دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معراج نبی اکرم» ثبت شده است

داستان معراج سَرور پیامبران

قبه الصخره
چرا و چگونه
قدرت خداوند مافوق تصور ماست. خداوند بارها در قرآن مجید خود آن را یادآور مى‏شود و مى ‏گوید: «خداوند قدرت بر هر چیزى دارد»(1) و «هرگاه اراده کند و به چیزى بگوید بشو، مى‏شود»(2). با توجه به این مطلب مى‏گوییم:  
مطابق آیات قرآنى و روایات متواتر اسلامى، خداوند جبرئیل امین را مامور داشت تا در یکى از شبها پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله را از شهر مکه و مسجد الحرام به وسیله مرکبى به نام «براق‏» به فلسطین و نقطه‏ اى که بعدها «مسجد الاقصى‏» یعنى دورترین مسجد نسبت به مسجد الحرام خوانده شد، ببرد.(3)
پیغمبر با براق وارد مسجد الاقصى شد، و پس از بازدید آنجا و خواندن نماز، سوار بر براق که جبرئیل آنرا هدایت مى‏کرد، به آسمانها پرواز نمود. در اسمانها برخى از آثار قدرت الهى و مخلوقات آنجا را دید. آنها از ساکنان زمین پرسشها کردند و پیغمبر پاسخ داد.  پیغمبر هم از آنها و جبرئیل - راهنماى خود - راجع به آنچه مى‏دید سۆال‏ها کرد و جواب ‏ها شنید. پس از دیدن دیدنى ‏ها و شنیدن شنیدنى ‏ها، با یک دنیا دیدنى ‏ها و گفتنى ها، قبل از طلوع آفتاب به جاى خود در مکه بازگشت.
خدا پیغمبر خاتم و سرور انبیاء را بدین گونه به سیر آسمانها و دیدن عجایب و غرائب عالم بالا برد تا پس از بازگشت به زمین، دیدى دیگر و اطلاعى بیشتر و اعتمادى محکمتر از همه پیغمبران داشته باشد، و با رهنمودهائى که می دهد و احکام و قوانینى که مى‏آورد یا وضع مى‏کند، دین او «اسلام‏» که آخرین دین الهى است با جامعیت ‏خود تا پایان روزگار باقى بماند، و حلال او تا قیامت ‏حلال و حرام او تا ابد حرام باشد.
در آسمانها پیغمبر خاتم که سرآمد انبیاى الهى بود با پیغمبران پیشین و ساکنان هر آسمان ملاقات کرد، و هر جا به نماز ایستاد، همه به او اقتدا کردند
بنابر این عروج و رفتن پیغمبر به آسمانها در شب معراج ظرف چند ساعت و بازگشت مجدد آن حضرت به زمین، در اعتقاد ما مسلمین یکى از معجزات بزرگ الهى است. مانند خلقت آدم از گل، اژدها شدن عصاى حضرت موسى، و جارى شدن 12 چشمه آب گوارا از صخره به وسیله برخورد عصاى موسى به آن، و حامله شدن ساره همسر پیر حضرت ابراهیم و آوردن اسحاق در آن سن و سال (حدود نود سالگى یا بیشتر) و بچه دار شدن حضرت مریم و تولد حضرت عیسى از مادرى دوشیزه، و رفتن حضرت عیسى و ادریس به امر خدا به آسمان و نشیمن در آنجا، و بیرون آمدن ناقه صالح و بچه آن از لاى سنگ خارا و غیره که همه برخلاف موازین طبیعى و علم و دانش بشرى و قوانین جارى سیاره ماست، ولى خدا در قرآن صریحا وقوع آنها را اعلام مى‏ دارد و مى‏ فرماید: «این کارها براى من آسان است.»(4)
 
استدلال بر اثبات معراج
تفصیل مطلب و استدلال ما براى اثبات معراج از آیات قرآنى و روایات اسلامی بدین گونه است که خداوند در آغاز سوره‏«اسراء» مى‏فرماید: پاک و منزه است‏ خدائى که سیر داد بنده خود را در شبى از مسجدالحرام تا مسجد اقصى که اطراف آن را پربرکت نموده ‏ایم تا قسمتى از آیات و نشانه ‏هائى از قدرت خود را به او نشان دهیم. خدا همه چیز را مى‏شنود و مى‏بیند.(5)
تفسیر بیشتر این سیر فضائى و سفر شگفت انگیز آسمانى ضمن چند آیه در آغازسوره مبارکه «والنجم‏» آمده است، و در پایان خدا مى‏فرماید: «پیغمبر در آن شب قسمتى از آیات بزرگ خداى خود را دید»(6)
در احادیث و روایاتی که از پیغمبر صلى الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام در تفسیر آیات معراج در آغاز دو سوره یاد شده، آمده است، توضیح بیشترى راجع به مساله معراج مى‏دهد که البته بسیارى از روایات ضعیف و مجعول و «اسرائیلیات‏» هم در میان آنها دیده مى‏شود. زیرا نظر به اینکه مساله معرج موضوع شگفت انگیزى بوده، دوستان نادان یا دشمنان داناى اسلام پیرایه ‏ها بر آن بسته ‏اند. به طورى که مى ‏توان گفت واقعیت معراج در لابلاى انبوه احادیث مربوط به آن پوشیده مانده است.
ولى از صریح آیات قرآنى و احادیث صحیح اسلامى که در تفسیر آنها در دست داریم واقعیت معراج را مى ‏توانیم به طور خلاصه چنین بیان کنیم:
تفصیل ماجرا
پیغمبراسلام به امر خداوند و راهنمائى جبرئیل در شبى از شبها سوار بر مرکبى به نام «براق‏» که سرعتى مافوق تصور داشته است از مسجدالحرام یعنى شهر مکه به پرواز درآمد و به فلسطین رفت. در فاصله این دو معبد الهى پیغمبر با راهنمائى جبرئیل که از جانب خداوند مامور این کار شده بود، توانست ‏شهرها و نقاط مختلف میان راه و شهر اورشلیم (7) و معابد و نقاط دیدنى و مذهبى آن جا را که محل سکونت و دفن حضرت ابراهیم نیاى اعلاى آن حضرت و پیغمبران دیگر از دودمان ابراهیم مانند اسحاق و یعقوب و یوسف و داود . سلیمان و زکریا و یحیى و غیره و زادگاه حضرت عیسى بود، ببیند، و در محرابهاى آن اماکن مقدسه که یادگار پیغمبران پیشین بود نماز گزارد. آن گاه دوباره سوار براق شد و در حالى که جبرئیل هدایت آن را به عهده داشت به آسمان عروج کرد.
روج و رفتن پیغمبر به آسمانها در شب معراج ظرف چند ساعت و بازگشت مجدد آن حضرت به زمین، در اعتقاد ما مسلمین یکى از معجزات بزرگ الهى است
در آسمانها پیغمبر خاتم که سرآمد انبیاى الهى بود با پیغمبران پیشین و ساکنان هر آسمان ملاقات کرد، و هر جا به نماز ایستاد، همه به او اقتدا کردند. در آن شب خداوند قسمتى از عجائب خلقت‏ خود را در صحنه پهناور آفرینش به پیغمبر خاتم نشان داد تا پس از بازگشت به زمین با دیدى دیگر به جهان و جهانیان بنگرد، و با زبانى دیگر و با قلبى آگاهتر از وسعت دائره خلقت و موجودات الهى در زمین و آسمانها و هوا و فضا، با مردم سخن بگوید. تا از این راه قادر باشد بار گران نبوت آخرین، و مسۆولیت‏ سنگین خاتمیت و هدایت نهائى جامعه انسانى را چنان که مى ‏باید به منزل مقصود رسانده و ایفا نماید.
چنانکه پس از آن سفر تاریخى و شگفت انگیز که نصیب هیچ آفریده‏اى و پیغمبرى نشده بود و فقط او که خاتم پیغمبران بود، به آن توفیق یافت، در فرصتهاى مناسب از آنچه در شب معراج دیده بود سخن مى‏گفت و سطح افکار مسلمین را بالا مى ‏برد تا نپندارند که جهان همین زمین زیر پاى آنها است و آنچه که در زمین است و آنها دیده و مى ‏بینند. بلکه گذشته از آنچه آنها دز زمین ندیده ‏اند، و خصوص آنچه در بالاى کره زمین است، جهانى به مراتب بزرگتر از زمین و  زمینیان مى ‏باشد.
این خلاصه ‏اى از اعتقاد مسلمانان راجع به مساله معراج پیغمبر خاتم صلى الله علیه و آله است که آنرا به عنوان یک معجزه بزرگ الهى، یعنى کارى که از حوزه اندیشه و قدرت بشر خارج است پذیرفته‏ ایم.
 
پی نوشت:
1) إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِیر (بقره/148)
2) إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیًْا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُون (یس/82).
3) راجع به روز و ماه و سال معراج روایات مختلف است. همچنین درباره جائى که پیغمبر از آنجا اسراء نمود و مطابق صریح قرآن به مسجد اقصى رفت نیز دو نظر هست. بعضى آنرا از شعب ابیطالب و بیشتر از خانه ام اهانى در شهر مکه، بعضى آن را در ماه رمضان و برخی در ماه ربیع الاول دانسته‏اند و آخرین تاریخ آن یکسال قبل از هجرت است.
4) قَالَ کَذَالِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلىَ‏َّ هَینِ‏ٌّ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیًْا (مریم/9)
5) سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرُِیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا  إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر (اسراء/1)
6) لَقَدْ رَأَى‏ مِنْ ءَایَاتِ رَبِّهِ الْکُبرَْى‏ (نجم/18)
7) اورشلیم نام عبرى شهر بیت المقدس است. در تورات و انجیل به همین نام آمده است. اورشلیم از دو کلمه ترکیب شده: «اور» که در زبان پارسى ایران باستان به معنى شهر بوده و «سلیم‏» که نام مردى از اعراب کنعانى یعنى سکنه اصلى فلسطین پیش از آمدن بنی اسرائیل از مصر به فلسطین مى‏باشد. مطابق تحقیقاتى که به عمل آمده سالم یا سلیم عرب این شهر را در زمانى که فلسطین جزو متصرفات پادشاهان هخامنشى بود بنا کرد، و چون حکمران فلسطین ایرانى بود و زبان ایران باستان که قوم غالب بودند شیوع داشته، لذا شهر مزبور را به فارسى «اورسالم‏» یا «اورسلیم‏» یعنی شهر سالم یا سلیم خواندند.
چون حرف سین در زبان عبرى شین است، اورسلیم را «اورشلیم‏» خواندند که هنوزهم قوم یهود بیت المقدس را به زبان تورات کنونى که بعدها تدوین شد، بدین نام مى‏خوانند.
اگر دلیل قوم یهود بر سابقه مالکیت فلسطین از جمله این اسم عبرى شهر بیت المقدس باشد، باید گفت‏ خود این دلیل است که آنها چنین حقى ندارند. زیرا اولا شهر را سلیم یا سالم عرب از سکنه بومى فلسطین ساخته بود، ثانیا در آن موقع فلسطین از متصرفات ایران بود، به دلیل کلمه فارسى «اور». علیهذا ما ایرانیان پیش از آمدن بنى اسرائیل به اورشلیم آن را در اختیار داشته‏ایم. ولى ما چنین حقى به خود نمى‏دهیم، چون اشغالگر بوده ‏ایم، همان طور که بنى اسرائیل هم مهاجرین اشغالگر بوده‏ اند، ولى از آن زمان تاکنون مالکین اصلى فلسطین مردم عرب بوده و مى‏باشند.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

منبع: تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، استاد فقید على دوانى.

مجید غفوری