دوره
قبل از تشکیل سلسله های فراعنه از 4000 تا 2950 سال قبل از میلاد به طول
انجامید که آثاری از آن دوره در منطقه نگارا واقع در دلتای نیل باقی مانده
است .
نگاهی کوتاه به تاریخ فراعنه مصر
در این دوره ، شهر ممفیس
پایتخت آینده فراعنه در محلی که رود نیل به دلتا تبدیل می شود ، تاسیس
شد.دوره مسینیت از 2950 تا 2635 سال قبل از میلادسلسله های اول و دوم
فراعنه توسط منس پادشاه اساطیری بنیانگذاری شد. وحدت مصر علیا و مصر سفلی
را به منس نسبت می دهند.فراعنه از این پس تاجی به نام پشنت را بر سر می
گذاشتند که نشانه وحدت مصر علیا و مصرسفلی بود.فراعنه این سلسله های نخستین
در منطقه آبیدوس در مصر علیا مدفون شده اند.دوره سلسله های قدیم از 2635
تا 2140 سال قبل از میلاد که با تاسیس سلسله سوم فراعنه آغازشد.جوزر شناخته
شده ترین فرعون این سلسله است که ممفیس را به عنوان پایتخت انتخاب
کرد.معمار و پزشک وی ایم هوتپ نخستین هرم زاویه دار را در منطقه سقاره ساخت
.سلسله چهارم فراعنه برای سلطنت خئوپس ، کفرن و میکرینوس سه فرعون این
سلسله شهرت دارد.سه هرم مشهور یا اهرام ثلاثه جیزه در نزدیکی شهر قاهره
کنونی در جریان دوران سلطنت آنها بنا گردیدند.مجسمه ابولهول از آثار دوره
خئوپس است . مصر در دوران سلسله فراعنه چهارم به استان هایی تقسیم شد و
اداره هر یک از این استان ها به یک حاکم سپرده گردید. در دوران این سلسله
پرستش خدای تپاه ممفیس جای خود را به پرستش خدای خورشید ره داد.دوران سلسله
های فراعنه قدیم با سلسله ششم فراعنه و سلطنت پرآشوب ملکه نیتیکرت به
پایان رسید.این ملکه پس از همسرش که قربانی یک توطئه شد ، به تخت سلطنت مصر
نشست .براساس افسانه ها ، وی قاتلان همسرش را پس از یک ضیافت باشکوه در
نیل غرق کرد.نخستین دوره انتقالی از 2140 تا 2022 سال قبل از میلاد طول
کشید.این دوران بسیار پرآشوب بود ، سلسله های متوالی فراعنه یکی پس از
دیگری منقرض شده و سلسله جدیدی حکومت را در دست می گرفت .دوره سلسله های
فراعنه میانه از 2022 سال قبل از میلاد آغاز شد و در 1784 سال قبل از میلاد
خاتمه پذیرفت .در این دوره ، مصر علیا و مصر سفلی وحدت خود را پیرامون
پایتخت جدید شهرتبس در مصرعلیا تجدید می کنند.فراعنه بسیاری تحت نام
سسوستریس به تخت سلطنت مصرمی نشینند.
فراعنه از این پس تاجی به نام پشنت را بر سر می گذاشتند که نشانه وحدت مصر علیا و مصرسفلی بود.
در
معبد قدرتمند کارناک خدای آمون ظهور می کند که پرستش آمون و ره خدای
خورشید در هم می آمیزد.تا دوره سلسله فراعنه میانه مصریان به سنگ سیلکس
وفادار مانده بودند و سلاح و ابزار خود را با این سنگ می ساختند و در این
کار مهارت بسیار داشتند.آنها از فلزات گرانبها و مس برای تزیین استفاده می
کردند.در دومین دوره انتقالی که از 1784 تا 1543 سال قبل میلاد به طول
انجامید ، هیکسوس ها یکی از اقوام سامی نژاد تحت فشار اقوام هند و اروپایی
ازمناطق خود رانده شده و به مصر حمله کردند.هیکسوس ها مصر را اشغال نموده و
شهر آواریس واقع در دلتای نیل را پایتخت حکومت خود کردند.معبد دیرالبحری
در دره شاهان یادگار دوران سلطنت ملکه هاتشپ سوت است .مصر در هنگام سلطنت
برادرزاده وی توتموسیس سوم صاحب بزرگترین قلمروی خود شد.قلمرو مصر تا
پادشاهی میتانی در حدود سوریه کنونی گسترش یافت.سپس نوبت به سلطنت فرعون ها
آمنوفیس چهارم و آخناتون در حوالی 1348 سال قبل از میلاد می رسد ، اخناتون
به همراه همسرش نفرتی تی سلطنت می کرد.اخناتون و نفرتی تی به اتفاق تلاش
کردند تا پرستش خدای واحد آتون را در مصر ترویج کنند اما راهبان خدای آمون
حرف آخر را می زدند.
نگاهی کوتاه به تاریخ فراعنه مصر
دوران سلطنت
آنها به تحریک راهبان آمون با آشوب پایان گرفت .فرعون جدید تحت فشار راهبان
آمون نام خود را از توتانخاتون به توتانخامون تغییرداد.وی در سن 18 سالگی
به طرز مشکوکی درگذشت و فرمانده ارتش مصر هورم هب به عنوان فرعون بر تخت
سلطنت مصر علیا و مصر سفلی نشست.
سلسله نوزدهم فراعنه مصر توسط رامسس
اول بنا نهاده شد.پس از وی پسرش ستی اول فرعون شد اما شهرت سلسله نوزدهم
فراعنه مدیون رامسس دوم پسر ستی اول است که از 1292 تا 1213 سال قبل از
میلاد فرعون مصر بود.
رامسس دوم ساختمان ها و معابد بسیاری را از جمله
معبد ابوسمبل که در نزدیکی سدکنونی اسوان واقع شده را ساخت این معبد به
عنوان یادگار جنگ با اقوام هیتی ساخته شد.به عقیده برخی از مورخان حضرت
موسی هم عصر رامسس دوم بوده است.از 1069 تا 664 قبل از میلاد سومین دوره
انتقالی به وجود آمد.اقوام ناشناسی از راه دریا به مصرحمله کردند و سلسله
های تانیس و ساییس را در منطقه دلتای مصر تاسیس نمودند.سپس نوبت به اشغال
مصر توسط اقوام حبشی یا کوشیت ها رسید.دوره آغاز زوال سلسله های فراعنه مصر
از 664 تا 332 سال قبل از میلاد به طول انجامید.آشوربنیپال پادشاه
آشوریان در 662 قبل از میلاد مصر را اشغال کرد.پسامتیک اول ، شاهزاده ساییس
در منطقه دلتای مصر سلسله فراعنه ساییت بیست و ششمین سلسله فراعنه مصر را
تاسیس کرد وآشوریان اشغالگر را از مصر بیرون راند.در سال 525 قبل از میلاد
کمبوجیه پادشاه هخامنشی مصر را تصرف کرد.
اخناتون و نفرتی تی به اتفاق تلاش کردند تا پرستش خدای واحد آتون را در مصر ترویج کنند اما راهبان خدای آمون حرف آخر را می زدند.
بار دیگر در سال 343 قبل از میلاد مصر توسط اردشیر دیگر پادشاه سلسله هخامنشیان پارس اشغال شد.سپس نوبت به اسکندر پادشاه مقدونی رسید که در سال 332 قبل از میلاد مصر را تصرف نماید.در پی مرگ اسکندر مقدونی امپراتوری وی به سرعت تجزیه شد.بطلمیوس یکی از سرداران وی که حاکم مصر بود سلسله فراعنه بطالمه مصر را تاسیس کرد و شهر جدیدالاحداث اسکندریه را به عنوان پایتخت تعیین کرد.سلسله فراعنه بطالمه آخرین و سی امین سلسله فراعنه مصر است.آخرین ملکه این سلسله کلئوپاترا هفتم در سال 31 قبل از میلاد با زهر مار خودکشی کرد و با مرگ وی تاریخ طولانی سلسله های فراعنه مصر خاتمه یافت و مصر نیز به یک ایالت رومی تبدیل شد.
درباره رامسس دوم، فرعون زمان حضرت موسی(ع)
«و
بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم. فرعون و سپاهیان وی بیدرنگ مسلحانه و
فراتر از حد خود آنها را دنبال کردند، تا وقتی که داشت غرق میشد گفت:
ایمان آوردم به اینکه خدائی غیر از خدائیکه بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) به
او ایمان آوردند وجود ندارد و همیشه مسلمان خواهم بود ـــ حالا! در حالیکه
تا پیش از این از سپردن بنی اسرائیل سرباز زدی و همیشه نیز مفسد بودی ـــ
امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر
چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند». سوره یونس90-92
اگر بخواهیم از
یکی از مقتدرترین فراعنه مصر نام ببریم بیشک "رامسس دوم" (RamsesII)
میتواند مشهورترین فرعون مصر باستان لقب بگیرد. رامسس دوم از بزرگترین
فراعنه مصر میباشد که افتخارات و فتوحات بسیاری در زمان زمامداریش صورت
گرفت، "رامسس دوم"(RamsesII) نزد مردم مصر خدایی فنا ناپذیر بود.
واژه
فرعون در لغت به معنی ساختمان باشکوه است. بعد به فرمانروایان مصر اطلاق
شده، که اشاره ضمنی و تلویحی بوده به ساختمانهای بلند بالا و باشکوه آنها.
تصویری که میبینیم تصویر همان فرعونی است که در زمان موسی(ع) حکومت
میکرده و نامش رامسس دوم بوده است. او از بزرگترین فراعنه مصر است
درجریان حضرت موسی(ع) از سپردن بنی اسرائیل به موسی سرپیچی نمود و موسی و
همراهانش را تعقیب کرد و در دریا غرق شد. پس از غرق شدن افراد باقیمانده
دستگاه فرعون که با وی در تعقیب موسی نبودهاند او را از آب گرفته و
مومیائی میکنند، و امروزه در معرض تماشای جهانیان است. و از او بیش از هر
فرعون دیگر مدرک و مجسمه در دست مىباشد. چیزی که 1400 سال پیش قرآن آن را
پیش بینی کرده است.
"رامسس دوم" خود را از مومنین خالص "امون" یکی از
خدایان مصر باستان میدانست. "مارتوناسیس" مورخ یونانی مشاهدات خود را بعد
از دیدن معبد "ابوسیمبل" (Abu Simbel) اینگونه ذکر میکند. کمتر از 10 سال
از پایان ساخت معبد میگذشت –کاهن بزرگ معبد "امون" در مورد ساخت این بناء
که در دل کوه "منول" به شکل حیرت انگیزی ساخته شده بود، گفت: "رامسس دوم"
در یکی از جنگهایش با خدای "امون" پیمان میبندد که اگر در این جنگ پیروز
شود معبدی برای نیایش"امون" بسازد. "رامسس دوم" (RamsesII) بعد از اینکه بر
دشمنان خود غلبه کرد، چون پیروزی خویش را مدیون مساعدت" امون" میدانست –
تصمیم گرفت به شکرانه مساعدت "امون" معبدی برای او بسازد که قبل از او هیچ
یک از سلاطین و فرمانروایان مصر نظیر آنرا نساخته باشند. او میخواست که
معبد خدای "امون" را یکپارچه از سنگ بوجود آورند و در بنای آن حتی از یک
آجر و یا خشت یا سیمان و کچ مورد استفاده قرار نگیرد. بعد ازمطالعات فراوان
"رامسس دوم" دستور میدهد که کوه "منول" را که نزدیک رود نیل واقع شده بود
را برای این کار انتخاب کنند. انگاه معماران خود را مامور مطالعه کرد و
آنها نقشه معبد را طرح کردند و نقشه را طوری ترسیم نمودند که درب اصلی معبد
به سوی مشرق باشد و در طلوع آفتاب نور خورشید بر مدخل ورودی معبد بتابد و
چهار مجسمه "رامسس دوم" و خانواده او را که کنار یکدیگر نشستهاند را روشن
کنند. یکی دیگر از عجایب این معماری تنظیم نور خورشید در روز تولد "رامسس
دوم" میباشد.مجسمه رامسس دوم طوری طراحی و ساخته شده است که هر سال در روز
تولد او خورشید به مدت 20 دقیقه بر چهره او میتابد.
یکی از شگفت انگیز ترین تمدن های کهن ، تمدن مصری است که در جهان به شاخصه معماری خود یعنی اهرام شناخته می شود. این مقاله به شرح معماری مصری می پردازد.
معماری مصر باستان
مصریان
معابد را ارزشمند ترین پایگاه های فکری، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی خود به
شمار می آورده اند. معابدی که در آنها مراسم عبادت به خدایان و انجام یافتن
فرایض دینی، برگزاری آداب و آیین های گرامی داشت خدایان از جمله«تقدیم
شراب به حضورخدایان»به عمل می آمده است، خانه خدایان نام داشته است. این
بناها که برای پناه دادن موجودات لاهوتی و ابدی به کار می رفت عمدتاً با
سنگ های زیبا و محکم ساخته می شده است. هر معبدی دارای محوطه وسیعی بود .
این فضای بزرگ که گاهی مساحت آن به چندین صد متر مربع می رسیده است، محل
زندگی کاهنان، خدمتگزاران، انبارهای آذوقه و ابزار و ادوات و سایر ملزومات
متعلق به معبد، محل نگهداری چهارپایان، اطاق ویژه نگهداری قربانیان و… بوده
است. برای هر کدام از این عناصر فضای ویژه ای با مشخصات خاص و اندازه
مناسب پیش بینی شده بوده است. این مجموعه در واقع به مراتب بزرگ تر از چند
خانه متصل به هم ، بلکه به اندازه و وسعت یک شهر کوچک بوده است. چنین بنایی
را هنرشناسان و کارشناسان معماری جهان باستان شبیه به دیرهای بزرگ در
کشورهای اروپایی دوران قرون وسطی، به شمار آورده اند. در وسط این محوطه
فضایی در نظر گرفته و آراسته شده بود که ویژه عبادت روحانیان و زائران بوده
است، و در حاشیه آن خیابانی سراسری به صورت سنگفرش بوده و دو ردیف مجسمه
های عظیم «ابوالهول»ها بدانجا منتهی می شده است.
در مدخل معبدی بلافاصله
پس از ورود دِر بزرگی قرار داشت که از دو سوی آن، دو برج بزرگ به شکل هرم
ناقص و نیمه تمام و پوشیده از نقوش، تصاویر و کتیبه های برجسته نقر شده
بود.در جلو در ورودی (مدخل) معبد دو ستون بلند از سنگ صاف تراشیده شده بلند
وسربه آسمان کشیده ساخته شده بود. مجسمه های عظیم فراعنه مصر یا فرعونی که
بانی ساختن این معبد بود در مدخل معبد از هر دو سو برسکویی قرارداده
شدهبود. معبد هم از بیرون و هم از درون آراسته زینت داده شده بود. سر در
معبد به ستون های استواری تکیه داده شده بود که پرده های پرچم مانند بر
بالای آن به اهتراز درآمده بوده. مردم ابتدا از همین در ورودی(مدخل) وارد
معبد شده و به حیاط اندرونی وارد می شدند که راهروهای ستون دار داشت ومراسم
مذهبی وآیین های خاص بزرگداشت خدایان در آنجا برگزار می شده است به دنبال
آن تالارهای بزرگی به این مجموعه می پیوست که آن نیز دارای چندین ستون سنگی
و بسیار مجلل و زیبا بود. این ستون ها نگهدارنده آن سقف های سنگینی بودند
که بر بالای آنها قرار داشت. ــ بنا به اظهار کارشناسان هنر معماری در جهان
باستان سرمشقی برای ساختن عمارت چهل ستون در ایران شده اند ــ بزرگترین و
مهمترین مراسم مذهبی در این تالارهای برگزار می شده است.
معابدی که در
آنها مراسم عبادت به خدایان و انجام یافتن فرایض دینی، برگزاری آداب و آیین
های گرامی داشت خدایان از جمله«تقدیم شراب به حضورخدایان»به عمل می آمده
است، خانه خدایان نام داشته است. این بناها که برای پناه دادن موجودات
لاهوتی و ابدی به کار می رفت عمدتاً با سنگ های زیبا و محکم ساخته می شده
است
خدایان مصریان در این تالار با عظمت در نهایت شکوه و جلال بر روی
تختی مجلل و مرصع و ازهرجهت آراسته به جواهرات که به صفحهیک کشتی همانند
بود، در نظر مؤمنان و پیروان او متجلی می شدند. زائران هر چه بیشتر در
اندرون معبد به جلو می رفته اند، از شمار افرادی که مجاز بودند به اندرونی
ترین فضای تالار بروند، کاسته می شد.سرانجام به خلوت گاهی می رسیدند که در
آنجا تندیس رب النوع مورد نظرمستقر بود. این تندیس به وسیله گوهرها و سیم و
زرنگاری های گسترده ای که فضای پیرامون او را پوشانده بود، پرتو افشانی می
کرد. کسی جز کاهنان عالیمقام که به عقیدهمصریان باستان از اسرار هر دو
جهان آگاه بودند حق ورود به این تالار باشکوه و اسرارآمیز را نداشته است.
در
متون تاریخی مصریان آمده است که تنها فراعنه ای که در مقام روحانیت و کسوت
کهانت بوده اند، با اجازه کاهنان عالی مقام که متولیان معابد و امور ویژه
خدایان بوده اند، به ضرورت می توانسته اند به حریم خدایان با رعایت فاصله
قانونی وارد شوند، ولی هیچ کس جز کاهن ویژه و عالی مقام حق نزدیک شدن به
تندیس رب النوع را نداشته لست. گویا در معابد سومریان، آشوریان، بابلیان،
یونانیان و هندوان سخت گیری به این اندازه نبوده و ضوابط و قوانین عبادت به
خدایان چنین محدودیتی را در بر نمی گرفته است.
معماری مصر باستان
مهمترین
معابد به جای مانده از دوران مصر باستان که ویرانه هایی از آنها بر جای
مانده است عبارتند از معابد کارناک و الاقصر(لوکسور) در محل شهر تب ومعابد
زیرزمینی ایپسامبول، این معبد به ابوسمبل نیز معروف شده است. معابد جزیره
فیله نیز از اهمیت زیادی برخوردارند. ویرانه های کارناک بیش از یکصد متر
درازا و پنجاه متر پهنا دارد. هنرشناسان، مورخان وباستان شناسان فرانسوی
براین باورند که یک کلیسا بطور کامل در این معبد جا می گیرد. تالار این معد
دارای 144 ستون در شانزده ردیف است و تمام سقف معبد براین ستون ها استوار
بوده اند. ستون ها در دو ردیف اول از سایر ستون ها بلندترند. هر ستون در
ردیف های اول 24 متر ارتفاع و 10مترقطر دارد.معبد زیرزمینی ابوسمبل
(ایپسامبول) نیز مانند ویرانه های کارناک والاقصر در آغاز روی کارآمدن
فراعنه تب در مصر علیا ساخته شده است. بنیانگذار این بناها را رامسس دوم می
دانند.
تندیس غول آسای این فرعون زینت بخش مدخل این معبد است. ویل
دورانت مورخ آمریکایی و مؤلف دوره تاریخ تمدن، از این معابد باعظمت دیدن
کرده و درباره معابد کارناک ولاقصر نکات مهمی را دریافته است.
وی درباره
رامسس دوم چنین نوشته است: رامسس دوم از برجسته ترین شخصیت های تاریخی به
شمار می رود که اسکندر کبیر (مقدونی) هرگز با او برابر نیست و در برابر او
رنگ و بهایی ندارد. این پادشاه (فرعون) نود ونه سال زیست که از آن مدت شصت و
هفت سال از آن را بر تخت سلطنت مصر تکیه داشت . رامسس دوم یکصد و پنجاه
فرزند داشته است… اینک تندیس عظیم اودر برابر ما قرار دارد که بیش از هفده
متر ارتفاع داشته است و هم اکنون هفده متر درازای آن است و بر روی زمین
درازکشیده است وآیندگان و ورندگان به دیده ریشخند و تمسخر به آن می نگرند…
به هنگام لشکرکشی ناپلئون بناپارت پادشاه مصر، دانشمندان متعددی با وی به
مصر آمده بودند و کوشش فراوان کردند تا همه چیز این مجسمه را اندازه
بگیرند. طول گوش این مجسمه بیش از یک متر و پهنای پایش یک متر ونیم و وزن
آن حدود یکهزارتن یعنی یک میلیون کیلوگرم تخمین زده شده است.
معماری مصر باستان
ناپلئون
در برابر همین مجسمه عظیم سخنانی را که در حضور یوهان فریدریش گوته بیان
کرده بود، این گونه تکرار کرد: «این است یک مرد». معابد جزیره فیله، اغلب
در آغاز دوران سلطه یونانیان و رومیان ساخته شده (یعنی یونانیان و رومیان
از مصریان تقلید کرده اند)، ولی دنباله سنن محکم مصر قدیم را رها نکرده …
این معابد آخرین شاهکار هنرنمایی مصر شمرده می شود.
مورخان جامعه شناسان
از سراسر دنیا بارها از مصر دیدن کرده و اینهمه عظمت را به چشم دیده اند.
آنچه دانشمندان فرانسوی که به همراه ناپلئون به مصر سفر کرده بودند، بعدها
در آثارشان آورده اند، کنایه گونه بوده است. کاربرد الفاظ ریشخند و تمسخر
به وسیله ویل دورانت نباید واژه های زشت و موضع این مورخ خصمانه و گستاخانه
تلقی شود، بلکه زمام دارانی در طول تاریخ جهان و چهره های متعددی چون
رامسس دوم، کوروش بزرگ، داریوش یکم، اسکندر مقدونی، مهرداد کبیر اشکانی،
خسرو یکم انوشیروان، ابومسلم خراسانی، چنگیز مغول و … ظهور کرده اند و
تاریخ آنگونه که بوده اند درباره آنها داوری کرده و مورخان درباره آنها
محققانه و منصفانه به داوری نشسته اند.
مصریان باستان توجه بسیار زیادی به صورتهای فلکی .دانشمندان باستان شناس اکنون در مورد ساخت اهرام ثلاثه به نکات جالبی پی برده اند.صورت فلکی جبار(شکارچی) در بین مصریان باستان بسیار مقدس بوده به حدی که در ساخت اهرام دقیقاً به این موضوع توجه شده است ......
طبق کشف دانشمندان 3 هرم اصلی از 8 هرم مصر مطابق با 3 ستاره کمربند صورت فلکی شکارچی یا جبار ساخته شده است.این امر در ظاهر هم کاملاً مشهود است .اگر با چشم غیر مسلح نیز به این صورت فلکی نگاه کنید خواهید دید که در کمربند آن دو ستاره پرنورتردریک خط قرار دارند و ستاره سوم کم نور تر است ودر انحراف کمی از دو تای قبلی قرار گرفته است.
در ساخت اهرام مصر نیز دو هرم متعلق به فرعون و بزرگتر و هرم سوم متعلق به ملکه مصر و کمی کوچکتر می باشد که با انحراف نیز ساخته شده است. در دیواره اهرام(هر سه هرم) سوراخهایی به عنوان هواکش تعبیه شده که به اتاق قبر متصل می باشد. دانشمندان با استفاده از دستگاههای لیزری پی بردند که سوراخها ی هر هرم دقیقاً مطابق با ستاره خاص آن هرم در آسمان می باشد و این امررا ثابت می کند که هواکش های هر هرم رو بسوی ستاره مخصوص آن هرم دارد.
کتاب راز منظومه جبار نوشته شده توسط بوول و آدرین گیلبرت در مورد اهرام مصر هنگام انتشار در دنیا غوغا یی برانگیخت . کتاب بطور حیرت انگیزی این مطلب را توضیح می دهد که : بعد از 4000 سال راز اهرام کشف شد.این کتاب حاوی راز اهرام و ارتباطش با تئوری جبار است.و ادعا می کند که جوابی برای سوالی که ده ها سال موضوع مباحثات داغ بوده یافته.آیا محل قرار گیری اهرام تصادفی است و یا با یک نقشه تعیین شده است این مسئله برای دهه ها بسیار موضوع بحث بر انگیزی بوده است که تمرکز اهرام منطقه ی جیزه بیشتر از اهرام دیگر در سایر نقاط مصر است بعضی دانشمندان معتقدبودند که پراکندگی اهرام کاملا تصادفی است اما بعضی دیگر اعتقاد داشتند که یک نقشه اصولی هندسی برای توضیح موقعیت وجود دارد .
تحقیقات بوول و گیلبرت نشان می دهد: مصریان معتقد بودند دنیای مردگان در آسمان قرار دارد و روح هر کس پس از مرگ به آسمان صعود نموده و در ستاره ای دیگر به زندگی ادامه می دهد و محل قرارگیری اهرام نمایشگر مهمترین ستاره مردگان برای آنهاستطبق این اعتقادات پادشاهان و مردم عادی بعد از مرگ نزد خدای ازیریس (خدای آفتاب ) می روند.این خدا با یک ستاره نمایش داده می شود که در صورت فلکی جبار(شکارچی) است . هر فرد یک ستاره روح دارد و هر پادشاه مرده می تواند به یکی از ستاره های منظومه جبار برود بنابراین اهرام به شکلی قرار گرفته اند که نمایش دهنده ستاره خاصی باشند که صاحب هرم به آن رفته است. در زمان های بعد آیین جدید خورشید پرستی با آیین ستاره پرستی عوض شد اهرام سلسله های بعدی منطبق بر ریاضیات و ستاره ای در آسمان نیستند.
ارتباط سه ستاره ای که در کمربند منظومه جبار قرار دارد با 3 تا از بزرگترین اهرام بهترین گواه این ادعا می باشد
این یک شباهت بر جسته است . سه ستاره در وسط صورت فلکی جبار بصورت مورب که یک ستاره کمی منحرف شده است سه هرم که یکی مقداری از خط اوریب انحراف دارد رابطه موقعیت قرارگیری اهرام و ستارگان کاملا مثل هم است . و نویسندگان موارد متعدد مشابهی را پیدا کردند که باتصادف قابل توضیح نیست
درخشندگی ستاره و اندازه اهرام جیزه شامل دو هرم که تقریبا هم ارتفاع هستند و هرم کوچکتر فقط پنجاه و سه درصد بلندی آنها را داراست کمربند جبار شامل دو ستاره تقریبا مشابه که یکی 50% درخشندگی آن یکی را داراست.و ستاره کوچکتر همانی است که به مقدار کمی از خط اوریبی که ستارگان روی آن قرار دارند انحراف دارد بیشتر اهرام در جایگاه متقارن ستاره های صورت فلکی شکارچی قرار گرفته اند . دو هرم بزرگ در دهشور همانند دو ستاره بزرگ خوشه هایدس ( پروین) هستند دو تا از هرم های بزرگ نزدیک جیزه منطبق بر دو ستاره بزرگ منظومه جبار و اهرام ابوسیر دقیقا بر روی سر منظومه جبار قرار دارند
مرکز اهرام جیزه طوری انتخاب شده که رود نیل موقعیت راه شیری در کمربند جبار را داشته باشد. راه شیری همانند دشتی از نی هاست در افسانه ها آمده که راه عبورفرعون برای رسیدن به دنیای مردگان است. فرعون از ساحل شرقی نیل جایی که زندگی میکرده به ساحل غربی که دنیای مردگان در آن قرار داشته سفر می کرده است. جایی که تمام آرامگا ها و اهرام در آن قرار داشتتندa5
در درون هر یک از هرمها اتاقهایی تعبیه شده که در آنها محورهایی به چشم میخورد در هرم بزرگ چهار محور وجود دارد دو به دو در دو اتاق قرار گرفته اند یکی به طرف شمال و دیگری به طرف جنوب که زاویه ای بین ۳۶ و ۴۵ درجه دارند محور های اتاق بالایی که اتاق شاه است از یک سو به فضای باز و از سوی دیگر به اتاق شاه ختم می شود و محور های اتاق ملکه که در پایین قرار دارند هر دو مسدودند
باستان شناس آلمانی استدلمن می گوید اینها محور های الگو برای روح پادشاه مرده است روح می تواند از محور شمال به تمام ستارگان فنا ناپذیر در شکل سفر کند. سه محور دیگر نیز به ستارگان دیگر مرتبتند. ستاره شناس ویرجینیایی تریمبل متوجه شد محور جنوبی ارامگاه شاه به منظومه جبار اشاره می کند باول با محاسبات بیشتر متوجه شد پایان ساخت هرم در 100 سال بعد از آن تاریخی است که دانشمندان برای اتمام آن پذیرفته اند زیرا این محور در تاریخی که باول می گوید کاملا به ستاره بزرگ در کمربند جبار اشاره می کند
یافته های دیگر باول او را شگفت زده کرد در مورد اینکه محور جنوبی آرامگاه ملکه به بزرگترین ستاره در آسمان صورت فلکی شعرای یمانی اشاره می کند صورت فلکی شعرای یمانی نماینده ایزس الهه حاصلخیزی که خواهر و بزرگترین عشق ازیریس (که نماینده آن درمجوعه ی جبار است ) بوده آخرین محور به ستاره شمالی اشاره می کند
بنابر این می توان اهرام مصر را به عنوان دروازه ی فراعنه برای سفر به سوی ستارگان نامید .