دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۲۱ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

گرچه از «آرامش روح» به عنوان «گم شده» انسان معاصر یاد می شود، اما چنان نیست که این گوهر نایاب، دست نیافتنی باشد، به دلیل انسان های بی شماری که از آن برخوردارند و زندگی های «بی اضطراب» و روح های «آرام» دارند.

همان گونه که «امنیّت اجتماعی» اگر نباشد، انجام دادن هر نوع خدمات اقتصادی و رفاهی و آموزشی و... دچار اختلال می شود، وقتی هم که «آرامش روح» نباشد، نه فکر کار می کند، نه زمینه یادگیری فراهم می شود، نه دلبستگی به زندگی پدید می آید و نه خلاّقیت های ذهنی و فعالیت های علمی صورت می پذیرد؛ چون نگرانی، قدرت تصمیم را نیز مختل می سازد.

پس باید در پی علاج این غدّه روحی بود، تا لذّت زندگی را چشید. بی شک، آشفتگی فکری، به اضطراب روح می انجامد ؛ هراس از دشمن و مهاجم، زندگی را دستخوش تلاطم و ناآرامی می سازد ؛ بی پشتوانه بودن، احساسِ به پایان رسیدن وجود و به آخر خط رسیدن عمر را فراهم می آورد و این نگرانی نیز، به نوعی «اضطراب آور» است؛ چرا که فرصت ها در گذرند و روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها، شتابان سپری می شوند. روزی به استقبال آنها می رویم، روزی هم با آنها «وداع» می کنیم. و اگر دستمان به جایی بند نباشد و به آینده روشنی، چشم ندوخته باشیم، زندگی، دچار ناامنی می شود و روح، گرفتار پریشانی و دل، دستخوش آشوب!

امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «هیچ نعمتی گواراتر از امنیّت نیست».(1)

اما چگونه می توان به آن رسید؟

بعضی در فراز و نشیب زندگی و تلاطم امواج حوادث، همچون تکّه چوبی دستخوش امواج اند؛ بعضی هم مانند کوهی عظیم، ایستاده در کنار خیزاب های بلند و سنگین دریاها.

و چگونه می توان با داشتن یک «تکیه گاه»، از اطمینان خاطر و آرامش روح و سکون نفس، برخوردار بود و از فشارهای روحی و ناامنی فکری و امواج تشویق خاطر رها شد؟

چراغ راه تو، جز سوز اشک و آهی نیست،

تو را که مانده چنین بی پناه و دلگیری

بجز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست،

به پیش پای تو، ای اشتیاق سبز و جوان!

بجز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.(2)

آنچه می تواند درمانی بر بی سر و سامانی روح و اضطراب روان باشد، از جمله از این قرار است:
1 . یقین در باور

کسی که دچار تردید و شک است در باورهای دینی خود به مرحله «یقین» نرسیده است، دچار اضطراب می شود و نگران پیامدهای زندگی و عواقب کارهاست.

ایمان، امنیّت و آرامش می آورد و اگر قرآن کریم هم فرموده است که: «دل، آرام گیرد ز یاد خدای»،(3) اشاره به نقش ایمان و اعتقاد به خدا و یاد آن محبوب و معبود، در ایجاد آرامش روحی است.

خداباوران، خود را در پیوند و ارتباط با مبدأ هستی و سرپرست همه عالمیان می بینند و از این رهگذر، قطره وجود خویش را متّصل به دریا می کنند و عظمت روحی در سایه «ایمان»، آشفتگی های روان را می زداید و امیدواری به لطف و رحمت خدا، ریشه نگرانی را می خشکاند.

قطره، دریاست اگر با دریاست...

پس اگر خوره شک بر باورها رخنه کرد، در اولین فرصت باید آفت زدایی کرد، تا بنیان معتقدات آسیب نبیند و اضطراب روحی نیاورد. و... البته که این گونه نگرانی که عمل آفرین و اصلاحگر است، مفید و سازنده است و با نگرانی های بی اساس و توهّمی و خیالی فرق دارد.
2 . نیایش در زندگی

موجودی «بی نهایت کوچک»، وقتی در برابر آفریدگارش که «بی نهایت بزرگ» است قرار می گیرد و خود را حتی کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس و ذرّه ای در مقایسه با کهکشان ها می یابد، احساس کوچکی در برابر آن عظمت، او را به کرنش و نیایش وا می دارد و همه عظمت در همین احساس نیازمندی است.

آنچه این «هیچ» را به آن «همه» پیوند می دهد، «دعا»ست.

بی جهت نیست که موسای کلیم، برای به انجام رساندن رسالت عظیمش، دعا می کند و از خداوند «شرح صدر (گشودگی سینه)» می طلبد،(4) و در متون حدیثی، آن همه به نیایش توصیه شده و متون دعایی، لبریز از حکمت ها و هدایت هایی است که جان را اعتلا می بخشد و روح را آرام می سازد.

کتاب «نیایش» از آلکسیس کارْل، سراسر توجّه دادن به این وادیِ متروک و فراموش شده و بیان آثار دعا و نیایش است. حرف های زیبایی دارد؛ یکی هم این که: «نیایش، انسان ها را آن چنان رشد می دهد که جامه ای که وراثت و محیط به قامتشان دوخته است، برای شان کوتاه گردد. ملاقات پروردگار، آنها را از صلح و آرامش درون، لبریز می سازد، به طوری که شعشعه پرتو این صلح، از چهره شان نمودار است و آن را هرجا که روند، با خود می برند».(5)

کم نیستند کسانی که دلهره، نگرانی، ترس، اضطراب و تشویش خاطرِ خود را در مواقع خوف و خطر و سختی ها و بحران ها، با «داروی دعا» درمان می کنند.
3 . پرهیز از خطا و گناه

اضطراب ها گاهی ریشه در عدول از راه فطرت و دین و قانون و خرد دارند ؛ یعنی ارتکابِ: جُرم، گناه و خطا. اینها فشار روحی می آورند؛ تازیانه عذاب وجدان و «نفس لوّامه»، آرامش و آسایش را می گیرد؛ بیم از دستگیری و کیفر و عذاب، اضطراب می آورد؛ ترس از رسوایی و بی آبرویی، همواره استرس آور (تنش زا) و نگران کننده است.

امّا... «آن را که حساب، پاک است، از محاسبه چه باک است؟».

راه درمان آن اضطراب، حرکت در بستر طاعت و اطاعت و دوری از حریم شکنی و گستاخی بر خدا و شرع و قانون است. وگرنه، یک مجرم و گنهکار، اگر هم از کیفر بگریزد، عذاب وجدان، آرامش را از او می گیرد.

مجید غفوری