دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

دیده شدن فرازمینی ها در تنها قمر کره ای زمین یعنی ماه:
در سال 1969 میلادی هنگامی که سفینه ی آپولو 11 به ماه فرستاده شد گروه فضانوردان از جمله (آرمسترانگ، کالینز و اولدرین) فرازمینی ها را مشاهده کردند. بدین صورت که پس از چند ساعت حرکت به سوی ماه خبر دادن که چند گلوله نورانی اطراف پایه های سفینه هستند که با همان سرعت به دنبال آن حرکت می کنند. این گزارش کارکنان مرکز کنترل را نگران کرد. از آن ماجرا سه روز گذشت و هیچ انفجاری رخ نداد و آنها به ماه رسیدند. دستیار آرمسترانگ سال ها بعد درباره این موضوع می گوید: گلوله های نورانی در فاصله سه فوتی ما بودند . سه بشقاب پرنده به قطرهای 15 تا 30 متر مثل این که از یک مخزن اصلی جدا شده بودند. صداهای عجیبی ازفرستنده ها به گوش می رسید. آرمسترانگ موج فرستنده را عوض کرد و اپراتور گفت: می خواهم بدانم جریان چیه؟ اوپراتور خبر نداشت چه شده است و پرسید: چه شده؟ آنجا اوضاع خوبه؟ یکی از فضانوردان گفت: قربان یک چیزهای بزرگی کنار دهانه انفجار سفینه هستند. خداوندا مثل این که روی آن نشسته اند انگار از روی کره ی ماه دارند به ما نگاه می کنند حدود پنج ساعت بعد که روحیه ها کمی بهتر شد آرمسترانگ و اولدرین تصمیم گرفتند از سفینه خارج شوند و به کالینز گفتند در سفینه آماده بماند تا در صورت بروز خطر به سرعت از ماه فرار کنند. این دو فضانورد از سفینه خارج و در تاریکی گم شدند. این در حالی بود که خانواده هایشان با چشمانی هراسان در روی زمین به مانیتورها خیره شده بودند. زمان به کندی می گذشت. بالاخره آرمسترانگ و اولدرین بازگشتند و در آن لحظه پارمسترانگ آن جمله تاریخی را گفت ( برای یک مرد قدم کوچکی است ولی برای بشریت پرشی بلند) آنها آری از شی های فضایی پیدا نکرده بودند اما سال ها پس از آن فضانوردان بارها و بارها چیزهای مشکوکی را در اطراف خود دیده اند آیا فرازمینی ها وجود دارند؟ این در حالی است که اسناد بسیاری از وجود موجودات فرازمینی خبر می دهد من از وجود موجودات در سیارات دیگر مطمئن نیستم ولی بسیاری از مردم قطعا نمی توانند بول کنند که در کهکشانی به این بزرگی که اندازه آن در حدود هزاران سال نوری است هیچ موجود زنده دیگری نباشد این موضوع تا حدی پیش رفته است که در سال های اخیر توجه خیلی ها به دولت آمریکا و ارتباط آنان با فرازمینی ها جلب گشته و در این رابطه داستان ها فیلم های مهیج فراوانی ساخته شده مثل فیلم (چهار شگفت انگیز 2). امروزه راست و یا دروغ افراد بسیاری گزارش داده اند که با چشمان خود فرازمینی ها را دیده اند.
زیست فرا زمینی ها
کمربند حیات در منظومه شمسی یعنی جایی که سیاره ای با جو مناسب دارای آب به صورت مایع است و احتمال شکل گیری حیات تنها در این کمربند وجود دارد ). سیاره زهره از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به زمین دارد. جرم آنها با هم برابر است و ضمنا ترکیبات اتمسفری دو سیاره شباهت زیادی با هم داشته اند. اما سیاره زهره کمی نزدیک تر از زمین به خورشید است و این باعث عدم پایداری آب مایع در آن سیاره می شود. همچنین گاز کربنیکی که در جو آن قرار دارد باعث ایجاد خاصیت گلخانه ای شدید می شود که درجه حرارت آن را تا 500 سانتی گراد می رساند پس شرایط اولیه حیات در آن مناسب نیست. 1. مریخ، سیاره دیگر کمربند حیات منظومه شمسی مریخ است که تاکنون بیش از دو گزینه دیگر کاوش شده است در چند صد میلیون سال اولیه منظومه شمسی مریخ نسبت به زمین شرایط بهتری برای پیدایش حیات داشته که به دلیل سریع سرد شدن مریخ بوده است همین زمینه شرایط پیدایش باکتری ها را زیر پوسته مریخ ایجاد کرده یعنی شرایط سطحی مریخ بسیار زودتر از زمین برای پیدایش حیات آماده شده است. یافته های اخیر مریخ نوردان ناسا وجود آب در گذشته در مریخ احتمالا حدود یک میلیارد سال قبل را نیز تایید کرده است هر چند میزان آن و مدت زمان بقای آن همچنان مبهم است علاوه بر این شواهدی موجود مبنی وجود جوی ضخیم از co2 را در سال های آغازین این سیاره را نشان می دهد شاید در همین دوره حیات در زیر سطح مریخ فرصت رشد یافته باشد اما به دلیل میدان مغناطیسی و گرانشی ضعیف مریخ (حدود 3 درصد جو زمین) باد خورشیدی، جو آن را بی از پیش پراکنده ساخته و سبب بخار شدن یا فرو رفتن آب های سطحی به زیر سطح مریخ و یخ زدن آنها شده است. اخیراً مدار گردهای مریخ نشانه های امیدوارکننده ای را از وجود منابع - آب زیر سطح مریخ یافته اند بنابراین حیات بر روی مریخ کنونی بسیار کم است اما غیر ممکن نیست احتمالا گرمای درونی مریخ به اندازه ای است که بتواند لایه زیرین یخ را گرم کند تا بتواند محیطی نسبتا مساعد را برای میکروب ها جان سخت مریخی ایجاد کند. این باکتری ها در صورت وجود در سوخت و سازش تولید کننده متان هستند شهاب سنگ مریخی ALHs4001 که 13000 سال پیش در قطب جنوب سقوط کرده بود در بزرگنمایی 100 هزار برابر با میکروسکوپ های الکترونی ساختارهای گرم مانندی دیده شد که دانشمندان آنها را مشابه سنگواره های حیات ابتدایی می دانند. اما هنوز هیچ چیزی قطعی نیست. 2. اروپا ( قمر مشتر): سطح این قمر مشتری را اقیانوس نیمه عمقی از آب فراگرفته و روی آن را لایه ای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن یخ 10 تا 15 کیلومتر باشد پوشانیده است و این لایه یخ به دلایلی مجاورت با خلاء همواره در حال شکست و ترمیم است این قمر هم اندازه ماه و زمین است و منبع گرمایی درونی آن بر اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمده است. این گرما یخ های زیرین را ذوب می کند در عین حال فشار یخ ها باعث می شود آب بخار شود در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب های زیرین شکل گرفته باشد شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود چون ژرفای (ضخامت) یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمی گذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نیست این که آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخ ها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکان پذیر نیست.
3. تیتان: این قمر با قطری معادل 5160 کیلومتر، دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیاره های پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است اما مهم ترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیه است. جو هر دو از نیتروژن (17 درصد برای زمین و 90 تا 97 درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان 5/1 برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن در تیتان متان است دور تا دور جو تیتان تا ارتفاع 700 کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکس هایی که کاسینی اخیرا از این قمر با اهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده می شود که نواحی تیره احتمالا دریاهایی از اتان و متان هستند که در دمای (179-) درجه سطح تیتان به وجود آمده اند و نواحی روشن باید قاره هایی بر سطح آن باشند به دلیل دمای بسیار کم تیتان احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد. اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوک های سازنده حیات را در خود جای داده است بنابراین نمونه ای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است. یعنی چیزی شبیه زمین در 5/4 میلیارد سال پیش که اکنون می توان سیر تکوین حیات را بر روی نمونه ای آزمایشگاهی مطالعه کرد. حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل می گیرد؟ تیتان یکی از مهم ترین عامل ها را داراست و آن جوی پایدار دارد که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا می کند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکول های نیتروژن متان و سایر مولکول ها می شود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل می گیرد و در نتیجه چگالی ابرها به حدی می رسد که امکان ریزش باران های هیدروکربنی را روی قمر بالا می برد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچه ها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را می پوشاند بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکول های آلی مساعدتر می شود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود 5/4 میلیارد سال پیش در زمین آغاز شده تا اکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هولگینس و تجزیه و تحلیل کامل داده های ارسالی آن قطع خواهد شد. پس با توجه به مطالب گفته شده می بینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند حیات شکل بگیرد صفر نیست و احتمال دارد هزاران هزار سال نوری در آن سوی این جهان بی انتها که منظومه های شمسی بسیاری وجود دارد زندگی فرازمینی وجود داشته باشد!
از نظر ما انسان ها حیات به معنی وجود شرایط حاکم بر زمین ( که همانا وجود آب و اکسیژن) است. اما این پندار قدیمی که گویا زندگی تنها تحت شرایطی شبیه به شرایط حاکم بر کره زمین می تواند وجود آید نادرست و غیر علمی است. واقعیت آن است که حتی برو روی کره زمین هم موجوداتی زندگی می کنند که نیازی به اکسیژن ندارند. این نوع موجودات را باکتری های غیرهوازی می نامند. مقدار معینی اکسیژن برای این باکتری ها حکم زهر را دارد و کشنده است. یا به عنوان مثال کاملاً منطقی به نظر می رسد که اگر تصور کنیم که آب شدیداً رادیواکتیو سترون و عاری از هر گونه زندگی است/ اما حقیقت آن است که انواعی از باکتری ها قادرند خود را با این آب مرگبار که در اطراف راکتورهای اتمی جاری است وفق داده و سازگار با آن به زندگی ادامه دهند.
آزمایشی که دکتر زیگل دانشمند آلمانی انجام داده هولناک و شگفت آور است. دکتر زیگل در آزمایشگاه خود شرایطی کاملا شبیه به شرایط موجود در جو سیاره مشتری ایجاد نمود و در این محیط مرگ آور که هیچ گونه شباهتی با محیط های مناسب برای ایجاد و رشد و زندگی بنا به تعریف رایج و مرسوم آن ندارد انواعی از باکتری ها و قارچ ها پرورش داد و عجیب آن که آمونیاک و متان و هیدروژن این باکتری ها و قارچ ها را نابود نکرد. آزمایش های پروفسور هینتون و دکتر بلوم از دانشگاه بریستول انگلستان نیز به نتایج حیرت انگیز مشابهی منجر گردید. این دو دانشمند لارو نوعی پشه را ساعت ها در دمایی حدود یکصد درجه سانتیگراد حرارت داده و سپس آنها را بلافاصله در هلیوم مایع که برودتی معادل برودت خلاء کیهانی دارد غوطه ور ساختند. دانشمندان آنگاه لارو پشه ها را در معرض اشعه پر انرژی قرار داده و در آخر دوباره آنها را به محیط عادی زندگی خود برگرداندند. آنچه غیرممکن به نظر می رسید عملی شد. لاروها روال عادی و بیولوژی زندگی خود را از سر گرفتند و پس از مدتی پشه های سالمی از این لاروها بیرون آمدند. ما باکتری هایی را می شناسیم که در دهانه آتشفشان و در مجاورت گدازه ها زندگی می کنند و باکتری های دیگری را سراغ داریم که در سنگ تغذیه می کنند و نیز انواعی را می شناسیم که آهن تولید می نمایند. انبوه سوالات بدون پاسخ، بی وقفه در حال افزایش است.
آزمایش های فراوانی در مراکز مختلف علمی در حال انجام است که روز به روز بر علت ها و دلایلی که نشان می دهد زندگی به هیچ وجه به شرایط حاکم بر سیاره ما وابسته نیست افزوده می گردد. ما قوانین و شرایط زندگی بر روی کره زمین را طی قرن های متمادی بنیان و لازمه حیات پنداشته و کره زمین را مرکز خلقت و زندگی به حساب آورده ایم. باور عمیق به این پندار دورنمای شناخت بشر را کدر و معوج ساخته است. اعتقاد به این فرضیه افق دید کاشفین و پژوهشگران را محدود ساخته و آنها را وادار کرده است تا کائنات لایتنهای را با معیارها و سیستم فکری ویژه ما انسان ها مورد بررسی قرار دهند. از سوی دیگر نحوه تفکر ما نسبت به سایر جانداران بدان معنی است که قبول کنیم موجودات هوشمند ساکن بر روی یک سیاره ی دیگر نیز به نوبه خود حق دارند شرایط زندگی خود را تنها معیار و محور حیات بدانند به عنوان مثال اگر موجوداتی در برودتی معادل 150 تا 200 درجه زیر صفر زندگی می کنند حق دارند که این برودت مرگبار را پیش شرط و لازمه حیات بر روی سیار سیارات بدانند.
عده ای از دانشمندان عقیده دارند که موجودات زنده روی زمین از سیاره دیگری به زمین آمده اند. به عقیده برخی از آنها طی میلیاردها سال پیش شهاب سنگی که حاوی موجودات تک سلولی بود با سطح زمین برخورد کرد و این موجودات تک سلولی از آن پس زمین را به عنوان خانه خود انتخاب کردند. این سلول ها در آغاز اقیانوس های نخستین را محیط امنی در برابر پرتوهای شدید خورشیدی برای خود یافتند. به این ترتیب زمین تبدیل به سیاره حیات شد. بعدها از این موجودات تک سلولی حیات چند سلولی تکوین یافت و در حدود 500 میلیون سال پیش حیات بر سطح خشکی های زمین نیز گسترش یافت زیرا که در این بین یک لایه هوا یعنی لایه اوزون در جو زمین به وجود آمده بود که موجودات خشکی زی را در برابر پرتوهای خطرناک خورشید محافظت می کرد.
فرا زمینی
آیا موجودات فرازمینی از زمین دیدار کرده اند؟
امکان دارد موجودات فرازمینی هزاران سال پیش از سیاره ما دیدار و با پیشنیان ما صحبت کرده باشند. بدیهی است که نیاکان ما در آن زمان نه چیز زیادی درباره عالم می دانستند و نه درک و فهمی از یک فناوری بسیار پیشرفته داشتند به این ترتیب آنها شاید این بیگانگان نیرومند را به عنوان خدایان خویش می انگاشتند این مسئله است که حداقل نویسنده سوئیسی اریک فون دنیکن از دهها سال پیش در نوشته های خود ادعا کرده است. نخستین کتابش در این باره که در سال 1968 انتشار یافت به یک باره او را مشهور کرد نام کتاب او «خاطراتی درباره آینده» بود. در این کتاب ادعا کرد که بسیاری از چیزهایی را که در باستان شناسی اسرار آمیز و معماگونه جلوه می کند در واقع توصیف نمایش ناشیانه وقایع و حوادثی اند که در زمان اجداد و نیاکان ما اتفاق افتاده و برای آن ها درک ناشدنی و نامفهوم بوده اند. دنیکن پس از آن کتاب های فراوانی در زمینه های مشابه نوشت. او انبوهی از اسناد و مدارک و شواهدی را برای ادعاهای خود مطرح کرد. اگر ما نوشت های او را باور کنیم بیگانگان خارج از زمین نه تنها بارها از زمین دیدار کرده اند بلکه به طور چشمگیری در وقایع و فرآیندهای زمینی دست داشته اند. به ادعای این نویسنده موجودات فرازمینی با روش های فناوری ژنتیکی عوامل وراثتی ما را تغییر دادن تا نبوغ و استعدادمان را افزایش دهند آنها در ساخت اهرام ثلاثه مصر کمک کردندو به انسان اخترشناسی، کشاورزی و پزشکی آموختند و حتی بعضی از انتخاب شدگان را به سفرهای فضایی کوتاه بردند. شمار زیاد اسناد و مدارکی که دنیکن در کتاب های خود می آورد در نظر اول محکم و قانع کننده به نظر می رسند که در ادامه به توضیح برخی از آنها می پردازیم.

نقشه جغرافیایی 11000 ساله
در روز نهم نوامبر سال 1929 دکتر خلیل الدم رئیس موزه ملی ترکیه دو قطعه پاره شده از یک نقشه جغرافیایی متعلق به پیری رئیس دریانورد شهر عثمانی پیدا کرد. پیری رئیس در زمان حیات خویش سمت امیر البحری ناوگان دریای سرخ و خلیج فارس را به عهده داشت. او در سال 1513 در شهر گلیبولو ترسیم نقشه های جغرافیایی را آغاز کرد و در سال 1517 آنها را در سفری به استانبول برد و به سلطان سلیم اول فاتح مصر تقدیم کرد. پیری رئیس حتی قبل از پیداشدن این قطعات نیز به عنوان یک نقشه کش ماهر در ترکیه شهرت فراوان داشت از او 215 نقشه دیگر نیز باقی مانده است که وی در کتابی به نام «بحریه» آنها را شرح داده و تفسیر کرده است دو قطعه نقشه پیدا شده توسط خلیل الدم را که با رنگ های بارز بر روی پوست آهو رسم شده اند را قطعاتی از نقشه کل جهان می دانند که به دست پیری رئیس ترسیم گردیده و از قرن ها پیش مفقود الاثر محسوب می شد در سال های دهه 40، قرن حاضر کپس هایی از این قطعات نقشه در مقیاس وسیع تهیه شده است و در اختیار موزه ها و کتابخانه های متعدد قرار گرفت. در سال 1954 این اوراق به دست آرلینگتن. اچ مالری گارتوگراف مشهور آمریکایی که به ویژه در بررسی و ارزیابی از نقشه های دریایی قدیمی تبحر و مهارت خاصی داشت رسید. نقشه های پیری رئیس، مالری را به شدت تحت تاثیر قرار داد. چون بر روی آنها قاره قطب جنوب رسم شده بود که در سال 1513 هنوز کشف نگردیده بود. پیری رئیس در کتاب «بحریه» خود نوشته است که نقشه کامل جهان را از ترکیب 20 نقشه جزئی کوچکتر رسم کرده و برای ترسیم محدوده سواحل جزایر آنتیل نیز از یک نقشه متعلق به کریستف کلمب استفاده کرده است که البته باید به این نکته توجه کرد که هیچ کسی تاکنون چنین نقشه ای که متعلق به کریستف کلمب باشد را پیدا نکرده است. در کتاب بحریه در مورد قاره آمریکا جزئیاتی ذکر شده که قطعاً برای پیری رئیس ناشناس بوده است. البته این احتمال هم وجود دارد که پیری رئیس جزئیات نامبرده را از کریستف کلمب که تازه در سال 1511 از سفر اکتشافی خود بازگشته بود کسب کرده باشد از نظر تئوریک این تبادل تجربه امکان پذیر می باشد که شخص پیری رئیس از بی نظیر بودن نقشه هایش کاملاً مطمئن بوده و در این مورد متذکر شده است که در حال حاضر هیچ کس نقشه ای مانند این نقشه در اختیار ندارد آرلینگتن مالری از همکار خود والترز که در انستیتوی نقشه برداری نیروی دریای آمریکا کار می کرد در خواست کمک نمود. والترز به محض دیدن نقشه ها از دقتی که در تعیین و ترسیم فاصله های میان دنیای نو و کهن به کار رفته است شگفت زده شد چون در آغاز قرن شانزدهم هنوز قاره آمریکا در هیچ نقشه ای رسم نشده بود دقت کامل در تعیین محل جزایر قناری و جزایر آزور نیز برای والترز که در این زمینه کارشناس مسلم محسوب می شد تعجب آور بود او و مالری همچنین متوجه شدن که پیری رئیس در ترسیم نقشه ها یا از مختصات مرسوم در زمان خود استفاده نکرده و یا زمین را مانند گذشتگان صفحه ای مستوی فرض کرده بود. این امر پژوهشگران نامبرده را کنجکاو نمود و آن دو برای سر در آوردن از موضوع، شبکه نقشه خوانی ویژه ای طراحی کردند و به کمک آن نقشه های قدیمی پیری رئیس را بر روی یک کره جغرافیایی مدرن منتقل نمودند. حیرت و شگفتی کارشناسان وصف ناپذیر بود نه تنها محیط مرئی و خطوط فاصل سواحل آمریکای شمالی و جنوبی دقیقاً در همان جا قرار داشتند که طبق شناخت امروزی ما باید قرار داشته باشند بلکه محیط مرئی و خطوط ساحلی قاره قطب جنوب نیز با شناخت امروزی ما دقیقاً منطبق بود در نقشه ای که پیری رئیس از جهان ترسیم نموده منتهی الیه خشکی آمریکای جنوبی به وسیله نوار باریکی به قاره قطب جنوب متصل است. در حالی که امروزه در فاصله بین فایرلند و یخ های قطب جنوب فقط یک دریای طوفانی وجود دارد. والترز و مالری نقشه پیری رئیس را میلیمتر به میلیمتر با نقشه های جدیدی که با مدرن ترین ابزار نقشه برداری از طریق هوا رسم گردیده بود مقایسه کرده و اطلاعات تکمیلی زیادی را که به وسیله عکسبرداری یا نور ماورائ قرمز به وسیله هواپیما بدست آمده بود را به کمک طلبیدند بالاخره معلوم شد که حدود 11000 سال پیش یعنی در اواخر دوران یخبندان چنین راه خشکی میان آمریکای جنوبی و قاره قطب جنوب حقیقتاً وجود داشته است، پیری رئیس در نقشه قطب جنوب با دقت تمام جزایر، خلیج ها و کوهها را مشخص و با استفاده از دقیق ترین اصول نقشه برداری محل و مشخصات آنها را تعیین نموده است . اما ما امروزه قادر به دین این جزئیات نیستیم. چون آنها در زیر لایه ضخیمی از یخ قرار دارند. اریک فون دنیکن درباره نقشه های پیری رئیس می گوید: نقشه های جغرافیایی پیری رئیس یکی از مدارکی است که من برای اثبات فرضیه خود، مبنی بر سفر ماوراء زمینیان به دنیای ما در گذشته های دور مورد استفاده قرار می دهم. برای من مسلم است که ماوراء زمینینان از سفینه های فضایی خود که در مدار کره زمین پرواز می کرد به نقشه برداری از قاره ها و دریاها پرداخته بودند نقشه هایی که بدین ترتیب تهیه شد به عنوان هدیه در اختیار اجداد ما قرار گرفت و آنانکه مفهوم این نقشه ها را درک نمی کردند آنها را به عنوان اشیای مقدس نگهداری نمودند بدین ترتیب نقشه های هزاران شال دوام آوردند و سرانجام به دست امیرالبحر زرنگ و هوشیار عثمانی افتاد. بنابراین پیری رئیس به هنگام رسم نقشه جهان خود نیز خبر نداشت که چه چیزی را به تصویر می کشد. حال به نظر شما با مطالب گفته شده، نیاکان ما در هزاران سال پیش این همه توانایی علم و اگاهی از جهان را خود به تنهایی به دست آورده اند یا اینکه شما هم مثل اریکفون دنیکن فکر می کنید که در گذشته های دور موجودات فرازمینی از زمین دیدار کردند و به اجداد ما آموزش دادند.

دیدگاه قرآنی:
سوره البقرة آیه 33
فرمود: (اى آدم‏! آنان را از اسامى [و اسرار] این موجودات آگاه کن‏.) هنگامى که آنان
را آگاه کرد، خداوند فرمود: (آیا به شما نگفتم که من‏، غیب آسمانها و زمین را
میدانم‏؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!)

سوره البقرة آیه 116
[یهود و نصارى و مشرکان‏] گفتند: (خداوند، فرزندى براى خود انتخاب کرده است‏)
! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است‏، از آن اوست‏؛
و همه در برابر او خاضعند!

سوره: طه , آیه: 6
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست

سوره: 34 , آیه: 1
سپاس خدایى را که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست و در آخرت [نیز] سپاس از آن اوست و هم اوست‏سنجیده‏کار آگاه

 
سوره: الانبیا , آیه: 19
و هر که در آسمانها و زمین است براى اوست و کسانى که نزد اویند از پرستش وى تکبر نمى‏ورزند و درمانده نمى‏شوند

سوره: الحج , آیه: 18
آیا ندانستى که خداست که هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و [تمام] ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیارى از مردم براى او سجده مى‏کنند و بسیارى‏اند که عذاب بر آنان واجب شده است و هر که را خدا خوار کند او را گرامى‏دارنده‏اى نیست چرا که خدا هر چه بخواهد انجام مى‏دهد

سوره: الانبیا , آیه: 30
آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده‏اى را از آب پدید آوردیم آیا [باز هم] ایمان نمى‏آورند

سوره: لقمان , آیه: 20
آیا ندانسته‏اید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخى از مردم در باره خدا بى[آنکه] دانش و رهنمود و کتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى‏خیزند
 
سوره:الفتح, آیه: 4
اوست آن کس که در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداست و خدا همواره داناى سنجیده‏کار است

سوره:الفتح, آیه: 7
و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداست و خدا همواره شکست‏ناپذیر سنجیده‏کار است

سوره: الروم , آیه: 26
و هر که در آسمانها و زمین است از آن اوست همه او را گردن نهاده‏اند

سوره:الحاثیه , آیه: 13
و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد همه از اوست قطعا در این [امر] براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى است

سوره:الحدید , آیه: 1
آنچه در آسمانها و زمین است‏خدا را به پاکى مى‏ستایند و اوست ارجمند حکیم

سوره: الحشر  , آیه: 1
آنچه در آسمانها و در زمین است تسبیح‏گوى خداى هستند و اوست‏شکست‏ناپذیر سنجیده‏کار

سوره: الصف, آیه: 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است به تسبیح خدا مى‏پردازند و اوست ارجمند حکیم

سوره: الجمعه , آیه: 1
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است‏خدایى را که پادشاه پاک ارجمند فرزانه است تسبیح مى‏گویند

سوره:النحل, آیه: 49
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است براى خدا سجده مى‏کنند و تکبر نمى‏ورزند

سوره: النور , آیه: 41
آیا ندانسته‏اى که هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشوده‏اند [تسبیح او مى‏گویند] همه ستایش و نیایش خود را مى‏دانند و خدا به آنچه مى‏کنند داناست

سوره:التغبن, آیه: 1
هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است‏خدا را تسبیح مى‏گویند او راست فرمانروایى و او راست‏سپاس و او بر هر چیزى تواناست

سوره:الشوری, آیه: 29
و از نشانه‏هاى [قدرت] اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از [انواع] جنبنده* در میان آن دو پراکنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست
گاه باش که هر که [و هر چه] در آسمانها و هر که [و هر چه] در زمین است از آن خداست و کسانى که غیر از خدا شریکانى را مى‏خوانند [از آنها] پیروى نمى‏کنند اینان جز از گمان پیروى نمى‏کنند و جز گمان نمى‏برند
 
سوره:الحشر, آیه: 24
اوست‏خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او مى‏گویند و او عزیز حکیم است

سوره:الرحمن, آیه: 29
هر که در آسمانها و زمین است از او درخواست مى‏کند هر زمان او در کارى است

سوره:آل عمران , آیه: 83
آیا جز دین خدا را مى‏جویند با آنکه هر که در آسمانها و زمین است‏خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید

سوره:  النمل  , آیه: 65
بگو هر که در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمى‏شناسند و نمى‏دانند کى برانگیخته خواهند شد

سوره: النمل , آیه: 87
و روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است به هراس افتد مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند

سوره:الاسرا , آیه: 44
*آسمانهاى هفتگانه* و زمین و *هر کس که در آنهاست* او را تسبیح مى‏گویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش تسبیح او مى‏گوید ولى شما تسبیح آنها را درنمى‏یابید به راستى که او همواره بردبار [و] آمرزنده است

سوره:النجم, آیه: 26
و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد

سوره: الانبیا , آیه: 22
اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا *خدایانى* [دیگر] وجود داشت قطعا [زمین و آسمان] تباه مى‏شد پس منزه است‏خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى‏کنند

روایات:

از امام علی (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است.

از امام صادق (ع) روایت شده که غیر از این جهان که ما در آن زندگی می کنیم دنیاهایی وجود دارد که بس بزرگتر است و در آن دنیا علومی است که شاید با علوم این جهان فرق دارد و تنها پروردگار از شمار آن دنیاها آگاه است و در دنیاهای دیگر دو نوع علم وجود دارد که نوعی از آن شبیه به علوم این جهان است و اگر کسی از این جهان به آنجا (یعنی دنیاهای موازی) سفر کند می تواند آن علوم را یاد بگیرد اما در بعضی از دنیاهای دیگر علومی وجود دارد که اندیشه مردم این دنیا قادر به درک آن نیست به طوری که علم پیشرفته اینجا (یعنی زمین) علم پسرفته آن دنیاها است.

در کتاب «حیات در آسمان ها» روایتی از امام علی (ع) آمده به این مضمون که ایشان به همراهانشان در یک سفر شب هنگام فرمودند: این ستارگان که شما در آسمان ها می بینند در برخی از آنها شهرهایی با ساختمان های بلند وجود دارد.
همه این آیات و روایات و نظر صاحب نظران به صورت احتمالی دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر دارند و نیز نوعی رازگویی علمی از آینده است و به نظر من آن آینده چندان هم دور نیست.

حضرت امیرالمومنین(ع)می فر ماید:
سپس خداوند منزه برای اسکان آسمانها و ابادسازی برترین طبقه ی ملکوت ,مخلوقات جدیدی از ملائکهاش ایجاد نمود و شکاف های اسمان و مکان های خالی ان جا را با انها پر نمود
(بحار الانوار ج 52 ص 109 )

حضرت باقر (ع)در خطاب به ابوحمزه ثمالی می فر ماید:
ای ابا حمزه ,این قبه (گنبد _سیاره )پدر ما ادم است و خداوند غیر از ان (سیاره) سی و نه گنبد(سیاره) دارد و در انجا مخلوقاتی هستند که یک چشم بهم زدن نیز نافرمانی خداوند نکرده اند
(روضه کافی ص231 )
قبه در این حدیث اشاره به تمدن اسمانی است و تعداد 39 صرفا تعیین حدود نیست بلکه معرفی تعدادی از این تمدن ها و جهان هاست زیرا در احادیث متعدد تعداد ان ها را مختلف اوردند

حضرت صادق(ع) می فر ماید:
در ورای این خورشید شما چهل خورشید دیگر است که در ورای ان ها مخلوقات بسیاری وجود دارند ودر ورای این ماه شما چهل ما است که مخلوقات بسیاری در انها زندگی می کنند
(بصائر الدرجات ص510)

امیر المومنین (ع)می فر ماید:
خداوند پشت مغرب سرزمینی دارد که به ان جابلقا می گویند ودر جابلقا هفتاد تمدن است که هیچ یک مثل این تمدن (بشری) نیست هیچ گاه نافرمانی خداوند نکرده اند

سوره: الانبیا , آیه: 19
و هر که در آسمانها و زمین است براى اوست و کسانى که نزد اویند از پرستش وى تکبر نمی ورزند و درمانده نمی ‏شوند

جابلقا در نقطه مقابل جابلسا قرار دارد که شهری بزرگ در غرب است.
نام جابلقا و جابلسا در روایات اسلامی زیاد استفاده شده‌است. در وصف این دو شهر عبارات مشابهی در منابعی چون تاریخ بلعمی، و عجایب المخلوقات طوسی آمده که از آن جمله است: «هریک هزار یا ده هزار در دارد، مخلوقات آنها غیرقابل شمارش اند، ساکنان آنها از ابلیس و حضرت آدم علیه السلام بی اطلاع اند و هریک هفت هزار سال عمر می کنند، خورشید و ماه را نمی بینند و از نور دیگری استفاده می کنند».

تمثل فرشتگان و جنیان
تمثل به معنای این است که موجودی به شکل موجود و صورت آن درآید. در آیات قرآنی سخنی از تمثل جنیان و یا ابلیس به میان نیامده است. به نظر می رسد که مساله تمثل امری خاص برای شماری از فرشتگان است که در قرآن از آن به روح تعبیر شده است.
در آیات قرآنی بیان شده که روح به صورت انسان کاملی در نظر مریم(س) تمثل یافته است. این تمثل می بایست غیرتجسم باشد. به این معنا که روح که فرشته برتر از مقام امر الهی است در نظر مریم تمثل و نه تجسم می یابد و تنها او قادر به دیدن چنین موجودی می شود. این تمثل آن گونه مشهود بوده که وی را به وحشت می اندازد. با توجه به این که حضرت مریم(س) بارها و بارها از خوراک های آسمانی بهره برده بود و میوه ها و غذایی را در دسترس داشت که بیرون از حوزه عادی بشر چنان که وقتی حضرت زکریا(ع) از وجود آن ها می پرسد مریم(س) به صراحت به آسمانی بودن آن ها اشاره می کند، نمی توان گفت که ایشان تاکنون فرشته ای را ملاقات نکرده است. به نظر می رسد که بیش از این، ملاقات با فرشتگان به صورت تمثلی نبوده و این نخستین باری است که فرشته ای همانند روح با آن قداست و مقام خود تمثل یافته است. وی آن را چنان که می بایست می بیند و این شیوه به نظر وی تجسم می آید از این رو گمان می کند که انسانی است که قصد سویی نسبت به او دارد. تعبیر قرآنی از این رخداد به تمثل می نماید که در این جا تجسمی نبوده و تنها او می توانست فرشته روح را ببیند. استاد حسن زاده آملی در درس خود بر دیدن خاص حضرت مریم(س) تاکید ویژه ای داشتند که به نظر می رسد مقصود ایشان از تمثل، عدم تجسم بوده است.
در این که این فرشته که قرآن از آن به روح یاد می کند کیست اختلاف است برخی او را همان جبرئیل، فرشته وحی می دانند که به نظر می رسد این گونه نیست و موجودی که خداوند از وی به روح یاد کرده غیر از فرشته وحی است.
به هر حال فرشتگان یا برخی از آنان به گونه ای هستند که می توانند تمثل یابند و تنها شخص خاصی که برای وی تمثل رخ می دهد می تواند او را ببیند.
تجسم فرشتگان شدنی است
در خصوص تجسم فرشتگان یا بعضی از آنان باید گفت که برخی از آنها که از عنصر نور و ماده تشکیل شده اند می توانند تجسم به معنای صورت انسانی یا هر صورت دیگر مادی به خود گرفتن، پیدا کنند.
قرآن در چند آیه و در چند رخداد، گزارشی کامل از تجسم و دیدار برخی از فرشتگان که ما آن ها را فرشتگان عذاب می شناسیم بیان می کند. از جمله این گزارش ها دیدار فرشتگان عذاب با حضرت ابراهیم(ع) است. آنان که شماری چند بودند به شکل انسانی تجسم یافته و به دیدار حضرت(ع) رفتند. آن حضرت با آن که بارها فرشته وحی را دیده بود و یا در عالم ملکوت با فرشتگان دیدار داشت، هنگام ورود ایشان به منزل نتوانست آنان را بشناسد. از این رو گمان برد شماری انسان هستند که میهمان وی شده اند. به شتاب گوساله ای فربه را می کشد و پیشکش مهمانان می کند. زمانی که می بیند مهمانان دست به غذا نمی برند از ایشان هراسان می شود که شاید انسان هایی هستند که قصد سویی دارند و به همین خاطر به غذای میزبان دست نمی زنند.
فرشتگان مجسم انسانی، خود را معرفی می کنند و به آن حضرت مژده فرزندداری می دهند. در این هنگام ساره نیز وارد می شود و مهمانان انسانی را که خود را به عنوان فرشته معرفی کرده اند می بیند و از مژده ای که می دهند شگفت زده می شود و فریادی از شادی برمی دارد. آن گاه حضرت(ع) از مأموریت اصلی آنان می پرسد؛ زیرا اکنون آگاه شده است که اینان فرشتگان عذاب هستند نه فرشتگان رحمت هرچند که برای او پیام شادی می آورند. (هود آیات ۶۹ و ۷۳، عنکبوت آیات ۳۱ و ۳۲ و نیز ذاریات آیات ۲۴ تا۳۱)
در این آیات به خوبی روشن می شود که تجسم برخی از فرشتگان ممکن و شدنی است و این اتفاق افتاده است؛ از این رو برخلاف تمثیل، قرآن از مهمانانی با صفت مکرمین یاد می کند که بیانگر فرشتگان خاصی است. ساره همسر ابراهیم(ع) نیز آنان را می بیند و چنان که در آیات ۷۷ و ۷۸ سوره هود بیان می شود تجسم آنان به گونه ای بوده که حتی قوم لوط آنان را که به شکل انسان های کامل و زیبا درآمده بودند دیده و خواهان فعل حرام با آنان می شوند.
نمونه دیگر تجسم یابی، هاروت و ماروت است که به بال می روند و به مردمان آن جا سحر و جادو می آموزند. آنان یا از فرشتگان زمینی بودند یا از فرشتگان ملکوتی و یا امری، با این همه آنان مدتی بسیار در میان مردم به شکل انسانی زندگی می کنند و برای رهایی مردمان آموزش هایی را برای خنثی سازی جادو و سحر می دهند که البته چون آموزش کلی بوده هر کسی می توانست در خیر و شر از آن بهره گیرد مانند دانش هسته ای که می توان در درمان یا در کشتار مردم از آن سود جست. آنان همواره به مردم هشدار می دادند که دانشی که آنان می آموزانند دانشی دوپهلو و دو جنبه ای است و مردم می بایست در راستای خیر از آن سود برند. (بقره آیه ۱۰۲)
به هر حال تجسم فرشتگان و یا برخی از آنان به شکل انسانی امکان پذیر و بلکه واقع شده است و نمی توان آن را انکار کرد.
عدم امکان تجسم انسانی برای جنیان و ابلیس
اما درباره تجسم جنیان می بایست گفت که آنان خود از جسم تشکیل شده اند و در حقیقت جسمی لطیف از آتش و عناصر انرژی دارند. بنابراین پرسشی که مطرح می شود آن است که آیا این جسمیت به آنان امکان می دهد که خود را به شکل دیگری همانند انسان در آورند؟
به نظر می رسد که برای جنیان و حتی ابلیس این امکان وجود ندارد که خود را به شکل تجسمی انسان یا چیزی دیگر در آورند. دست کم آیات قرآنی نمونه هایی از تجسم ابلیس یا جنیان ندارد و تنها در دو آیه ، مفسران بر این باورند که قرآن به تجسم ابلیس اشاره دارد : یکی آیه ۴۸ سوره انفال است که می گویند ابلیس به چهره انسانی سراقه بن مالک در روز بدر تجسم می یابد و آنان را فریب می دهد.(مجمع البیان ج ۳ و ۴ ص ۸۴۴) و دیگری آیه ۱۶ سوره حشر است که می گویند ابلیس تمثل یافته و برصیصای عابد را فریفته است.(مجمع البیان ج ۹ و ۱۰ ص ۳۹۷)
البته اگر در این ادعای دوم دقت شود ، سخن از تمثل ابلیس است نه تجسم آن به صورت انسانی. از این رو نمی توان تجسم ابلیس را پذیرفت اما تمثل جن و ابلیس امکان پذیر و شدنی است؛ زیرا چنان که گفته شد تمثل صورت گرفتن چیزی به صورت دیگری است که تنها در قوه بینایی و یا جان او تاثیر می گذارد و نوعی تخیل است که در سحر و جادوی ساحران مصری دیده شده است. از این رو نمی توان پذیرفت که جنیان و ابلیس بتوانند از جسم خویش بیرون آمده و تجسم و شکل جسمانی ( کالبد) انسانی و یا حیوانی را به خود بگیرند ولی می توانند تمثل یابند.
بر این اساس می توان گفت جنیانی که برای حضرت سلیمان (ع) کار می کردند تجسم انسانی نداشته و یا به شکل حیوانی و یا جانوری تجسم نیافته بودند بلکه در همان جسم خویش بوده و تنها حضرت سلیمان (ع) و برخی از اهل بصیرت همانند وزیر وی عاصف بن برخیا می توانستند آنان را ببینند. این مساله درباره عفریت من الجن که در آیات آمده است نیز صادق است و تنها برخی می توانستند او را به چشم برزخی ببینند و این گونه نبود که همان کسانی که در دربار حضرت سلیمان (ع) حضور داشتند از وزارت عفریت جنی آگاه بوده باشند.
به سخن دیگر همان گونه که برای انسان، تجسم به معنای شکل جانوری را به خود گرفتن وجود ندارد و نمی تواند کالبد دیگری برای خود درست کند که کالبد جانوری باشد برای جنیان این امکان نیز وجود ندارد ؛ هر چند که آنان از جسم لطیف تری برخوردارند اما آنان نیز از این توان برخوردار نبوده و تنها می توانند به اشکال دیگری تمثل یابند؛ هر چند که در این باره نیز مستند قرآنی و یا دلیلی استوار و محکم بر تمثل آنان همانند تجسم ایشان یافت نشده است.
البته برخی از انسان ها همانند اولیای خاص این گونه هستند که می توانند برای خود کالبدهایی انسانی مشابه داشته باشند که در اصطلاح از آن به ابدال تعبیر می شود.

بیگانه