در تصویر مجسمهٔ ابوریحان بیرونی در دفتر سازمان ملل متحد در وین
به مناسبت روز
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی
(زادهٔ ۱۴ شهریور ۳۵۲، کاث، خوارزم - درگذشتهٔ ۲۲ آذر ۴۲۷، غزنین)،
دانشمند
بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و
تاریخنگار بزرگ ایرانی سده چهارم و پنجم هجری است. بیرونی را بزرگترین
دانشمند مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی و همه اعصار میدانند.
همینطور او را پدر علم انسانشناسی و هندشناسی میدانند.
بیرونی
در ۱۴ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۲۹ ذیقعده ۳۶۲ قمری برابر ۵ سپتامبر ۹۷۳
میلادی) در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد، و زادگاه او که
در آن زمان روستای کوچکی بود، «بیرون» نام داشت. مرگش در غزنه در اوان
انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی بودهاست و برخی درگذشت او
را در ۲۲ آذر ۴۲۷ خورشیدی (۲۷ جمادیالثانی ۴۴۰ قمری برابر ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸
میلادی) میدانند.
در فیزیک
وی اپیکتوگرام یعنی چگال سنج (آلتی برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک) را اختراع نمود که با آن وزن مخصوص چیزها تعیین میشود.
در زیستشناسی و تکامل (فرگشت)
بیرونی
در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش میکند که از دید یک طبیعی دان به
توضیح این که چرا نزاعهای مهاباراتا «باید رخ میداد» بپردازد. او در آن
کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیست شناختی مربوط به تکامل
(فرگشت) میپردازد. برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و
انتخاب طبیعی قابل قیاس میدانند. یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین
مالتوس درباره عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است.
بیرونی میگوید:
«حیات
جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این
فرایندها افزایش مییابند. این افزایش نامحدود است حال آنکه جهان محدود
است».
او سپس به این اصل موجودات زنده اشاره میکند.
«هنگامی
که گروهی از گیاهان یا جانوران دیگر تغییری در ساختمانشان رخ ندهد و گونه
ویژه نامیرایی را بوجود آورند، اگر یکایک اعضای این گونهها به جای آنکه
تنها به دنیا بیایند و از بین بروند، به زاد و ولد بپردازند و چندین بار،
چندین موجود همانند خود را به وجود آورند، به زودی تمام دنیا از همان یک
گونه گیاهی یا جانوری پر خواهد گشت و آنها هر قلمرویی که بیابند تسخیر
خواهند کرد».بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی میپردازد:
«کشاورز
زرع خود را بر میگزیند و تا جایی که میخواهد به کشت و زرع آن میپردازد و
آنچه را که نمیخواهد ریشه کن میکند. جنگل دار شاخههایی که به نظرش
برگزیده هستند را نگه میدارد و سایر شاخهها را میبرد. زنبورها افرادی از
گروه را که تنها میخورند ولی کاری برای کندویشان نمیکنند، میکشند».
وی
سپس نظر خود را در باره طبیعت اعلام میکند. با کمی توجه میتوان
دلمشغولیهای داروین در باره انتخاب طبیعی را در این عبارات بازیافت:«طبیعت
به شیوهای مشابه عمل میکند، ولی در تمامی شرایط رویکردش در مورد همه
یکسان است. او اجازه نابودی برگ و میوه را میدهد و بدین طریق جلوی آنها را
برای تولید آنچه هدف نهاییشان است میگیرد. طبیعت آنها را نابود میکند تا
جایی برای دیگران باز نماید».