز رقبای تازه وارد در صحنۀ بین
المللی، جهت حفظ منافع استعماری منجر به تجدید نظر در استراتژیشان شده بود
در سال 1907 منتج به قرارداد جدیدی شد تا دو قدرت بزرگ روس و انگلیس در
مقابل رقیب تازه نفس خود، آلمان مقاومت کنند. توسعه نفوذ آلمان در شرق در
اواخر قرن نوزدهم به ویژه طرح راه آهن برلین ـ بغداد، زنگ خطری برای دو
رقیب نیرومندش به صدا درآورد. این قرارداد در کلیۀ زمینههای اجتماعی،
سیاسی کشور ایران تأثیر گذارد و گرچه ایران هیچگاه مستعمره نبود و همواره
استقلال خود را حتی به صورت کمرنگ حفظ کرده بود، پس از انعقاد این قرارداد
به تدریج به حالت نیمه مستعمرگی کشیده شد. در این میان ایران به دلیل
جایگاه ویژه جغرافیایی خود میتوانست معبری خطرناک به سوی هندوستان باشد.
هندوستان
در آن زمان عامل مهم برتری اقتصادی و سیاسی و نظامی انگلیس در جهان به
حساب میآمد و رگ اصلی و شریان حیاتی اقتصادی این امپراتور پیر بود. بدیهی
است که انگلستان از هر وسیلهای برای حفظ هندوستان و دست اندازی رقبای
سیاسی خویش بدان استفاده مینمود.
از
سوی دیگر روسیه این استعمارگر پیر که پس از وصیتنامه پطر کبیر خواهان
دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس و دریای عمان بود، توسعه طلبی خود را از
چندی قبل از طریق جنگهای ایران و روس در مناطق قفقاز و ارمنستان و
آذربایجان ایران پی گرفته بود. امری که بعدها به سرتاسر نواحی دریای خزر و
نواحی شرقی مرو و سرخس تا مرز هرات که کلید فتح هندوستان لقب گرفته بود
کشیده شد و زنگ خطر جدی برای انگلیس گشت، به طوری که انگلستان خواهان محدود
کردن روسیه در نواحی شمالی و مرکزی فلات ایران شد تا بتواند ضمن حمایت از
تجاوز و تجارت خود، به منافع نفتی تازهای که کشف کرده بود دسترسی داشته
باشد. امری که در این قضیه میبایست بدان توجه کرد این است که امپراتوری
بریتانیا بر خلاف روسیه تزاری در آن مقطع تاریخی هرگز خواستار توسعه ارضی
در ایران نبود و همواره هدف اقتصادی خود را دنبال میکرد. شایان ذکر است که
رشد و گسترش آلمان در منطقه خاورمیانه چالشی بود که هر دو قدرت را برای
حفظ منافع خود در منطقه فرا خواند. بنابراین دو قدرت به یکدیگر نزدیک شدند و
اختلافات را کنار نهادند. به ویژه آنکه شکست دولت روسیه از ژاپن 6 ـ 1905 و
وقوع انقلاب 1905 آن را از درون دچار اغتشاشاتی کرد و زمینه را برای نرمش
آن کشور در سیاست خارجی پدیدار ساخت.
فرانسه،
رقیب آلمان در اروپا که در سال 1892 با روسیه قرارداد اتحاد بسته بود در
1904 میلادی معاهده مودت و دوستی با انگلستان امضا کرد و به عنوان یک کشور
مهد دموکراسی چاره بقای خویش را در مجادلات اروپا نزدیکی به حکومت استبدادی
میدید تا از قدرت او برای مقابله با آلمان استفاده کند.2 فرانسه سعی نمود
که با نزدیک کردن دول روسیه و انگلیس جایگاه خود را در اروپا تحکیم بخشد.
بنابراین مهمترین مسئله کنار گذاردن اختلافات آنها در خاورمیانه بود. این
قرارداد میتوانست به نحوی انگلستان را جهت حفظ منافع خود در خاورمیانه
یاری کند، چرا که انگلستان خواستار سد کردن نفوذ روسیه و توسعه روزافزون او
به سمت جنوب ایران بود و این قرارداد میتوانست حداقل، نفوذ روسها را در
جنوب محدود سازد. فرانسه داور مناقشات روسیه و انگلستان بر سر کسب قدرت در
ایران شد. نتایج حاصله از قرارداد برای فرانسه تحکیم موقعیت سیاسی او در
اروپا و مقابله با دشمن غدارش آلمان بود که در نهایت به شرکت در اتفاق مثلث
انجامید.
سرانجام
در روز 31 اوت 1907 برابر با 8 شهریور 1286 در شهر سن پترزبورگ پایتخت
روسیه قراردادی به امضا رسید. مفاد این قرارداد شامل سه بخش بود: یک بخش
مربوط به ایران و دو بخش دیگر مربوط به افغانستان و تبت. طبق این قرارداد
افغانستان و تبت تحت نفوذ انگلستان قرار گرفت و ایران ضمن تأکید هر دو دولت
بر استقلال و تمامیت ارضی، به دو منطقه نفوذ شمالی و جنوبی و یک منطقۀ
حائل و بی طرف مرکزی تقسیم شد. منطقه نفوذ روسیه در خطی از قصر شیرین آغاز
میشد و از اصفهان و یزد و خواف میگذشت . به مرز روسیه و افغانستان منتهی
میشد؛ و منطقۀ تحت نفوذ انگلیس نیز خطی بود که از ناحیه گزیک در مرز
افغانستان آغاز میشد و با گذر از بیرجند و کرمان به بندرعباس ختم میگشت.
بر اساس این قرارداد هر دو کشور متعهد میشدند که در مناطق تحت نفوذ یکدیگر
برای خود و اتباعشان هرگونه امتیازی را طلب و تحمیل نکنند و به مخالفت با
امتیازات مورد درخواست دولتین در مناطق نفوذ خود در نیایند. دربارۀ منطقۀ
بیطرف نیز متعهد شدند که بدون موافقت قبلی با یکدیگر با امتیازاتی که به
هر یک از دول و اتباعشان واگذار میشود مخالفت نکنند. در عین حال عایدات
گمرکی، شیلات، پست و تلگراف در مناطق یادشده گرو و محل پرداخت اقساط وامهای
ایران بود.
خبر
عقد قرارداد چهار روز بعد از امضای آن در تاریخ 12 شهریور 1286 / 4
سپتامبر 1907 از سوی سفارت انگلیس درتهران به وزارت خارجه ایران ابلاغ شد و
این در حالی بود که یک سال و یک ماه از انقلاب مشروطیت ایران میگذشت.
واکنش دولت ایران و مجلس تازه تأسیس شورای ملی نسبت به این قرارداد به دلیل
درگیری در بحرانهای داخلی و ترور امینالسلطان (اتابک اعظم) صدراعظم وقت
در جلوی مجلس چندان دقیق و مشخص نبود اما به طور قطع اثرات غیر قابل تصوری
بر سرنوشت انقلاب مشروطه باقی گذارد.
سیاست
انگلیس که تا قبل از آن در حمایت ضمنی از مشروطهخواهان بود، دچار دگرگونی
شد و در کنار روسیه در مقابل مشروطهخواهان ایستاد. بمباران مجلس اول،
استبداد صغیر، اولتیماتوم روسیه به ایران، اخراج مورگان شوستر از ایران،
تعطیلی مجلس دوم، ورود نیروهای روسیه به ایران به بهانه حفظ جهان و مال
اتباع کشور خود در تبریز و آذربایجان، تصرف تبریز و قتل و غارت و کشتار
عظیم آزادی خواهان در منطقه در سال 1911 از پیامدهای جبران ناپذیر این
قرارداد بود.
بازتاب
وسیع این قرارداد در ایران به تنفر بیش ازحد ایرانیان از دو کشور روس و
انگلیس و حمایت از دولت آلمان در جنگ جهانی اول انجامید. انقلاب اکتبر 1917
و واگذاری کلیه امتیازات و اختیارات دولت روسیه فرصت خوبی برای ایران بود،
اگر چه جامعه ایران به مسائل دیگری از جمله قرارداد 1919 و تفوق انگلیس بر
ایران و کودتای سوم حوت 1299 ش مبتلا شد و پیامدهای بعدی رقابت دول در
ایران را پدید آورد که به شکلی نوین و به صورت جنگ سرد بعد از جنگ جهانی
دوم پدیدار شد.
نواحی تقسیم شده ایران بین روسیه (سبز) و بریتانیای کبیر (قرمز)، مناطق بی طرف (زرد)