دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۲۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

فریدون
فریدون یکی از شخصیت‌های اساطیری ایران است. او پادشاه پیشدادی بود که بر پایه شاهنامه فردوسی پسر آبتین و از تبار جمشید بود و با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد. سپس خود پادشاه جهان گشت.
فریدون در پایان خسروانی جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج بخشید. او ایران را به ایرج داد ولی سلم و تور نیرنگ کردند و ایرج را به کشتند. فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر، نوه ایرج داد.
شرح حال
فریدون در اوستا قهرمانی است که شخصیتی نیمه‌خدایی دارد و لقب او اژدهاکُش است. او پسر آبتین (اثفیان) است، نفر دومی است که هوم را برابر آیین می‌فشارد و این موهبت بدو می‌رسد که پسری چون فریدون داشته باشد.دولت شاه سمرقندی نشست گاه شاهنشاهی فریدون را در آمل گزارش کرده است و آورده است که آرام گاه فریدون را به صورت برج بلندی در شهر باستانی آمل زیارت کرده است . فردوسی نیز پایتخت شاهنشاهی فریدون را در خوالی آمل در شهر تمیشه گزارش کرد :
از آمل گذر سوی تمیشه کرد        نشست اندر آن نامور بیشه کرد
در شاهنامه، فریدون از نژاد جمشید و کرد معرفی شده است:
کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد        کز آباد ناید برش یاد
و پدرش از قربانیان ضحاک. مادرش فَرانک او را به دور از چشم ضحاک به یاری گاو ناموری به نام برمایه («بَرمایه» یا «پُرمایه») در بیشه‌ای پرورش می‌دهد. تا هنگامی که کاوه با مردمان به نزد فریدون می‌روند و وی را به رزم با ضحاک می‌کشانند. او چرم‌پارهٔ کاوه را با پرنیان و زر و گوهر می‌آراید و آن را درفش کاویانی نام می‌نهد و به کین‌خواهی بر می‌خیزد. برادران فریدون به فرمان او پیشه‌وران را وا می‌دارند که گرزی برای او فراهم آورند که بالای سر آن گاوی باشد. چون گرز گاوسر آماده می‌شود، فریدون به سوی کاخ ضحاک می‌رود. فرستاده‌ی ایزدی راز گشودن جادوهای ضحاک را به فریدون می‌اموزد. در فرجام فریدون به کاخ وارد می‌شود و از شبستان صحاک که خوبرویان در آنجا گرفتار هستند شهرنواز و آرنواز، دختران جمشید را رهایی می بخشد. در فرجام هنگامی با ضحاک روبرو می‌شود، گرز گاوسر را بر سر او می‌کوبد و چون پیک ایزدی او را از کشتن ضحاک باز می‌دارد، با بندی که از چرم شیر فراهم می‌کند دست و پای ضحاک را می‌بندد و در غاری در دماوند او را زندانی می‌کند. سپس فریدون بر تخت می‌نشیند و خسروانی می‌کند. برخی جشن مهرگان را یادبودی از به تخت نشستن فریدون می‌دانند. همسران و پسران فریدون: فریدون شهنواز و ارنواز را به همسری برمی گزیند و سه پسر حاصل این ازدواج هاست . سلم و تور از یک مادر و ایرج از مادری دیگر .
در بین جشنهای مردم منطقه بندپی بابل و منطقه سوادکوه جشنی وجود دارد به نام ۲۶عیدماه(به فتح ع و سکون ی) برابر ۲۸ تیرماه خورشیدی که جشن پیروزی فریدون بر ضحاک می‌باشد بدین گونه که نیروهای فریدون در ییلاق دمیلرز گرد هم آمده و در ییلاق نهراسب (نی راست) درفش کاویانی برافراشته گردیده و سپاهیان اسکان می‌یابند تا با لشکریان ضحاک که در کوه (روستای کنونی) فیل بند هستند، مقابله کنند، پس از پیروزی فریدون بر ضحاک با برافروختن مشعل نوید پیروزی از البرز کوه به منطقه جلگه‌ای اعلام مگردد که این آیین (برافروختن مشعل یا فانوس) تا سالهای نه چندان دور نیز انجام می شود. از آیین‌های این جشن نیز می‌توان به انجام مسابقات کشتی در آن روز، که نماد نبرد تن به تن فریدون و ضحاک می‌باشد، اشاره کرد.
فریدون پس از چیرگی بر ضحاک برای واپسین بار با دیوان روبه‌رو می‌شود، یا به دیگر سخن با غول‌ها به مبارزه بر می‌خیزد و پس از این مبارزه، همه چیز به اندازه‌های انسانی سوق داده می‌شود.
شخصیت
فریدون در ادبیات ایرانی با گونه ای جادوگری و پزشکی نیز پیوستگی دارد و مورد پذیرش مردم بوده هرچند که در متن‌های پهلوی جزء گناهکاران به شمار رفته و حتی آمده‌است که او نخست بی‌مرگ آفریده شده بود، ولی به دلیل دست یازیدن به گناه میرا شد.پیروزی فریدون بر ضحاک او را به جایگاه پیروزمندترین مردمان (بعد از زرتشت) می‌رساند و مایه به دست آوردن بخشی ازفرهٔ جمشید را که گریخته؛ میشود.
در باره او در شاهنامه آمده‌است:
فریدون فرخ فرشته نبود        ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
بداد و دهش یافت آن نیکوئی        تو داد و دهش کن فریدون توئی
تطابق فریدون و کوروش هخامنشی
در کتاب روح المعانی آمده‌است که ذوالقرنین، همان فریدون پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده، و پادشاهی دادگر و فرمانبردار خدا بوده است. جالب است بدانید که کوروش نیز همان فریدون شاهنامه است. آشکار ترین شباهتی که می توان بین کوروش و فریدون پیدا کرد مقابله آنها با شخص های تقریباً هم نام است. فریدون با آزدهاک(معرب: ضحاک) و کوروش با آستیاگ، مقابله می کند. همانطور که می بینید آزدهاک و آستیاگ شباهت زیادی با هم دارند.
در فارسنامه ابن بلخی هم گفته می شود:
گویند ضحاک اصل آن اژدهاق[آژدهاک] است... و ازبهر آن او را اژدهاق گفتندی که او جادو بود و به بابل پرورش یافته بود و جادویی به آموخته و روزی خویشتن را بر صورت اژدهائی بنمود.
دلایل فریدون بودن کوروش:
الف)شباهت داستان کودکی فریدون با کوروش
در شاهنامه فردوسی داستان زایش فریدون اینچنین گفته می شود:
چون روزگاری دراز از پادشاهی غاصبانه و جفاکارانه ی ضحاک(آژدهاک) بگذشت، فریدون از مادر زاده شد. در این هنگام ضحاک در خواب دید که مردی فریدون نام بر او شوریده بخواری و ذلت به بندش خواهد کشید. بهمین جهت خورد و خواب بر وی حرام شد، و در صدد یافتن فریدون برآمد.
بنا به گفته تاریخ (تواریخ) هرودوت داستان کودکی کوروش اینچنین است:
آستیاک دختری به نام ماندانا داشت و شبی در خواب دید که از زهدان دخترش تاکی روییده و به سراسر آسیا سایه افکنده است. آستیاک قبل از این هم خواب دیده بود که پیشاب دخترش به سیلی تبدیل شده که پایتخت او و سپس سراسر آسیا را فرا گرفته است. پس از آنکه تعبیر خواب را از خواب گزاران پرسید قصد داشت نوزاد ماندانا که همان کوروش بود را از بین ببرد.
همان طور که مشاهده می شود، پادشاه قبل از فریدون و کوروش تحت تأثیر خوابی که می بینند به فکر نابودی فریدون و کوروش می افتند. اما شباهت ها در اینجا به پایان نمی‌رسد هم فریدون و هم کوروش از نابود شدن نجات می یابند.
ب)شباهت سپاکو و فرانک
بر اساس تواریخ هرودوت، بانویی به نام سپاکو(اسپاکو) کوروش را پرورش میدهد و بنا به گفته هرودوت سپاکو به معنای سگ است.
نام مادر فریدون در شاهنامه فرانک است. از نام فرانک هم معنایی شبیه سپاکو می توان برداشت کرد. فرانک به معنی سیاهگوش است و در فرهنگ کهن ایران گربه سانان بزرگ را نیز از سگسانان به شمار می آوردند.
بعید نیست که هرودوت با توجه به عدم آگاهی های لازم معنی سپاکو را درست درک نکرده باشد و در حقیقت سپاکو و فرانک، کاملاً به یک معنا داشته باشند.
ج)قیام فریدون و قیام کوروش
شباهت بعدی که می توان شمرد قیام هر دوی این اشخاص علیه پادشاه پیشین است. فریدون با همراهی کاوه یک قیام به یادماندنی را علیه ضحاک(آژدهاک) در افسانه های ایرانی رقم می زند. از طرفی بر اساس گفته مورخان یونانی مانند هرودوت کوروش علیه آستیاگ به پا می خیزد.


پسران فریدون
درختی که از کین ایرج برست
به خون برگ و بارش بخواهیم شست
 
داستان فریدون و تقسیم جهان بین سه پسر او نخستین کشاکش بر سر قدرت و بن‌گاه برادرکشی و کین‌توزی در ایران زمین است.
چو کردی کین ایرج را سرآغاز
جهان را کین ایرج نو شدی باز (نظامی)
 
کین ایرج آغاز کینه‌جویی‌های تاریخی ماست
. حکیم توس بر آن است تا از این راز تاریخ پرده برگیرد. چرا؟ این کین که در دل و دین ماست، ریشه در کدام شوره‌زار دارد. از کدام روز تاریک تاریخ آغازید؟ مگر ایرانیان و تورانیان، مگر تور و ایرج برادر نبودند؟ این پاره‌گی تن و جان با کدام شمشیر پیش آمد؟ چرا ما نتوانستیم در یک جا و کنار هم و با تمام اختلافات باقی بمانیم؟ بیابان‌گردان پیرامون ما تا چه میزان در این کین‌جویی و دوپاره‌گی نقش داشتند؟ این بیابان‌گردان که یک بار به نام ترک و یک بار مغول و یک بار عرب بر ما یورش آوردند، در تاریخ و فرهنگ و اخلاق ما چه داغ و نشانی به جا نهادند؟ حماسه‌ی ملی ما که برآمدِ روزگار شکست ماست، برآمد روزگار تلخ ماست در کار شکافتن این زخم ناسور است:
 
درختی که از کین ایرج برست
به خون برگ و بارش بخواهیم شست
 
داستان فریدون و پسران‌اش در دین‌کرد هشتم بسیار کوتاه آمده است. روایت یادگار جاماسپی در میان متون پهلوی از همه بلندتر است. طبری و مسعودی و ثعالبی روایت کاملی از داستان را به دست می‌دهند. روایت ایران‌شاه در کوش‌نامه نیز خواندنی و داستان دیگری‌ست، اما پرداخته‌ترین الماس این داستان در شاه‌نامه است.
 
سلم و تور و ایرج سه پسر فریدون هستند. سلم برادر مه‌تر، تور برادر میانی و ایرج برادر که‌تر است.
نام مادران سه پسر را تنها فردوسی و مجمل التواریخ، به پی‌روی از او، یاد می‌کنند. شهرناز، مادر سلم و تور، و ارنواز، مادر ایرج، هر دو دختران جمشید هستند که برای زمانی دراز نیز در مشکوی ضحاک بوده‌اند. در کوش‌نامه مادر سلم و تور از خاندان ضحاک است.
پیوند سه پسر فریدون با سه خواهر در چند جا آمده است. پدر دختران پادشاهی تازی یا یمانی‌ست و نام‌اش بوخت خسرو و سرو یاد شده است. پس از پیوند پسران فریدون با دختران پادشاه یمن، دختران را نام پارسی بخشیدند: هم‌سر سلم را آرزو و هم‌سر تور، پسر میانه را، ماه و هم‌سر ایرج را سهی خواندند.
در «یادگار جاماسپی» سلم به خواسته و ثروت، تور به جنگ و ستیز، و ایرج به داد و دین گرایش دارند. این گرایش ایرج به سبب فره کیانی اوست که فریدون از سر خود بر گرفت و به سر ایرج نهاد و با این کار فرزندان ایرج را بر فرزندان سلم و تور پادشاه کرد.
فره و فر یا خره و خور، آن نور تابنده است که از جان انسان‌های نیک می‌تابد. هر انسان پاک‌نهادی دارای فر یا آن نیروی شگرف است. این واژه در خورشید و فرهنگ و فروردین و خرابات و بسیاری از جاهای دیگر باقی مانده است. در شاه‌نامه، فره کیانی ویژه‌ی کسی نیست و جنبه‌ی الاهی ندارد و بر هر انسان نیک‌سرشتی می‌تابد:
 
فریدون فرخ فرشته نبود
ز عود و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
 


فردوسی خوی هر یک از برادران را در آزمایشی که پدر از ایشان به عمل می‌آورد، آشکار می‌سازد. فریدون در کالبد اژدهایی به یکایک پسران یورش می‌آورد. پسر مه‌تر نبرد با اژدها را شایسته‌ی خردمندان نمی‌داند و می‌گریزد. پسر میانی کمان می‌کشد و به ستیز با اژدها می‌رود. پسر که‌تر اژدها را اندرز می‌دهد که بگریز و گرنه پاداش بدخویی تو را خواهم داد. بدین گونه سلم به ثروت‌طلبی و خرد، تور به سلحشوری، و ایرج به داد و دین نام‌بردار می‌شوند.
داستان آزمودن در روایت طبری بدین گونه است که فریدون نام کشورها را بر سه تیر می‌نویسد و میان پسران قرعه می‌کشد تا پادشاهان آینده‌ی کشورها شناخته شوند. تقسیم قلم‌رو فریدون میان سه پسر هسته‌ی اصلی داستان سلم و تور و ایرج است. در خلاصه‌ی «چهرداد نسک» این خونیرس است که بخش می‌شود و در کتاب‌های دیگر، جهان یا زمین یا مملکت فریدون.
نهفته چو بیرون کشید از میان
به سه بهره کرد آفریدون، جهان
نخستین به سلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را گزید
دگر تور را داد توران زمین
ورا کرد سالار ترکان و چین
وز آن پس چو نوبت به ایرج رسید
مر او را پدر شهر ایران گزید
 
در بیشتر روایت‌ها ترکستان (ترک، توران، فرا رود) سهم تور است. برخی چین و تبت و هند را هم هم‌راه با سرزمین ترک یاد می‌کنند. روم سهم سلم است که هم‌راه با مغرب یاد می‌شود و گاه شام و مصر و فرنگ نیز با آن هم‌راه است. در باره‌ی بهره‌ی ایرج، منابع پهلوی و شاهنامه، زین الاخبار، تاریخ گزیده، ایران یا ایران‌شهر را به کار می‌برند. ثعالبی تنها لفظ ایران‌شهر را با ایالات آن یاد می‌کند. هندوستان را تبری و حمزه و ابن بلخی سهم ایرج می‌دانند و ثعالبی سهم تور. حمدالله مستوفی که مرز میان سه بهره را رودهای جیحون و فرات قرار داده، در حقیقت، درک روزگار خود را از حدود ایران بیان می‌کند.
کشته شدن ایرج را به دست برادران، همه‌ی منابع جز خلاصه‌ی چهرداد نسک، در پی تقسیم جهان آورده‌اند. انگیزه‌ی این قتل در همه‌ی نوشته‌ها آز و رشک سلم و تور نسبت به بهره‌ی ایرج از ممالک پدر بیان شده است. گاه نیز نافرمانی نسبت به پدر عامل اصلی شناخته شده است. کوش‌نامه باج‌خواهی ایرج از برادران را سبب دیگری برای این نافرمانی می‌داند.
در باره‌ی تصمیم فریدون برای تقسیم جهان داوری‌هایی شده است: مینوی خرد فریدون را به کم‌خردی و کاشتن تخم کین متهم می‌کند. ثعالبی نیز تقسیم جهان را نتیجه‌ی غرور بی‌جا و کوته‌بینی فریدون می‌داند. تبری دو روایت می‌آورد. یکی این که فریدون میان پسران‌اش قرعه کشید. او نام کشورها را بر تیرها نوشت و بگفت تا هر یک تیری بر گیرند. بنا بر این اختلاف از سرنوشت است. روایت دیگر این که «جای آباد را به ایرج داد ... او را بیش از همه دوست می‌داشت».
فردوسی از ایرج دفاع می‌کند. او هیچ یک از روایت‌های راویان تاریخ کهن را نمی‌پذیرد. با نگاه دربار سلطان محمود غزنوی هم که حکومت باید به پسر بزرگ‌تر برسد، هم‌رأی نیست. می‌گوید کار فریدون از روی خرد و پس از رای‌زنی با انجمن بخردان بوده و ایرج شایسته‌گی داشته است. بنا بر شاه‌نامه هنگام تقسیم ملک چون نوبت به ایرج رسید:
از ایشان چو نوبت به ایرج رسید
مر او را پدر شاه ایران گزید
هم ایران و هم دشت نیزه‌وران
هم آن تخت شاهی و تاج سران
بدو داد کو را سزا بود تاج
همان کرسی و مهر و آن تخت عاج
به ایرج نگه کرد یک‌سر سپاه
که او بد سزاوار تخت و کلاه
بی آرام‌شان شد دل از مهر او
دل از مهر و دیده پر از چهر او
سپاه پراکنده شد جفت جفت
همه نام ایرج بد اندر نهفت
 
سلم و تور از وضع سپاه نگران‌اند:
به تور از میان سخن سلم گفت
که یک یک سپاه از چه گشتند جفت
...
سپاه دو کشور چو کردم نگاه
از این پس جز او را نخوانند شاه
 
سلم و تور بر پدر می‌آشوبند که رسم شکسته و از روی هوا کشور تقسیم کرده و ایران به پسر کوچک‌تر داده است. فریدون در پاسخ می‌گوید:
 
به تخت و کلاه و به ناهید و ماه
که من بد نکردم شما را نگاه
یکی انجمن کردم از بخردان
ستاره‌شناسان و هم موبدان
بسی روزگاران شدست اندرین
نکردیم بر باد بخشش زمین
...
همه ترس یزدان بد اندر میان
همه راستی خواستم در جهان
 

مجید غفوری