دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۲۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


من آینده زندگی‌ام را در وجود خویش احساس مـی‌کنم. هـمانند جنگلی هستم که‌ هـنگامی ‌که‌ درخـتانش‌ را بریده باشند، شاخ‌ وبرگ‌های نورس ،نیرومندتر و شاداب‌تر‌ از‌ پیش می‌رویند. می‌دانم که به ‌جانب آسمان اوج می‌گیرم.آفتاب درخشان برفراز سرم قرار دارد ،زمین شهد سخاوتمندش را به‌من‌ ارزانی‌ می‌دارد‌. اما بهشت با تابش جـهان‌های نـاشناخته‌اش به‌من روشنی می‌بخشد.
شما‌ ممکن است بگویید که روح چیزی جز قابلیت‌ها و توانایی‌های تن نیست.پس چرا آنگاه که تنم از توان‌ می‌افتد‌، روانم‌ آشکارتر می‌گردد؟ زمستان در بیرون من، اما بهار جاوید در قلب من اسـت‌.مـن‌ اکنون چـون بیست سالگی عمرم از بوییدن‌ گلهای یاس و بنفشه و گل سرخ لذت می‌برم.هراندازه به‌پایان‌‌ زندگانی‌ام‌ نزدیکتر‌ می‌شوم،آهنگهای دلنـواز و جانبخش جهان‌هایی‌ که مرا به سوی خود می‌خوانند،واضح‌تر می‌شنوم‌.شگفت‌انگیز‌ و شـاید‌ هـم سـاده است.قصه‌یی از پریان است،ا فسانه است
چرا که تاکنون نیم قرن‌ است‌ که‌ من اندیشه‌هایم را به‌ نـثرونظم ‌ ‌مـی‌نویسم: تاریخ،فلسفه، نمایشنامه، رمان، شرح‌حال، هجو، قصیده و سروده‌.
در‌ همه‌ی آنها کوشیده‌ام، لیکن احـساس‌ مـی‌کنم کـه یک‌هزارم آنچه را که در من است، هنوز‌ نگفته‌ام‌.آنگاه‌ که‌ به‌گور می‌روم،همچون بسیاری از مردم می‌توانم بـگویم که «کار روزانه‌ام را به‌پایان‌ برده‌ام‌.» اما نمی‌توانم بگویم،«زندگی‌ام به‌ پایان رسیده.» کـار روزانه‌ من در بامدادی دیـگر‌ هـنوز‌ آغاز‌ خواهد شد.گور یک بن‌بست نیست، بلکه یک شاهراه است. در شبانگاه بسته‌ است و در‌ بامدادان‌ گشوده.
ویکتور هوگو در زمان حیاتش، همواره به دلیل داشتن عقاید آزادی‌خواهانه و سوسیالیستی و حمایت قلمی و لفظی از طبقات محروم جامعه مورد خشم سران دولتی و حکومتی بود و علیرغم فشارهایی چون سانسور، تهدید و تبعید، هرگز از آرمان‌های بلند خود دست نکشید. او ابتدا به بروکسل و سپس به جزیره جرزی و در نهایت به جزیره جرنزی که از جزایر دریای مانش است، تبعید شد. در آنجا بود که با نوشتن به نکوهش اعمال ظالمانه حکومت فرانسه ادامه داد و در نتیجه، مقالات مشهور او بر ضد ناپلئون سوم در فرانسه ممنوع شد. با این وجود، این مقالات تأثیر زیادی از خود به جای گذاشت. هوگو هنگام تبعید در زمینه نویسندگی به تکامل و پختگی رسید و نخستین اشعار حماسی برساخته خود را با نام افسانهای قرن‌ها، کتاب بینوایان، کتاب جنجال برانگیز ناپلئون صغیر و بسیاری آثار دیگر را در این دوران نوشت.
او درباره ی نگارش رمان بینوایان گفته است:«من این کتاب را برای همه آزادیخواهان نوشته‌ام.»
هوگو در ۲۲ ماه مه سال ۱۸۸۵ پس از یک دوره بیماری در سن هشتاد و سه سالگی در پاریس درگذشت. مرگ وی باعث سوگ ملی شد. بیش از دو میلیون نفر در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند.
هوگو تنها به خاطر شخصیت والای ادبی در ادبیات فرانسه مورد ستایش قرار نگرفت، بلکه به عنوان سیاست‌مداری که به تشکیل و نگهداری جمهوری سوم و دموکراسی در فرانسه کمک کرد، از او قدردانی به عمل آمد.


ویکتور هوگو معتقد بود که هر آنچه در طبیعت است، به هنر تعلق دارد و در مقدمه کرمول نوشت:
«بشر در طول حیات خود پیوسته یک نوع تمدن و یک نوع جامعه نداشته است؛ بشریت مانند هر یک از واحدهای خود، یعنی انسان‌ها، بزرگ شده، بالیده، به بلوغ رسیده و آنگاه به پیری پرعظمت خود رسیده است و پیش از عهدی که جمعی امروزی عهد عتیق می‌خواند، دوره‌ای بوده که عهد افسانه خوانده م‌ شده که بهتر بود عهد آغازین خوانده شود و از آنجا که شعر آینه اندیشه‌های آدمی است، شعر نیز این سه دوره عهد آغازین، عهد عتیق و عهد جدید را طی کرده است. اشعار غنائی، زاییده عهد آغازین است و خاستگاه اشعار حماسی، عهد عتیق و درام، پرورده عهد جدید است. نغمه و غنا ابدیت را ساز می کند. ماهیت غنا، طبیعی بودن، خصوصیت حماسه، سادگی و صفت درام، حقیقی بودن است. قهرمانان اشعار غنایی، اشخاصی داستانی بزرگی چون آدم و قابیل و نوح بودند. قهرمانان حماسه‌ها، پهلوانان غول‌صفتی چون هرکول ، ، آژاکس، پرومته و آگاممنون بودند و قهرمانان درام جز انسانهای عادی، کسی دیگری نیست، کسانی چون هملت، ، اتللو ..»
مجید غفوری