دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مردی به بزرگی یک ملت» ثبت شده است


کاهنان و ابراهیم: در آن دوران که آکدیان بر کل سرزمین بین النهرین (عراق) حکومت می کردند، آشور و سومر نیز تحت حاکمیت آنان بودند، کاهنان پیشگوئی کردند: ابراهیم از مردم سومر متولد خواهد شد و بر علیه نظام اجتماعی آکد قیام خواهد کرد.
فرمان دولت آکد صادر شد که ماموران مراقب زنان سومر باشند تا مولود موعود را شناسائی کرده و او را از بین ببرند. مادر ابراهیم او را در حومة شهر «اور» از شهر های سومر در غاری پنهان از چشم ماموران مونث و مذکرِ دولتی به دنیا آورد.
در دربار آکد نیز عموی ابراهیم از همان ها بود که مثلاً نماینده سومریان بود.
ابراهیم حوالی4000 سال پیش بزرگ شد و در بابل پایتخت مشهور و معروف آکد در دورة دوم بر علیه نظام اجتماعی قیام کرد.
به گواهی تاریخ؛ در آن زمان در کشور وسیع آکد هر نوع پرستش آزاد بود غیر از توحید
قرآن: «إِذْ قالَ لِأَبیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنی‏ عَنْکَ شَیْئاً- یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنی‏ مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنی‏ أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا- یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیًّا» آیه های42 ،43 و44 سوره مریم:‌ گاه که ابراهیم به پدرش (عمویش که پدر خواندة او بود) گفت: ای پدر چرا پرستش می کنی چیزی را که نه می شنود و نه می بیند و نه از چیزی بی نیاز می کند- ای پدر جداً برای من از دانش چیزی رسیده که به تو نرسیده، از من پیروی کن تا تو را به را ه صاف و راست رهنمائی کنم- ای پدر پرستش نکن شیطان را زیرا که شیطان بر خدای بخشنده، متمرّد است.
شیطان پرستی: در این بیان ابراهیم(ع) بت پرستی فرع بر شیطان پرستی است. سران جامعه آکد و سومر شخص ابلیس را نیز پرستش می کردند و مردم را به پرستش بت ها تشویق می کردند. یعنی سران جامعه از آن جمله آزر هم خود ابلیس را می پرستیدند و هم بت ها را، و مردم بت ها را. این آیه دقیقاً هر دو پرستش را به آزر نسبت می دهد. تک تک مردم به دیدار ابلیس نمی رسیدند که او را پرستش کنند .
«یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیًّا»: ای پدر جداً من می ترسم که عذابی از جانب خداوند رحمان به تو برسد، پس بشوی دوست صمیمی تر شیطان.
توضیح: یعنی تا فرصت توبه و برگشت هست، بر گرد می ترسم در جزای گمراهی به نهایت صمیمیت با ابلیس برسی.
ولیّ: صمیمی ترین دوست.
«قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتی‏ یا إِبْراهیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنی‏ مَلِیًّا»: پدر گفت: ای ابراهیم تو از خدایان من روی گردان می شوی؟! اگر وا نایستی (ادامه دهی این راهت را) سنگسارت می کنم، از من دور شو.
«قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بی‏ حَفِیًّا- وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى‏ أَلاَّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا»: ابراهیم گفت: سلام بر تو (یعنی من با تو دشمنی ندارم) برای تو از پروردگارم آمرزش خواهم خواست که او برای من مهربان است- و دوری می گزینم از شما و از آن چه غیر خدا، می پرستید، و می پرستم پروردگارم را امید است که از دعای خدایم محروم و بدبخت نباشم.
می گوید: فعلاً از تو دور نمی شوم برایت دعا می کنم اگر باز هدایت نشدی، تو و خدایانت را وا گذاشته و دور می شوم. که بار دوم نیز با عمو مذاکره می کند.
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ لِأَبیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ» آیه74 سوره انعام: و آن گاه که ابراهیم به پدرش (عمویش) آزر گفت: آیا بت ها را به خدائی می گیری البته من می بینم تو و مردمت را در گمراهی آشکار.
مناظرۀ ابراهیم(ع) با سران مردم آکد و سومر: «وَ حاجَّهُ قَوْمُه» آیه80 سوره انعام: قوم او با او به مناظره پرداختند.
بدیهی است که همۀ آن مردم با او به محاجه نپرداخته اند، نمایندگان شان یک همایش بزرگ ترتیب داده و با او به مناظره پرداخته اند. و تردیدی نیست که ملاء و مترف، و در کنارشان کاهنان بزرگ، او را ظاهراً به مناظره و در واقع به محاکمه کشیده اند. و اگر گفته شود این همایش در مجلس سنای بابل بوده، دور از حقیقت نیست.
خداوند در ادامه می فرماید: «تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى‏ قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیم»: اینگونه است منطق، استدلال و دلایل ما که به ابراهیم دادیم تا بر مردم خود استدلال کند. کسی را که بخواهیم (اینگونه) در درجات بالا می بریم، که پروردگارت حکیم است و علیم.
ابراهیم(ع) در مناظره
با مردم آکد و سومر
 ظاهراً ابراهیم(ع) را پس از‌ آن محاکمه با تهدید و وعده وعید آزاد می گذارند و به دنبال فرصتی هستند تا او را توسط خود مردم محکوم و مجازات کنند. این فرصت شیطانی را به دست آوردند، این بار ابراهیم در مراسم معبد حاضر شده هم عمو و هم مردم را با صدای بلند مورد خطاب قرار می دهد:
«إِذْ قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی‏ أَنْتُمْ لَها عاکِفُون»: این تندیس ها چیستند که شما آن ها را پرستش می کنید؟!
«قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدینَ»: گفتند ما نیاکان مان را این چنین یافته ایم که این بت ها را عبادت می کردند.
«قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فی‏ ضَلالٍ مُبینٍ»: گفت به راستی شما و نیاکان تان در ظلالت بدیهی، بوده اید.
«قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبینَ»: گفتند: آیا حقیقت را برای ما آورده ای یا از بازیگران هستی؟
«قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ»: گفت: بل پروردگار شما پرورندة آسمان ها و زمین است که آن ها را نظام بخشیده است و من برای شما بر این حقیقت از گواهی دهندگانم.
ابراهیم در حضور نمرود: در مباحث نوح، هود، یونس و ادریس، همان طور که بیان شده چیزی به نام دولت و یا شخص حاکم، عنوان نشده اما در ماجرای حضرت ابراهیم، دومین محاکمه او در حضور نمرود امپراطور آکد برگزار می شود، امپراطور شخصاً او را استنطاق می کند: ابراهیم را دستگیر کرده و به حضور نمرود بردند:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی‏ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی‏ وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ)»:آیا ندیدی آن (نمرود) را که محاجّه می کرد با ابراهیم دربارة پروردگارش، برای این که خداوند به او پادشاهی داده بود. ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده می کند و می میراند. گفت: من هستم زنده می کنم و می میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق می آورد تو آن را از مغرب بیاور. پس مبهوت شد‌ (عقلش متحیّر ماند که چه بگوید) آن کس که کفر ورزید. و خداوند هدایت نمی کند گروه ستمکاران را.
ابراهیم در میان آتش: جوان اصلاح طلب و شوریده ، به طور دست و پا بسته، توسط منجنیق به درون آتش پرتاب شد. این بار خدا تصمیم داشت که مکر ابلیسیان را خنثی کند:
«قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیمَ»: گفتیم ای آتش باش برای ابراهیم خنک و سالم
خداوند از همه چیز و همه کس، بی نیاز است، برای او فرقی نمی کند یک فرد یا یک جامعه مانند جامعة بین النهرین در مسیر باطل خود بماند، تنها ابراهیم به قدر یک امت ارزش دارد:
«إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ» : براستی که ابراهیم یک امت بود، روی گردان از باطل ها و روی به حق داشت. و نبود از مشرکان.

مقام ابراهیم کنار کعبه

مقام ابراهیم کنار کعبه

مجید غفوری