اُدیسه:
اُدیسه
یکی از دو کتاب کهن اشعار حماسی یونان اثر هومر است. این کتاب همچون سلف
خود ایلیاد، به صورت مجموعهای از سرودها گردآوری شده اما شیوهٔ نقل آن با
ایلیاد تفاوت دارد.
ادیسه سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروا (ادیسیوس
یا الیس) فرمانروای ایساکا است. در این سفر که بیش از بیست سال به درازا
میانجامد ماجراهای مختلف و خطیری برای وی و همراهانش پیش آمده. در نهایت
ادیسیوس که همگان گمان مینمودند کشته شده، به وطن خود باز گشته و دست
متجاوزان را از سرزمین و زن و فرزند خود کوتاه میکند.
ادیسه در کنار
ایلیاد، دومین اثر حماسی هومر، داستانسرای یونانی است. این کتاب که در
اواخر قرن 8 پیش از میلاد مسیح نگاشته شده، یکی از تأثیرگذارترین آثار
ادبیات مغربزمین به شمار میآید. داستان این کتاب، ماجراهای شاه ادسیوس از
ایتاکا و همراهان او پس از جنگ تروآ و بازگشت به وطن است. در بسیاری از
زبانها «ادیسه» هممعنای سرگردانی و آوارگی است.
داستان فیلم اُدیسه فضایی 2001:
داستانی
در چهار پرده داستان 2001 در 4 پرده روایت میشود. روایت اول به نخستین
روزهای حضور انساننماها بر سیاره ما بر میگردد. در داستانی طولانی و بدون
دیالوگ، فیلم به نمایش نماهایی از زندگی نخستین راستقامتان روی زمین
میپردازد. در بین زندگی روزمره آنها ناگهان تختهسنگی سیاهرنگ در محل
زندگی آنها ظاهر میشود که به نظر میرسد بر روند تکامل و رشد این موجودات
نقش بازی میکند. جزییات بیشتر از تاثیر این تخته سنگ بیگانه در روند رشد
این نخستیها در کتاب آمده است. تحت تاثیر آموزهها و تاثیرات این
تختهسنگ موجودات اولیه شروع به همکاری با یکدیگر برای تصاحب منابع موجود
(چشمه آب) میکنند و موفق به استفاده از ابزارهای اولیه میشوند. استخوانی
که نقش سلاحی اولیهای را بازی میکند در نمایی خیرهکننده از فیلم وقتی از
سوی یکی از نخستیها به هوا پرتاب میشود پیچوتاب میخورد و بیننده را با
خود به جهشی عظیم و چند میلیون ساله در تاریخ میبرد و در نهایت ساختاری
شبیه آن استخوان در مدار زمین دیده میشود که سلاحی مدرن و فضایی است. بدین
ترتیب به آغاز قرن 21 میرسیم. ایستگاهی مداری به عنوان پایگاهی برای سفر
میان زمین و پایگاههای موجود روی ماه بنا شده است که با چرخش به دور محور
خود گرانشی مصنوعی را تولید میکند. دانشمندی از طریق این ایستگاه به ماه
میرود تا در پایگاهی تحقیقاتی به بررسی کشف تازهای بپردازد. کاوشگرهای
ماه منطقهای دربردارنده ناهنجاری مغناطیسی شدیدی پیدا کردهاند. با حفاری
اطراف آن، دانشمندان متوجه وجود تخته سنگ سیاهی میشوند که گویی چند میلیون
سال پیش زیر خاک ماه دفن شده است. این سنگ زمانی که اولین بار نور خورشید
را بر خود میبیند، موجی الکترومغناطیسی به سوی مشتری میفرستد. بخش سوم
فیلم ماجرای ماموریتی به سوی مشتری است. خدمه این ماموریت غیر از دو نفر در
خواب مغناطیسی قرار دارند و غیر از رایانه اصلی این مجموعه هیچ کس از هدف
اصلی ماموریت خبر ندارد. کامپیوتر اصلی به نام HAL-9000 مدیر اصلی و چشم و
گوش سفینه است؛ اما در جریان این سفر به دلایلی – که به ویژه در کتاب و
بخشی از آن در کتابهای بعدی کلارک درباره این داستان مشخص میشود – شروع
به طغیان میکند و تصمیم به از بین بردن خدمه سفینه میبرد و در نهایت یکی
از فضانوردان به نام دیوید بومن میتواند او را از کار بیاندازد و با هدف
اصلی ماموریت آشنا میشود. بدین ترتیب بخش آخر فیلم که به سفر شگفتانگیز و
افسونکننده بومن و گذر او از دروازه ستارهای است آغاز میشود؛ سفری که
در آن بومن تجربهای شگفت را پشت سر میگذارد و همچون جنینی در کنار سیاره
ما گویی دوباره قصد تولد دارد. سفر پرماجرای بومن چون سفر اسطورهای اودیسه
سفری برای بازگشت است، اما آنکه برمیگردد با آنکه سفر را آغاز کرده است
تفاوتهای بنیادینی خواهد داشت.
تخته سنگ کذایی که 4 بار در فیلم ظاهر
شد، نماد مراحل مختلف معرفت و شناخت است. هر بار که تخته سنگ ظاهر می شود
پس از آن افقی دید نویی برای انسان ها گشوده می شود. گویی تخته سنگ جهان و
عالم انسان ها را بسط و توسعه می دهد و زاویه دید او را گشوده تر می
کند.
ادامه ادیسه بشردر قرن 21:
تکنولوژی پیش می رود و سرگردانی بشر بیشتر می شود ، رشد دانش سرعت بیشتری گرفته ولی مشکلات جدیتر در راه است و هم چنان بشردر این ادیسه بیشتر در گیر می شود....