دنیای جدید، دنیای الگوریتمهاست. الگوریتمهایی که میتوانند با دقت بیشتری نسبت به انسان، با ابزارها کار کنند، به جستجو در خیل عظیم دادهها بپردازند، بسیار ایمنتر از انسان رانندگی کنند و با دقت بیشتری نسبت به یک پزشک، بیماری را از روی تصاویر سیتی اسکن تشخیص دهند.
بیراه نیست اگر تصور کنیم که در آیندهای نزدیک، انسان در برابر این الگوریتمها حرفی برای گفتن نخواهد داشت. با این حال مقولهی هنر، پناهگاه شمار زیادی از آنهایی است که نمیخواهند این موضوع را باور کنند و به خاص بودن انسان در عالم اعتقادی راسخ دارند.
اما آیا واقعاً حساب هنر از بقیهی زمینهها جداست و الگوریتمها به آن دسترسی ندارند؟ چرا الگوریتمهای غیرارگانیک نباید بتوانند هنرمند هم باشند؟
دیوید کوپ، استاد موسیقیشناسی دانشگاه کالیفرنیا، یکی از بحثبرانگیزترین شخصیتهای دنیای موسیقی کلاسیک است. او برنامههایی تولید کرده که سمفونی و اپرا مینویسند. نخستین ساختهی او EMI (تجاربی در هوش موسیقیایی) نام داشت که از سبک باخ تقلید میکرد. نوشتن این برنامه هفت سال طول کشید، اما وقتی آماده شد، ظرف یک روز ۵۰۰۰ قطعهی باخی (!) ساخت. کوپ چند قطعه از ساختههای برنامهاش را در اجرایی در سانتا کروز به نمایش گذاشت. شنوندگان، این اجرای شگفت را تحسین کردند و گفتند که این موسیقی درونیترین قسمت وجودشان را لمس کرده است. آنها فکر میکردند موسیقی ساختهی باخ است و وقتی حقیقت را فهمیدند، برخی در سکوتی تلخ فرو رفتند و دیگران از عصبانیت فریاد برآوردند.
EMI به تدریج تقلید از بتهوون، شوپن و استراوینسکی را نیز فرا گرفت. با این حال فروش رفتن آلبومهای EMI برای او دشمنهایی تراشید. یکی از آنها، پروفسور استیو لارسون از دانشگاه اورگان بود که کوپ را به چالشی موسیقیایی دعوت کرد. قرار شد که پیانیستهای حرفهای سه قطعه را پشت سر هم بنوازند: یکی از باخ، یکی از EMI و دیگری از لارسون؛ و قرار شد که شنوندگان بگویند هر قطعه مال چه کسی است. او مطمئن بود که مردم ساختهی روحدار انسان را تشخیص میدهند.
در انتهای اجرا رأیگیری شد. نتیجه؟ اکثر حضار فکر میکردند که قطعهی EMI متعلق به باخ، قطعهی باخ متعلق به لارسون و قطعهی لارسون متعلق به کامپیوتر (EMI) بوده است!
کوپ در ادامه برنامهی دیگری به نام Annie نوشت. این برنامه مقلد نیست بلکه تولید موسیقی را بر اساس قواعد یادگیری ماشینها انجام میدهد. سبک موسیقیاش مدام تغییر میکند و در واکنش به ورودیهای جدید از دنیای بیرون شکل میگیرد. حتی کوپ هم نمیداند که Annie دفعهی بعد قرار است چه نوع موسیقیای تولید کند. اما جالبتر اینکه Annie به جز تولید موسیقی، شعر هم میگوید. در سال ۲۰۱۱، کوپ کتابی را با نام «شب آتشین آید: ۲۰۰۰ هایکو از انسان و ماشین» منتشر کرد. برخی از هایکوهای این کتاب را Annie و برخی دیگر را آدمهای گوشتی نوشتهاند اما کسانی که کتاب را میخوانند، نمیتوانند هایکوهای ماشین را از نوشتههای انسان افتراق دهند.
اگر قبول کنیم که روزی الگوریتمها تمام تواناییهای انسان را به دست خواهند آورد، جایگاه انسان در آن دنیای الگوریتمهای پیشرفته کجا خواهد بود؟