زیستگاه اصلی : بخش غربی اقیانوس آرام، دریای سرخ و خلیج فارس
وضعیت
بدنی: رشد سریعی دارند. جثه نرها از ماده ها بزرگتر است. آنها هشت بازوی
کوتاه و دو بازوی بلند دارند که این بازوان بلند برای گرفتن طعمه، گسترش
یافته اند و غالبا" آنها را در میان بازوان کوتاهشان جمع می کنند. بدن تخت
این ده پایان، به آنها این امکان را می دهد که خود را به شکل شناور، نزدیک
بستر اقیانوس نگهدارند و زندگی کنند. جایی که غذاهای مورد علاقه آنها به
وفور یافت می شود.
وزن: بین 4 تا 5 کیلوگرم
طول بدن: از بزرگترین ماهیان مرکب هستند که طول بدنشان به 42 تا 43 سانتیمتر می رسد. در ماده ها حدود 33 سانتیمتر است.
وضعیت
زندگی: این گونه در آب های گرم و در دمای 30 درجه سانتیگراد زندگی می
کنند. آنها نیز همانند وابستگانشان می توانند تغییر رنگ دهند. فراعنه آبی،
این عمل را برای گفتگو و برقراری ارتباط یا به هنگام احساس خطر ، عشقبازی و
نیز استتار و دور شدن از دید دشمن انجام می دهند.
شکار
و تغذیه: این ماهیان مرکب، از نرم تنان کوچکی مثل حلزون ها، سخت پوستان و
ماهیان تغذیه می کنند. آنها خود غذای کوسه ها، سفره ماهیان، دلفین ها،
مرغان دریایی و سایر ماهیان بزرگتر می شوند. نیز همانند سایر جانوران
دریایی، ماهیگیری غیر مجاز و آلودن آب ها باعث نابودیشان می شود.
تولید
مثل: در فصل تولید مثل، نرها بر سر انتخاب لانه با یکدیگر به مبارزه بر می
خیزند اما اغلب این دعواها بدون جراحات جدی خاتمه می پذیرند. پس از اینکه
نر موفق به تصاحب قلمرو خود شد، ماده در لانه حاضر می شود و با نری که صاحب
قلمرو و لانه است، جفت گیری می کند. پس از جفت گیری، ماده خود را عقب می
کشد و به عمق لانه می رود. جایی که تخم ها در آنجا گذاشته خواهند شد. ماده
تخم ها را با یک پوشش حفاظتی می پوشاند و آنها را با دقت به سقف لانه می
چسباند. آنگاه تخم ها را ترک می کند تا خود مراحل رشدشان را طی کنند و
متولد شوند. مادر، کمی پس از تخم گذاری می میرد. جفت گیری و تخم گذاری در
یک دوره 110 روزه انجام می شود. حدود 1500 تخم گذاشته می شوند که در دمای
28 درجه سانتیگراد معمولا" 14 روز طول می کشد تا به ثمر برسند.
ماهی مرکب، یک آبزی با تفاخر طرح و رنگ
در
بین جانوران زیر آب، فرعونی زندگی می کند که لباس های رنگارنگ و زیبا به
تن دارد و رفتارش چون فرعون ها حاکمانه است؛ چشمانی بزرگ، بازوانی توانمند و
اسلحه ای کارآمد دارد و هر لحظه خود را به رنگی در می آورد. شاید همیشه
پیروزی از آن او نباشد اما نسبت به دشمن خود سختگیر است.
سپیا
فاراعونیس sepia pharaonis که این لقب را از آن خود کرده، عضوی کوچک ولی
معروف از خانواده بزرگ به نام ( ماهیان مرکب ) است که مردمان خلیج فارس در
هر شهری او را به نامی صدا می زنند؛ مردمان بوشهر " خساک " ، ساکنان
هرمزگان " نقر " ، " عنکاس " یا " انکاس " و ساحل نشینان جزیره خارک " نکله
" اش می گویند.
این
جانور که یکی از مهم ترین گونه های ( سرپایان ) در حوزه اقیانوس هند و
بویژه در خلیج فارس و دریای عمان است، در آب های استان بوشهر به وفور وجود
دارد و در میان حدود 20 گونه از سرپایان گزارش شده در منطقه خلیج فارس و
دریای عمان، او گونه غالب است.
جذابیت
و غریب بودن جانوران زیر آب را با هیچ دسته ای از جانوران نمی توان مقایسه
کرد اما این یکی با آن تغییر رنگ غریبش، مبهوت کننده بود. هنوز که هنوز
است، چشمان بزرگ او بیش از هر چیزی به یاد من مانده است.
این
جانور یک سپیا فاراعونیس بود که بعضی ها او را ماهی مرکب می نامند. به این
نام معروف شده در حالیکه اصلا ماهی نیست. نرم تنی است از شاخه بی مهرگان
که ستون فقرات ندارد و شباهت و ارتباطی با دسته ماهیان ندارد. اشتباه در
نامگذاری این جانور از آن جا ناشی شده که در گذشته هر موجودی را که در آب
حرکت می کرد ماهی ( fish ) صدا می زدند و بسته به رنگ، شکل، اندازه یا خصلت
خاصی از آن موجود، نامی بر آن می گذاشتند. ماهی مرکب هم که کیسه ای پر از
مرکب سیاه با خود دارد، نامی به فراخور کارش گرفته است.
سپیا
فاراعونیس معروف ترین جانور دسته کاتل فیش ها ( CuttleFish ) است. پاهای
این جانور روی سرش قرار دارد و برای همین مثل اسکوئیدها یا لولیگوها، هشت
پاها یا اختاپوس ها و نوتیلوس ها جزو دسته سرپایان قرار دارد.
از
دسته کاتل فیش ها تا کنون 7 گونه در خلیج فارس دیده شده که 6 گونه سپیا و
یک گونه سی یلا بوده است اما گونه غالب در آب های خلیج فارس، سپیا
فاراعونیس است.
این
جانور از تاریکی نمی ترسد و همیشه با خود چراغی به همراه دارد. او در
اعماق دریا و در دل تاریکی، ناگهان چراغ بدن خود را روشن می کند. نور
تابانی که از بدن این جانور به بیرون می تابد، برخی از جانوران دریایی را
مسخ می کند و به سمت خود جذب می کند و فرصت خوبی را در اختیار سپیا
فاراعونیس می گذارد تا غذایش را به راحتی انتخاب کند.
اما
نور بدن این فرعون آبزی از کجا می آید؟ چراغ قوه درون بدن این جانور، از
ترکیبات شیمیایی تابانی به نام < لوسیفرین > تولید می شود که در قسمت
های مختلف پوست و دور چشم های بیشتر ماهیان مرکب وجود دارد.
این
موجودات دارای لوله های نقره ای رنگ بسیار زیبایی هستند که از مقداری
پروتئین ناشناخته تشکیل شده اند. دانشمندان این پروتئین مخصوص را <
منعکس کننده > می نامند. اما نور بدن این جانور فقط برای شکار نیست؛
بسیاری از ماهی هایی که دشمن او هستند، با دیدن این نور فرار می کنند تا
جان سپیا فاراعونیس در امان بماند. یکی دیگر از کاربردهای نور بدن این
جانور، هنگام تولید مثل است که برای جذب جنس مخالف به سوی خود، بدنش را
روشن می کند.
سپیا
فاراعونیس ها مانند همه مرکب ماهی ها، دارای جنس های نر و ماده جدا از هم
هستند. جثه جنس نر بزرگتر از ماده است و رنگ های متنوع و جذابی دارد که جنس
ماده را به طرف خود جذب می کند. فصل تخم ریزی این جانوران در بهار یا
پاییز و معمولا" در عمق 50 متری دریاست. وقتی سپیا فاراعونیس نر، همسر خود
را انتخاب کند، بازوهای دهانی اش را تغییر شکل می دهد و آماده می شود تا او
را به سمت خود بکشاند. اما این کار به همین راحتی هم نیست؛ او برای به دست
آوردن همسر، ناچار به مبارزه با رقیبان است. پس باید همه آنها را وادارد
تا صحنه را ترک کنند و او را با سپیا فاراعونیس ماده تنها بگذارند. حالا
نوبت آن می رسد تا رضایت همسر را جلب کند؛ او بالای سر همسر آینده اش شنا
می کند، نور می تاباند و تغییر شکل می دهد تا دل او را به دست آورد.
بعد
از لقاح تخمک ها، نوبت آن است که تخم ها از بدن مادر خارج شوند. این کار
فقط بر عهده مادر است و باید به تنهایی از پس آن برآید اما این موضوع دلیل
بر این نیست تا پدر بیکار بنشیند؛ او باید مراقب اوضاع باشد و با هر موجود
مهاجمی مبارزه کند تا همسر، کار خود را به پایان برساند.
اولین
کار این است که بستری سخت و ترجیحا" حفره مانند را به عنوان محلی مناسب،
برای تخم گذاری پیدا کنند. پس پدر و مادر شناکنان به دنبال این محل می
گردند. با اینکه سپیا فاراعونیس سطحی کاملا" شنی در مناطق عمیق را برای
استراحت دوست دارد ولی هنگام تخمریزی، مناطق صخره ای در کنار سواحل را
انتخاب می کند. پس از آنکه مادر محل مناسب را پسندید، در پناه حفاظت همسرش،
شکل خود را به حالت یک دوک در می آورد. سپس یکی از بازوهایش را که برای
این کار تغییر شکل داده، وارد فضای خالی بدن خود که < جبه > نام دارد
می کند و تخم ها را با دقت خاصی بصورت خوشه ای به بستر می چسباند. در میان
بیشتر ماهیان مرکب، بعد از تخم گذاری، وظیفه والدین به پایان می رسد. یا
هر دو می میرند و یا به آب های عمیق باز می گردند.
سپیا
فاراعونیس ها عمر کوتاهی دارند و در یک سالگی بالغ می شوند. علت این موضوع
هم به خون آنها برمی گردد؛ سپیا فاراعونیس دارای قلبی سه حفره ای است که
دو حفره برای پمپاژ خون به دستگاه تنفسی و یک حفره برای پمپاژ خون به کل
بدن است. وجود هموسیانین یعنی مس به جای آهن در خون او، باعث شده که رنگ
خونش به جای قرمز، به صورت سبزآبی دیده شود. این سیستم گردش خون انرژی
زیادی نیاز دارد که همین مصرف انرژی طول عمر این جانور را کوتاه می کند.
تخم
های سپیا فاراعونیس که هر کدام بین 7 تا 19 میلی متر است، بسیار شبیه خوشه
های انگور مانند ژله ای هستند؛ اگر یکی از آنها را به سوی نور بگیرید، می
توانید مینیاتور کوچک و کاملی از یک سپیافاراعونیس را در داخل آن ببینید
چرا که نوزاد آنها فاقد مراحل دوران لاروی است. این نوزادان بسته به شرایط
محیط بعد از 20 تا 25 روز از مرحله جنینی خارج می شوند و از پوشش شفاف و
شیشه ای تخم بیرون می آیند. از آن همه تخم رها شده که بعد ها به نوزاد
تبدیل می شوند، فقط تعداد معدودی شانس زندگی دارند و بسیاری از آنها قبل از
رسیدن به بلوغ و تولید مثل به وسیله شکارچیان، خورده می شوند. اما آنها که
زنده می مانند، زندگی کامل و مستقلی را از نوزادی شروع می کنند.
فرعون
خلیج فارس با اینکه در جوانی علاقمند به زندگی جمعی است ولی به تدریج که
بزرگ می شود، قلمرو طلب شده و زندگی انفرادی را ترجیح می دهد. تا وقتی که
زوج خود را بیابد. آن وقت است که باید دوباره خود را رنگارنگ کند و نور
بتاباند تا به راه پدر یا مادر خود برود.
رنگ
به رنگ شدن سپیا فاراعونیس، تنها برای تولید مثل یا شکار نیست؛ او این کار
را در مواقع خطر هم انجام می دهد. از آنجا که این جانور بیشتر روز را در
خواب است، همواره در معرض تهدید شکارچیان قرار دارد؛ فقط کافی است که از
وجود یک دشمن احساس خطر کند تا برای فرار از دست او به سرعت تغییر رنگ دهد و
کاملا" هم شکل محیط اطرافش شود. تغییر رنگ این جانور به قدری ماهرانه است
که برایش فرقی نمی کند در اطرافش پاره های آهن باشد یا ماسه های سفید و
یکدست کف دریا؛ سریعا" به همان رنگ در می آید. البته بهترین کار برای این
جانور این است که وقتی می خواهد بدون هیچ مزاحمتی استراحت کند، خود را به
رنگ محیط درآورد تا خوابش آشفته نشود.
درست
است که قابلیت او در تغییر رنگ بی اندازه بالاست اما این جانور هم برای
خود رنگ ثابتی دارد. رنگ اصلی و زمینه یک سپیا فاراعونیس، کرم رنگ است که
لکه ها و طرح های قهوه ای، بدن او را پوشانده. این جانور به هیچ وجه نمی
تواند رنگ اصلی بدن خود را تغییر دهد و تنها رنگ لکه ها و طرح های خود را
هم شکل محیط می کند. سپیا فاراعونیس این تغییر رنگ را بوسیله رنگدانه هایی
به نام < کروماتوفور > که به تعداد بی شمار در سطح بدنش وجود داد،
انجام می دهد؛ هر کدام از این رنگدانه ها، رنگ خاصی را تولید می کنند؛ زرد -
نارنجی - قرمز - صورتی - آبی - سیاه و ... اما این تغییر شکل به چه صورت
انجام می شود؟
ماهیچه
های بسیار کوچکی از اندام این جانور به < کروماتوفور > های بدنش
وصلند که با تحرکات مختلف، وضعیت آنها تغییر می کند؛ هر گاه ماهیچه های بدن
خود را منقبض کند، رنگدانه ها در یک نقطه جمع می شوند و او را بی رنگ می
کنند. وقتی هم که آنها را منبسط کند یا در حال استراحت باشد، رنگدانه ها
پراکنده می شوند و سطح بدن جاندار، رنگ های مختلفی به خود می گیرد. این
همان کاری بود که نخستین سپیا فاراعونیس که در خلیج فارس دیدم، انجام داد.
او با دیدن من احساس خطر کرد و خود را به رنگ آبی دریا درآورد. احتمالا"
اگر به او نزدیک تر می شدم، با اسلحه دفاعی خود به من شلیک می کرد.
تغییر
رنگ برای یک سپیا فاراعونیس تنها وسیله دفاعی نیست؛ او همواره مسلح است و
هیچ وقت سلاح خود را از خود دور نمی کند. مواقعی پیش می آید که شکارچی، او
را دیده و دیگر تغییر رنگ فایده ای ندارد. پس این جانور از روش دیگری برای
حفاظت از خود استفاده می کند؛ او همیشه مرکب سیاهی را در کیسه ای بالای سمت
راست روده اش همراه دارد. پس به محض نزدیک شدن کوسه ها و برخی ماهیان بزرگ
جثه مانند میش ماهیان که دشمن او هستند، دهانه کیسه را در نزدیک مخرج باز
می کند و مرکب را با انقباض به بیرون پرتاب می کند. با این کار به سرعت
محیط را چنان به سیاهی می کشاند که صیاد به سختی می تواند او را ببیند. اما
این کار او فقط برای سیاه کردن محیط اطراف نیست چرا که بینایی در دنیای
جانوران زیر آب، یکی از آخرین حواس آنهاست. شکارچی ها به راحتی می توانند
با راداری که در سر خود دارند، شکار را تعقیب کنند اما از دست مرکب تیره
رنگ سپیا فاراعونیس، راه فراری نیست؛ این مرکب سرشار از ترکیباتی به نام
<ملانین> و ماده شیمیایی <الکالوئید> است و به نوعی ماده مخدر
به حساب می آید. به محض اینکه شکارچی با این مرکب برخورد کند، گیرنده های
شیمیایی اش توسط الکالوئید ها بسته می شود تا سپیا فاراعونیس او را گیج و
گمراه به حال خود رها کند و از مهلکه بگریزد. جالب است که این کیسه سرشار
از مرکب، در زمان جنینی در بدن فرعون دریا شکل می گیرد و تا آخر عمر همراه
اوست. نوزادهای تازه متولد شده سپیا فاراعونیس هم می توانند با تخلیه این
کیسه از خود محافظت کنند؛ فقط کافی است شکارچی این نوزاد را بخورد تا دهانش
بی حس شود و بی اداره بازش کند تا توزاد بیرون بیاید.