هنر در لغت به معنای «فن، صنعت، علم، معرفت، امری توأم با ظرافت و ریزه کاری آن درجه از کمال که فراست و فضل را در برداشته و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران بنمایاند، کیاست، زیرکی، خطر و اهمیت، لیاقت، کفایت و کمال» آمده است. هنر در مفاهیم دیگری نیز، از جمله «عشق» و «حقیقت» آمده چنان که حافظ در شعر ذیل هنر را به ترتیب - در دو معنی - به کار برده است.
بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش *** که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری
روندگان حقیقت به نیم جو نخرند *** قبای اطلس ان کس که از هنر عاری است
در معنای اصطلاحی هنر، اختلافات زیادی به چشم می خورد که نشان می دهد هنر به خاطر عمق و گستردگی و ظرافت خود، در عین پیدایی ناپیداست؛ چنان که تولستوی، نویسنده کتاب معروف «هنر چیست؟» می نویسد: «براستی هنر که از دیرباز از زمان افلاطون و ارسطو این همه گفت و گو در پیرامون خود برانگیخته، چیست؟ آیا هنر از درون انسان بر می خیزد؟ آیا مائده ای است آسمانی که از ماورای ابرها به روح و جان حلول می کند؟ یا نه، آمیزه ای است از تمامی اینها و یا به باور «فروید» تبلور امیال سرکوفته آدمی است؟» «هنر وسیله ای است برای ثبت و ضبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز انتقال آن در خارج از عوالم ذهنی و همچنین تفهم آن احساس هنر به دیگران است»
محمود بستانی ضمن تفسیر زیبایی که از هنر به
دست داده است، به نقش مؤثر آن در انتقال پیامهای مهم اشاره می کند. وی می
نویسد: «هنر در تجربه انسانی، روش خاصی از بیان حقایق زندگی است، یعنی اگر
زبان علمی یا عادی که ما آن را در زندگی روزمره خود به کار می گیریم دارای
این ویژگی است که بیان مستقیم حقایق می باشد، زبان هنر نیز این زیژگی را
دارد که بیان غیرمستقیم همین حقایق است. تفاوت این دو زبان آن است که زبان
نخست بر نقل حقایق به صورت واقعی خود استوار است، در حالی که زبان هنر بر
عنصر تخیل استوار است. به عنوان مثال اگر بخواهیم اهمیت انفاق در راه خدا
را بیان کنیم، می گوییم هر کسی برای خشنودی خدا اموال خود را انفاق کند چند
برابر آن پاداش خواهد گرفت، در این حالت این سخن یک بیان واقعی یا عادی یا
علمی می باشد.
اما هنگامی که همین مفهوم را با آیه کریمه: «مثل
الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه؛ داستان کسانی که مالشان را در
راه خدا می بخشند چون داستان دانه ای است. بقره/261» بیان می کنیم، این
تعبیر یک بیان «هنری» خواهد بود و تفاوت تعبیر گذشته با این تعبیر، ایجاد
یا افزون یک رابطه جدیدی میان «انفاق» و «دانه گندم» است. با توجه به
تعاریف یاد شده هنرمند کسی است که: «اندیشه ها و عواطف خویشتن را یا از
طریق «قلم» یا «قلم مو» و «چکش» یا ابزار تولید آواها به صورت «شعر»، «نثر»
و «نقاشی» و «تندیس» و «موسیقی» به منصه ظهور برساند و بدین وسیله دیگران
را در مسیر فکری و عاطفی خود قرار دهد».
از مجموع تعاریفی که برای هنر
شده است، می توان دریافت که هنر از عناصری ترکیب می یابد که با وجود آنها
انسان می تواند به دستاوردهای لطیفی از احساس آدمی دست یابد که در شرایط
دیگر، چنین امکانی میسر نمی باشد. این عناصر عبارتند از: تخیل، ذوق، خلاقیت
و زیبایی. در میان این عناصر، سه عنصر نخست در تکوین و ظهور اثر هنری نقش
دارند و عنصر آخری در کیفیت ارزشگذاری آن:
تخیل
حکمای قدیم قوای
باطنی را به چهار قوه: عقلیه، غضبیه، شهویه و وهمیه تقسیم می کردند. و قوه
وهمیه را شامل واهمه، خیال و متخیله می دانستند؛ واهمه، معناهای خبری را
درک می کند و خیال، صورتها را؛ و متخیله بین آن دو، ترکیب را بر قرار می
سازد. امروزه نیز، که تحقیقات بشری به جای تکیه بر تعقل محض، بیشتر به
تجربه تکیه کرده است، وجود چنین قوه ای را در آدمی که منشأ آثاری از جمله
هنر است مورد پذیرش قرار داده اند؛ هر چند که آن را به عنوان فعالیتهای
فیزیولوژیستی پیچیده مغز می شناسند. بارزترین نمود این قوه، صنعت شعر است
که در منطق در کنار جدل و خطابه قرار گرفته است و آن را برخاسته از قوه
خیال شاعر تعریف نموده اند. تصویری که یک شاعر از پدیده های مختلف ارائه می
کند. با استفاده از انواع تشبیه کنایه، استعاره، استخدام، ایهام و ....
سرازیر و لبریز از پرورش خیال است که به همین سبب به شعر، لطافت، طراوت و
زیبایی می بخشد. به این خاطر است که تنها اثر منظوم را از مصادیق شعر نمی
شناسند؛ زیرا می گویند چنین اثری برخاسته از قوه های عاقله است.
ذوق:
ذوق
یکی از واژهایی است که شاید همه بتوانند مفهوم آن را به کمک وجدان خود
دریابند. با این حال، ارائه تعریف جامعی از آن بسادگی ممکن نیست. (یدرک و
لا یوصف) یکی از این تعریفها چیزی است که تولستوی یاد کرده است که بر آن
اساس شاید بتوان ذوق را «توانمندی اندیشه آدمی در درک عمیقتر و ارائه بهتر»
دانست. وی معتقد است: «ذوق شناخته نمی شود مگر به وسیله آن فداکاری که
هنرمند یا دانشمند در صرف وقت و چشمپوشی از راحتی و خوشی خویش در پیروی
ذوقش می نماید.»
کانت در مورد آن چنین گفته است: «ذوق، قدرت قضاوت در
چیزی یا واقعه و نمودی است به وسیله خشنودی بی شائبه که عاری از هر سودی
باشد». نقش ذوق آدمی تا بدان جاست که بسیاری موفقیت در امر خطابه، اجتهاد و
تحقیق را به داشتن ذوق سلیم مرتبط دانسته اند؛ به عنوان مثال: سکاکی قرآن
را از بعد فصاحت و بلاغت، یک اثر هنری فوق بشری (معجزه) معرفی می کند. با
این حال می گوید: «اعجاز قرآن قابل درک است، اما قابل وصف نیست. او می
گوید: تنها راه درک اعجاز قرآن، ذوق است که آن هم در سایه داشتن علم و بیان
فراهم می آید.» سکاکی خود تعریف روشنی از ذوق ارائه نمی دهد.
خلاقیت:
از
شگفتیهای منحصر به فرد روان آدمی که از امتیازات اوست، خلاقیت او می باشد
که بی تردید، این توان، شعاعی از قدرت مطلق خلاقیت حضرت باری است که در
روان آدمی به عاریه نهاده شده است و او را از رهگذر همین نشانه ها به صفات
خالق رهنمون می گردد. خلاقیت، توان آفرینش اثر یا کاری است بدون آن که
پیشینه ای داشته یا از اثر و کار دیگری نمونه برداری شده باشد و این از
جمله عناصری است که هر هنری و بیش از آن بهره برده است. نقاشی، گرافیک،
مینیاتوری و ... از جمله نمودهای هنری است که عنصر خلاقیت در آنها بیشتر
مشاهده می گردد. از خلاقیت گاه به نبوغ تعبیر می شود و در تفاوت آن با
مهارت گویند: «ماهر در فن به کسانی گویند که در هر رشته یک نوع کاری انجام
می دهند که در واقع تکرار زمان گذشته یا نتیجه مهارت خودشان است، (در حالی
که) نابغه، ساخته هایی ایجاد می کند که دارای اندیشه های بکر باشد و با
آثار موجود تفاوت مبینی داشته باشند.» آثار پدید آمده از نبوغ، همگی بدیع،
تازه، ناگهانی، شگفت آور، زنده و مخالف معمول است.
زیبایی:
شمار
صفحاتی که در گوشه و کنار جهان بر آنها حروفی نگاشته شده، به هزاران هزار
برگ می رسد، بی آن که مورد توجه قرار بگیرند بجز این که همگان، مفاهیم مورد
نظر نویسنده را در قالب آن حروف، جست و جو می کنند؛ اما براستی چه ویژگی
باعث می شود که یک اثر خوشنویسی برجسته، هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می
دهد و هر فرد هنردوستی را ساعتها به درنگ و توجه در مورد خود وا می دارد؟
مقدار چوپ و پارچه ای که در تابلوهای نقاشی به کار رفته آن قدر ناچیز است
که مورد توجه قرار نمی گیرد، با این حال چنین آثار شگرف و شگفتی آفرین
همواره با پولهای گزاف، خرید و فروش گردیده، در موزه ها با تجلیل فراوان
نگهداری می شود!
قطعا تنها عاملی که چنین عنایت و توجهی را به این آثار
بخشیده، زیبایی افزون است که در آنها به تصویر کشیده شده است. لیکن با این
همه، تعریف دقیق و جامعی از آن، ارائه نگردیده است. مفاهیمی چون مطبوع
بودن، نظم و عظمت، سود بخشی و ... چیزهایی هستند که در تعریف آن آمده اند،
اما وجود هر کدام، گاهی زیبایی نیست و گاهی نزد افراد خاصی، زیبایی تلقی می
شود. بنابراین می توانیم زیبایی را نسبی بدانیم.
هنر مجموعهای از آثار
یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش
انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق میشوند.
از
مهمترین رشتههای هنری میتوان به هنرهای تجسمی (نقاشی، طراحی، تندیسگری،
عکاسی و چاپ)، هنرهای نمایشی (تئاتر)، موسیقی، ادبیات (شعر و داستان)،
سینما و معماری اشاره کرد.
واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از
دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان
اوستایی حروف "سین"به"ها" تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در
زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای
انسان کامل و فرزانه است.هنر را به عنوان« استفاده توانایی و تخیل در خلق
آثار زیبا، محیطی و یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم شود» تعریف می
کند.
در ادبیات ایران در دورهٔ اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد، و
هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار
رفت، که دارای بار معنایی عام بود:
به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ز مردی و پیروزی و زور دست
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد
هنرهای تجسمی
تقسیمبندیهای هنر متنوع است؛ یکی از آنها در حالت کلی آثار هنری را به دو دستهٔ هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی تقسیم میکند:
هنرهای
کاربردی: منظور از هنرهای مفید هنرهایی است که نخست کارکرد و سودمندی
آنها اهمیت دارد و هدف از خلقشان کاربردشان بودهاست. مانند: طراحی خودرو،
معماری، طراحی صنعتی.
هنرهای زیبا: منظور از هنرهای زیبا هنرهایی است
که تنها به دلیل زیبا بودنشان خلق شدهاند. به عبارتی «نه به خاطر چیزی
دیگر، بلکه به خاطر خودشان به وجود آمدهاند». مانند: نقاشی، مجسمهسازی،
موسیقی..
واژه هنر امروزه در زبان فارسی در معنایی متفاوت از گذشته به
کار میرود و بیشتر منظور از آن اشاره به نتیجه خلق انسانها در زمینه
هنرهای زیبا است. معنای این واژه امروز معادلی برای واژه هنرهای زیبا در
زبان انگلیسی است. به طور سنتی مجموعه هنرهای زیبا به ۷ دسته تقسیم
میشوند:
موسیقی
هنرهای دستی: مجسمه سازی، شیشه گری، و ...
هنرهای ترسیمی: نقاشی، خطاطی، عکاسی و ...
ادبیات: شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و نثر
معماری
حرکات نمایشی
هنرهای نمایشی: سینما، تئاتر و ...
وجوه مشترک آثار هنری عبارتاند از:
تخیل به عنوان مهمترین عامل در شکلگیری اثر هنری است
همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه میگیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او
چندمعنایی بودن و منشور مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنری است.
این
جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه
میشود. بدین معنی که هر پدیدهای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه
باشد، بی شک نمیتواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد. از این روست که
هر کس در برابر آثار هنری میایستد؛ دریافت و استنباط خاصی دارد. آثار هنری
بسادگی میتوانند بیان کننده زیبایی حقیقی یا احساسات باشند. تغییری که هنر
بر روح انسان میگذارد تغییری عمیق و ماندگار و طولانیتر است. در نتیجه
هر گاه خواهان اثرگذاری ماندگار باشیم، میتوانیم از هر یک از رشتههای
هنری به فراخور نیازمان بهره ببریم. همانطور که در روانشناسی این بحث به
اثبات رسیدهاست، جهان از مجموعهای از افراد تشکیل شدهاست، پس اگر
بخواهیم در سریعترین حالت بر تعداد زیادی از افراد تاثیرگذاری داشته باشیم
میتوانیم از اسباب هنر استفاده کنیم، که هنر موسیقی و هنرهای نمایشی چون
از طریق حس شنوایی و حس بینایی به سرعت درک میشوند، میتوانند توام با
یکدیگر به سرعت و در بعد جهانی تاثیری ژرف، عمیق، ماندگار و طولانی در
جوامع به وجود میآورند.
هنرهای صناعی یا سنتی، هنرها و صنایع
ظریفهای هستند که در طول سدههای متمادی با حفظ ریشهها و سنتهای خود رشد
کرده مراحل شکلگیری خود را گذرانده یا میگذرانند.
هنرهای سنتی ایران را میتوان به گروههای زیر تقسیم کرد:
۱. شعر و ادبیات
۲. موسیقی
۳. معماری و هنرهای وابسته
۴. نمایشهای سنتی و آیینی
۵. صنایع مستظرفه
صنعت
و صنایع مستظرفه مقیاسی برای سنجیدن درجهء تکامل معنوی و روحی یک ملت
است. درین جهان میان هزاران محسوسات که ما در زیر نفوذ حواس پنجگانهء خود
از وجود و چگونگی آنها باخبر میشویم بعضی چیزها هست که ما بیاختیار آنها
را بیشتر دوست میداریم.روح ما و قلب ما مجذوب آنها میشود بدون آنکه از
آنها یک فایدهء عملی و آنی برای ما حاصل گردد. مثلا وقتیکه در جلو یک پردهء
نقاشی که ثمرهء قوای دماغی و روحی یک صنعتکار را نشان میدهد میایستیم
ساعتها مشغول تماشای آن و غرق حیرت و تعجب میشویم.
که بجز موارد
بالا همه آثار هنری را شامل میشود هنر مقدس همواره دو غایت بنیادى داشته
است. اول زیبایى صورت عبادات و دومنگهبانى و حفاظت از آن. دومین ممیزه هنر
مقدس بدان حقیقت رجوع مىکند که اسلامصرف زیبایى را مطلوب تلقى نکرده،
بلکه زیبایى را با کمال مورد تامل قرار مىدهد. آنچه منشا نقوش پراکنده و
مایه پراکندگى خاطر است در قلمرو هنر اسلامى نفى مىشود، از اینجا هرگونه
آرایش زرین یا جامههاى فاخر در عبادات طرد مىگردند. به تعبیر بورکهارت
آداب دینى هنر الهى است از آنجا که گونهاى جلوهگرى و سمبولیسم- در سطحى
از شکلها و حالتهاى آدمى- براى جستجوى راهى به ماوراى همه مظاهر واعیان
وجود است. در مسیحیت این آداب نیایشى است- مانند عشاى ربانى و آدابخاص
مسیحى- متضمن هنر مقدس یعنى معمارى و شمایل نگارى مسیحى که ازبرجستهترین
مظاهر هنر مسیحى هستند. با توجه به معناى ذاتى عبادات اسلامى، و هنرىکه به
زیبا کردن آن متوجه است، در عالم اسلامى به گونهاى دیگر فیضان و انعکاس
هنرىآداب دینى را مىبینیم، یعنى جدا از مفهوم شمایل نگارى در عبادات
مسیحى که درضمن نوعى هنر تلقى مىشود. معمولاً از عبارت هنرهای صناعی برای
بیان آن بخش از صنایع دستی که بیش از فن به هنر وابستهاند استفاده میشود.
هدف زیباییشناسی
هدف
زیباشناسی این است که چگونگی محیط اطراف و جایگاه شخص در محیط اطراف را به
معنای واقعی درک کند. همان نقشی که عقل در علم اخلاق دارد، ذوق و سلیقه در
علم زیباییشناسی ایفا میکند.
معنای زیبایی
فیلسوفها و هنرمندان
از ابتدای تاریخ بر سر زیبایی اختلاف نظر داشتند به صورتی که افلاطون
زیبایی را هماهنگی اجزا با کل میدانست و آن را به دو نوع زیبایی طبیعت و
موجودات زنده و زیبایی هندسه، خط و دایره تقسیم میکرد. او معتقد بود که
زیبایی طبیعی نسبی است، در حالی که زیبایی هندسی یا آنچه به دست بشر ساخته
میشود مطلق است و آنچه در نظریه افلاطون، زیبایی هندسی نامیده شده را
لوکوربوزیه زیبایی مهندسی نامیده است. هگل بر اساس نظریات افلاطون، قائل به
دو نوع زیبایی طبیعی و هنری بود.
از قرن هیجدهم به بعد، مفهوم زیبایی
بیشتر جنبه روانشناسی به خود گرفت و در ارتباط با ادراک دیده شد. از آنجایی
که عوامل روانی و اجتماعی بر ادراکات انسان اثرات مهمی بر جای میگذارند،
در احساس او از زیبایی نیز موثرند.
ارزش زیبایی شناختی یک فضا هنگامی
قابل ادراک میشود که بتواند خود را به عنوان یک موجود مستقل از ذهن برای
ناظر مطرح کرده و ذهن او را به فعالیت وادارد.
تجربه زیبا شناختی
تجربه
زیبا شناختی تجربهای خوشایند و مطلوب است که به زندگی ارزش و معنا
میبخشد. این تجربه مبتنی بر تعمقی نشأت گرفته از درون موجود زنده است که
سبب میشود او محیطش را بهتر درک کرد؛ تجربهای که در بین همه مردم و در هر
زمانی مستلزم تمرکز بر برخی از جنبههای محیط اطراف است.
قوانین عام زیباییشناسی
بیرکهوف
معتقد است که چیزی زیباست که با کمترین علامات ممکن، بیشترین نظم ممکن را
عرضه کند؛ اما زیبایی تنها از طریق نظم و قاعده به دست نمیآید، بلکه نتیجه
دو صفت متضاد است که هر دو به یک اندازه ضروری هستند.
هنر موفق، هنری
است که مکالمهای دوجانبه با ذهن به وجود آورد، چالشهای ذهنی به وجود آورد و
بازتابهایی ایجاد کند. این رابطه معمولا از تجزیه و تحلیل ناکامل نیروهای
موثر، حاصل میشود. ترکیبی که کاملا هماهنگ و وحدت یافته باشد، ترکیبی
خسته کننده خواهد بود. هنرمند موفق کسی است که احساس نظم و وابستگی را القا
کند و در همان حال چیزهای غیر منتظره را در اثر خود وارد سازد.
ادراک زیبایی بر اساس تئوری اطلاعات
بنا
بر این نظریه، اطلاعات زیبا شناختی عواطف انسان را مخاطب قرار میدهند. بر
این اساس یک پیام، زمانی زیبایی را القا میکند که پرت اطلاعاتی کافی
داشته باشد و میزان بداعت، یعنی محتوای زیباشناختی آن، از حداکثر دریافت
ذهن بیشتر باشد. در این صورت گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره است و بدین
ترتیب ذهن اجبارا خود را معطوف به سطوح بالاتر ادراکی میکند. در واقع
ارضای حس زیباشناختی، زمانی به دست میآید که ذهن در مجموعهای از تحریکات
ظاهرا غیر منظم و مغشوش، موفق به کشف یک نظم نسبی گردد.
پیامهای پیچیده
را نمیتوان به صورت مستقیم درک کرد. در این حالت باید با روش تشکیل
طرحوارهها مقدار اطلاعات را کم کرد. تئوری گشتالت اصول تقرب، تشابه،
انسداد، استمرار و هم جهتی به عنوان عوامل خارجی و اصول آشنایی و آمادگی
ذهنی را به عنوان عوامل موثر بر تشکیل طرحوارهها و ادراک زیبایی فرمی
معرفی میکند.
معیارهای اصلی زیبایی در معماری
1.فرم و صورت:فرم یکی از معیارهای اصلی زیبایی است که در دو گروه فرمهای با قاعده و فرمهای بی قاعده قرار میگیرد.
1.فرم با قاعده←تابع قوانین هندسی
2.فرم بی قاعده ←فاقد ساختار مشخص و غیر قابل پیش بینی
2.رنگ:تاثیرات رنگ بر ناظرین تابع ۳عامل است مکانی که در آن رنگ بکار رفته؛فرهنگ و عوامل اجتماعی و روانی
3.علایم
و نمادها:محتوای معنوی یک نمادرا میتوان در معماری به شکلهای مختلف بیان
کرد؛ توجه به رنگها، توجه به نوع مصالح در ساختار بنا؛ نورپردازی
4.تزیین: یک رکن مهم در معماری که بیشتر بعد ظاهری دارد تا معنایی و شاید اصلا از بعد معنایی برخوردار نباشند و تاکید برفرم است.
مسائل مهم زیباییشناسی
آیا هنر قابل تعریف است؟
یکی
از نخستین پرسشها در زیباییشناسی آن است که چرا زیبا، زیبا مینماید؟ یا
به عبارت دیگر آنکه هنر و اثر هنری چیست؟در پاسخ چند تعریف محتمل مطرح
شدهاند:
•نظریه صورت معنادار: هنر مجموعهٔ آثاری است که دارای نسبت
معینی میان اجزای خود هستند؛ که بر اساس آن در میان منتقدان حساس، احساس
زیباییشناسانه بر میانگیزند.
•نظریه ایده آلیستی: هنر مجموعه ایدهها یا احساسات ذهن هنرمند است؛ که به صورت جرح و تعدیل شده به افراد دیگر منتقل میگردند.
•نظریه نهادی: هنر مجموعه آثاری انسانساخت است که از جانب اهالی هنر، شان هنری یافتهاند.
•تعریف
دانشنامه بریتانیکا: هنر به کارگیری مهارتهای عملی و تصورات ذهنی در خلق
اشیا یا محیطهایی زیباست، که با دیگران میتوانند به اشتراک گذارده شوند.
•تعریف
دانشنامه ویکیپدیای انگلیسی: هنر مجموعه آثار یا فرآیندهای انسانساختی
است که تعمدا عناصری نمادین را در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات یا هوش
انسانی به کار میگیرد.
•تعریف فرهنگنامه سخن:هنر هر نوع فعالیت
غیرمعطوف به سود مادی و مبتنی بر برداشتهای شخصی از محیط و طبیعت با
استفاده از نیروی تخیل و قواعد زیباییشناختی است.
لازم به ذکر است که تمامی این تعاریف با انتقاداتی رو به رو بودهاند.
فلسفه نقد هنری
بخش
دیگری از مباحثات فلسفی درباره هنرها متوجه روشها و توجیهات اقسام مطالبی
بوده که درباره هنر مینویسند؛ مثلا اینکه مقاصد یا نیات اظهارشده هنرمند
تا چه حد در تفسیر انتقادی اثر هنری، ارتباط و مناسبت دارد.
ارزش آثار هنری
یکی
از مسائل مهمی که در باب ارزش آثار هنری طرح میشود، تغییرات پیش آمده در
اجرای آثار تاریخی است. مسئله مطرح شده این است که آیا در اجراهای موسیقی
باید اصالت تاریخی و نزدیکی به نسخه اصلی را نصب العین قرار داد یا خیر؟
مسئله
مهم دیگر در بحث ارزش آثار هنری، این است که آیا ارزش هنری تابلویی اصل از
ارزش هنری بدل و کپی کاملی از آن بیش تر است و چگونه؟
منبع:طهور ،ویکیپدیا و ...