دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

یوسف‌خان گرجی بانی شهر اراک (سلطان آباد)

یوسف‌خان گرجی از حاکمان گرجی تبار ایران در زمان حکومت قاجار و بانی شهر اراک (سلطان آباد) است که مدت کوتاهی به نیابت از طرف سلطان محمّد میرزا سیف الدّوله پسر فتح علی شاه حکومت اصفهان را برعهده داشت.او در جنگ‌های ایران و روس هنگام حملهٔ روس‌ها به گیلان مأمور دفع آنها شد و با کشتن هزار روس آنها را شکست داد و از گیلان عقب راند.حوزهٔ حکومتی وی علاوه بر اراک نواحی کزاز، کمره، وفس، تفرش و آشتیان را هم در بر می‌گرفت.یوسف خان گرجی در سال ۱۲۴۰ هجری قمری در اصفهان درگذشت.

اقدامات
•بنای شهر اراک، بازار اراک و مدرسه سپهدار
•فتحعلیشاه قاجار برای سرکوب عبدالله پاشا که در بغداد اقدام به نافرمانی از شاه می‌نمود، یوسف‌خان را به همراه محمدعلی دولتشاه به این شهر گسیل داشت تا عبدالله پاشا را سرکوب کنند. سپاه شاه چون به نزدیکی بغداد رسید، والی شهر، جعفر کاشف‌الغطا را که دارای احترام و مقام نزد فتحعلیشاه بود، واسطه کرد تا جنگ در نگیرد. وی نیز چنین کرد و موضوع با مذاکره پایان یافت.
•در سال ۱۲۳۸ هجری قمری، عباس میرزا، به منظور مقابله با اکراد که به سلماس و حدود آن تجاوز کرده بودند، با دستور به یوسف‌خان مبنی بر دفع آنها و همراه کردن فوج بهادران و فوج ینگی با وی، وی را به نبرد با آنها گماشت. در جنگی که میان سپاهایان شاه و اکراد روی داد، اکراد شکست خورده و فرار کردند.
•در زمان فتحعلی شاه قشونی به نام عراق (عراق عجم) و سپهداری یوسف خان گرجی تشکیل گردید و فتحعلی شاه به فکر سربازگیری از مردم این سامان افتاد. یوسف خان گرجی از شاه تقاضا نمود که برای مرکز قشون قلعه‌ای نظامی احداث کند. به همین جهت تأسیس ساختمان اولیه شهر به‌صورت قلعه‌ای به نام سلطان آباد، شروع و در سال ۱۲۲۳ خورشیدی (۱۸۰۸ میلادی) به پایان رسید.

برای آشنایی با تاریخ و فرهنگ فراهان به ادامه مطلب مراجعه نمایید
یونانیان آن را مدیا می‌نامیدند برخی گفته‌اند فراهان را طهمورس بنا کرد و دارالملک آن را ساروق کرد برخی نیز گویند فراهان را فراهان پسر همدان بنا کرده است ابن مقنع می‌گوید (ولاشگرد را بلاش پسر پیروز و بورقان را پوران دختر خسرو ساخته است) فراهان شامل ناحیهٔ پهناوری میان شهرستانهای اراک و تفرش و آشتیان است. تاریخ قم کهن‌ترین سندی که در آن نامی از فراهان آورده شده، این سند مربوط به سال ۳۷۸ هجری قمری یعنی بیش از هزار سال پیش که در آن زمان روستای فراهان جزء شهرستان قم بوده. تاریخچه فراهان
فرهان یکی از مناطق قدیمی و پرآوازه ایران است؛ چنانچه در کتب موثق تاریخی از قبیل البدان یعقوبی، نرها القلوب، بستان السیاحا و... به کرات نام فراهان را مشاهده می‌کنیم. آنطور که از کتب قدیمی برداشت می‌شود فراهان زمانی یکی از رستاهای قم بوده است. یعقوبی (متوفی 296 ه.ق) در البلدان می‌نویسد روستاهای قم عبارتند از:
رستاق الفراهان
رستاق وره (آشتیان فعلی)
رستاق طبرس (تفرش فعلی)
رستاق کوزدر( کودزر فعلی) و...

زمانی هم یکی از 24 رستاق همدان بوده است. ابن فقیه همدانی در این‌باره می‌نویسد: همدان 24 رستاق است که 12 رستاق در داخل قباله است شامل: همدان، فراوار، قوهیاباد، انارمرج، سفستان، شراءبالا، شراءمیانه، اسفیدجان، راجم بالا، فراهان، روده، ساوه و فرقان.
آنچه از بیان ابوبکر احمد محمدبن اسحاق همدانی استنباط می‌شود آنست که از سده سوم هجری و به احتمال زیاد در چند سده قبل، فراهان جزء آبادی‌ها و از محال همدان بوده است. تامل در گفته ابن فقیه همدانی نمایانگر این واقعیات است که:
اولا آبادی‌های دشت فراهان در قرون اول هجری قمری جزء همدان بوده است.
ثانیا مردم بومی آنجا پیرو مذهب زرتشت بوده‌اند و آتشکده آذر گشسب که تا سال 282 ه.ق در فردجان فراهان فروزان بوده است.
در زمان خلافت عمر دومین خلیفه مسلمین زمانی که ابوموسی اشعری برای دومین بار اصفهان را فتح کرد واحد نظامی خود را برای گسترش دایره فتوحات اسلامی به سمت شمال گسیل داشت. یگان نخستین، تحت فرمان حنف بن قیس برای گشودن رستاقهای کمره پایین، انار و کاشان و یگان دوم به فرماندهی مالک بن عامر اشعری، پسر عموی خود برای گشودن تفرش، فراهان، آشتتیان و ساوه گسیل کرد.

راوندی در کتاب خود از قول شمس الدین لاغری می‌آورد:
خسروا جای باطنیان قم و کاشان و آبه و طبرش
آب روی چهار یار بدار زند رین چار جای زن آتش
پس فراهان بسوز و مصلحگاه تا چهارت ثواب گردد شش
از گفتار راوندی چنین برداشت می‌شود که ایالت جبال را در روزگار او (قرن ششم ه.ق) عراق می‌گفته‌اند.
دیگر اینکه در آن زمان قم، فراهان، کاشان، آبه (ساوه) و ری زیر سلطه فرقه اشعری یا باطنی بوده است.
تا اینجا نتیجه می‌گیریم که فراهان در گذشته زمانی تابع قم و زمانی تابع همدان بوده است و در زمانی که ایران به شش ایالت تقسیم می‌شود، فراهان یکی از بلوک‌ها یا ولایت‌های ایالت جبال یا عراق می‌گردد.
در آن زمان ایالت جبال دارای 23 بلوک و ولایت به شرح ذیل بوده است:
تفرش، آشتیان، گرکان، فراهان، سلطان آباد، ساوه، قم، کاشان، ری، ملایر، تویسرکان، نهاوند، خزل، قزوین، یزد، اردکان، بروجرد، کمره، گلپایگان، خوانسار، همدان و لرستان .

تشیع در فراهان 
تشیّع از نظر لغوى از ماده شیع گرفته شده که به معناى متابعت و پیروى است . بنابراین ، تشیّع ، به معناى قبول پیروى و اطاعت  است .
اما اصطلاحاً به مکتب و مذهبى گفته مى شود که پیروى از اهل بیت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در جمیع ابعاد اسلام ، اعم از اعتقادى ، سیاسى ، فرهنگى ، اقتصادى ، مسائل عبادى وحتّى در زندگى فردى و اجتماعى ، واجب و لازم مى داند .
مراد از پیروى اهل بیت علیهم السّلام این نیست که در مکتب تشیّع ، به قرآن و سنّت عمل نمى شود، بلکه مراد آن است که قرآن و سنّت ، باید از طریق اهل بیت علیهم السّلام به دست آورده شده ، وانگهى به آن دو عمل شود
براساس اعتقادات شیعیان باورهایشان  اهل بیت علیهم السلام  معصوم و از هر خطایی در امان هستند . این اعتقاد براساس مستندات شیعه و سنی و بصورت متواتر بیان شده است و مودت اهل بیت علیهم السلام برمسلمان واجب و فریضه است .
همین دید گاه احترام به اهل بیت موجب اشاعه تشیع در فراهان بوده است و منطقه فراهان و تفرش از قدیمترین مراکز تشیع هستند ولی براستی چگونه تشیع وارد فراهان شده است ؟
براساس مستندات چنین بنظر می رسد که منطقه فراهان قبل از ورود امام رضا (ع)به ایران شیعه بوده است عملکرد  حکام بنی امیه و رفتار تحقیر امیز انان با ایرانیان که انها را موالی می نامیدند بزودی حقیقت را برای منطقه ما و ایرانیان مشخص کرد  تا حدی که شعار سیاه جامکان "رضا من آل رسول "گردید که شعار ابومسلم۳و لشگریانش بود عملکرد حجاج یوسف ثقفی و مالیاتهای سنگین وی و بنی عباس تنفر از این خاندانها را در وجود ایرانیان  باهوش کاشت  و ارادت به خاندان علویون را در کشور و منطقه  ما ایجاد کرد  و بذر های تشیع با ورود خاندان اشعریون۴ به اطراف قم (ابرجس امروزی)۵ حاصل شده است .
اشعریون از فرزندان ابوموسی اشعری بودند که در اثر مخالفت با خلیفه وقت مجبور به کوچ ایران و به منطقه ابرشتجان (ابرجس)قم شدند و بخاطر حملات دیلمیان مورد توجه یزدانفاذار حاکم ابرشتجان قرار گرفتند و بعد ها در منطقه قدرتمند شدند و بمرور در اطراف قم ازجمله تفرش و فراهان و کوزدر و آشتیان فعلی نفوذ کردند. این جریان در تاریخ قم به شرح ذیل است :
به نقل از بُنان بن آدم اشعری آمده است که مُخسرهان از قول پدرش یزدان فاذار حاکم قدرتمند ابرشیجان3 آورده است که عرب به سال 82 یزدگردی برابر با 62 پارسی به سرزمین قم نزول کردند و به سال 99 هجری برابر با 87 یزدگردی و 67 پارسی یزدان فاذار ده سیجان را برای سکونت آنان در نظر گرفت و نیز روستای جمزرا با گاو و دراز گوش و وسایل کشت و کار در اختیار آنان قرار داد که از یک تخم یکصد تخم برداشت می شد. البته فتح نواحی شمال توسط ابوموسی اشعری و امیران لشکر او به همراه فتح نهاوند نبوده است که توسط سعد و قاصّ صورت گرفته است فتح منطقه جبال و بخصوص فراهان به راحتی و بروجه صلح نبوده است بلکه فتح نواحی عراق عجم بجنگ و محاربت بوده است.
علّت اصلی ساکن شدن اعراب در قم و بعد به تبع آن در چند روستای ابرشتجان حمله دیلمیان به حوالی قم  بود که در این زمان یزدان فاذار موافقت کرد در سال 99 هجری برابر با 87 یزدگردی و 67 پارسی یزدان فاذار ده سیجان (ممجان) را برای سکونت آنان در نظر گرفت و نیز روستای جمزرا با گاو و دراز گوش و وسایل کشت و کار در اختیار آنان قرار داد که از یک تخم یکصد تخم از آنجا برداشت می شد و نیز در سال 102 هجری برابر 90 یزدگردی ده فرابه (شاید فرا) را هم برای تعلیف احشام و چهارپایان و چراگاه شتران به اعراب واگذار نمود. بی تردید منظور یزدان فاذار از این عمل این بود که با ساکن کردن اعراب در حوالی ساوه و قم مردم خود را در مقابل حمله اهالی دیلم مصون نگه دارد. وقتی یزدان فاذار در ناحیه ابرشتجان  سپاه دیلمیان را تار و مار کرد یکسال بعد مردم دیلم به ابرشتجان تاختند و از دور متوجه سیاه چادرهای اعراب و چهارپایان آنان شدند. احوص4، رئیس تازیان که بوسیله دیدبانان خود از هجوم مردم دیلم آگاهی یافت اعراب را منجر به تیروکمان به مقابله دیلمیان فرستاد. در این مقابله عدّه ای از مردم دیلم و عربها کشته شدند. عربها کشته های خود را به باغ اسپید منتقل نمودند. این باغ در طسوج و زوا به هنگام اعیاد ملّی و مذهبی مرکز تجمع مردم آن حدود و محل انعقاد جشن و سرور آنان بود.
یزدان فاذار چون از کشتار مردم دیلم با خبر شد با فرزندش مُخسرهان و مردی بنام خَربنداز یکی از اعیان و اشراف منطقه حصار براوستان (ابرشتجان) از عرب ها استقبال نمودند و برای پیشباز از باغ اسپید بیرون رفتند و اعراب را به درون باغ خواندند و بر سر احوص، درهم و زعفران نثار نمودند. پس از این اتفّاق میان سران زرتشتی و عرب اشعری که سعی در مخفی نمودن مرام و اعتقادات و نوامیس خود و دوری از زرتشتیان داشتند انس و الفت برقرار شد و مردم حصارها با عرب اشعری به حشر و نشر پرداختند و پیمانی به زبان پارسی و عربی در دو نسخه میان دو طرف منعقد گردید که این پیمان تا سال 114 هجری زمانی که یزدان فاذار زنده بود به قوّت خود باقی ماند. امّا با قیام ابومسلم خراسانی و چیره شدن وی بر کارگزاران اموی و قتل نصربن حیّار حاکم و والی خراسان، زرتشتیان که از حشر و نشر تازیان بیزار بودند از آنان خواستند که هر چه زودتر از سرزمین آنان بیرون روند. احوص از سران حصارها تقاضا نمود تا روز چهاردهم سال 114 هجری به اعراب اشعری مهلت دهد و با نیرنگی در روز چهارشنبه آخر سال که جشن آتش افروزی زرتشتیان ساکن حصارها بود بر اساس نقشه ای که از قبل طرح شده بود 40 نفر از غلامان خود را برای کشتن رؤسای حصارها مأمور نمود با این شرط که تا صبح روز بعد غلامان با سرهای بریده سران زرتشتی باز گردند تا آزاد شوند. احوص پس از شمارش سرها غلامان را آزاد ساخت و پس از این واقعه، حصارها همه بوسیله اعراب اشعری تصرف شدند و زرتشتیان از درون حصارها بیرون شدند و از آن پس نفوذ عرب در منطقه قم و آشتیان و طسوج های آن افزایش یافت چنان که تا تاریخ 373 هجری تعداد آنان به 6000 نفر می رسید.
درباره حملات دیلمیان به منطقه ابرشتجان در مناظره عبدالله بن سعد اشعری که فردی بغایت زاهد و عابد بود و راغب  ان بود که به قزوین برود برادرش احوص او را گفت که این مکان هم با ثغری است که دیلم بدان متوجه می شوند و زحمت میدهند و اگر غرض تو آنست که به ثغر قزوین ۶روی تا دفع کفار و مخالفان کنی واجد و ثواب حاصل نمایی همین جا بمان و دفع کفار کن درباره ساکن شدن اعراب در منطقه بر اساس روایت ایرانیان (عجم) یزدان فاذار رئیس ناحیه ابرشتجان دیوار و بارویی عظیم بنا کرد و برای جلوگیری از حمله لشکر دیلم به منطقه ابرشتجان که در بعضی از جنگها بجانب قم معبدهایی باز می نمودند و بر مردم ابرشتجان ظلم و تعدی بسیار می کردند تا حدی که اهالی ابرشتجان از ایشان بیمناک شدند و شب و روز در خدمت آنان بودند و چند گاو و گوسفند از برای آنها کشتند . از قضا نظر یکی از بزرگان دیلم بر زنی از نوامیس آن منطقه افتاد و خواست تا تعرّض نماید. یزدان فاذار از این واقعه بسیار ناراحت و به میان قوم خود رفت و این خبر را به آنان داد و آنها را سرزنش کرد سپس اهالی منطقه به پیش یزدان فاذار آمدند و گفتند ما مطیع تو هستیم هر آنچه مصلحت بینی وی اهالی دیلم را مست نمود و پس از آن با قوم خود و شمشیرهای آخته به آنان حمله کردند همه را کشتند به استثنای رئیسشان و وی به جانب شهر خود فرار کرد سپس یزدان فاذار تصمیم گرفت دیواری بزرگ در شمال ابرشتجان برای جلوگیری از تعرّض دیلمیان ایجاد کند که دارای دیدبانها و محافظین فراوان بود این دیوار با کمک مالی اهالی ساخته شد. این دیوار از ابرشتجان تا حدود جمکران قم و همچنین از ابرشتجان تا مزدجان یا فردغان در شمال فراهان ادامه داشت.
اما خاندان ابودلف هم علیرغم اینکه در خدمت حکام بنی عباس از جمله هارون الرشید و محمد و مامون فرزندان وی بودند اما از ارادتمندان اهل بیت بودند که در بخشی از مقاله ذیل به آن اشاره می شود :
ابودلف عجلی (قاسم بن عیسی) سردار هارون الرشید دَلَف آباد (ذلف آباد) فراهان را بنا کرده است. در این محل شهری ساخت که دو طبقه بود گر چه گفته می شود که همه روستاهای فراهان از راههای زیرزمینی به هم وصل بوده و در مواقع خطر به هم یاری می رساندند نظیر این حجره ها در روستاهای مشهد، فرمهین کودزر، دستجان، تبرته، ماستر، بورقان مشاهده شده است. و گاو خل معروفترین مثال در این باره است. البته ساخت خُل ها یا راههای زیرزمینی بی تردید قبل از خاندان ابودلف بوده است و در زمان قبل اسلام هم رایج بوده ابودلف از خانواده عجلی یکی از طوایف بزرگ عرب بوده و نسبت او پس از 38 پشت به آل عدنان می رسیده ادریس بن محقل بن شیخ بن عمیر العجلی اولین کسی است که از این خاندان وارد رساتیق اصفهان و سلسله جبال شده این شخص در همدان و رستاق کوزدر املاک و مزارع اشخاص را گرفت و در زمان هشام ابن عبدالملک افراد وی یکی از تجار منطقه را کشتند به همین علت ادریس را به کوفه فرستادند و در آنجا زندانی شد و پسرش عیسی روانه کرج (آستانه) شد و قلعه ای در آنجا بنا کرد و این خاندان از آن پس در رستاق فائق آمده در کنار کره (آستانه و کلهرود) ساکن شدند.
استاد زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت:«ابودلف قاسم بن عیسی عجلی که بیشتر از یاران محمد امین (پسر هارون الرشید) بود بعدها نزد مأمون برادر امین تقرب و مکانتی یافت و از نامداران عرب محسوب می شد و به واسطه فضل و سخا و ذوق خود درباره معتصم، افشین ولایت جبل را داشت. ابودلف از جانب او در بلاد دیلم غزا می کرد در جنگ بابک با او در آذربایجان بود و دلاوری هایی در جنگ نشان می داد او را منظور خلیفه قرار داده بود. امّا افشین پیشرفت های او را به دیده رشک نشان می داد و برای تباه کردن و برانداختن وی نقشه ها و نیرنگ ها بکار می برد». خاندان ابودلف در ایالت جبال درآن زمان مرز دار بودند و حکومت نیمه مستقلی تشکیل دادند و با مدنظر قرار دادن تاریخ قم بنظر می رسد که شیعه مذهب بودند و یا ارادتی به این خاندان داشتند. برای نمونه ابن جعفر موسی بن محمدبن علی بن موسی علیهم اسلام قصد عبدالفربن دلف کرد و عبدالعزیز او را اعزاز و اکرام نمود و خلعتها و مرکبها بخشید و وظیفه (حقوق) سالیانه معین کرد چنانچه مستغنی شد و بعد از آن احتیاج نبود که به شهرهای دیگر رود به جهت وجه معاش و بقم املاک خرید و آب و زمین پیدا کرد و متوطن شد. ابن جعفر از سادات حسینیه از سادات رضائیند و از فرزندان، اما م رضا (ع) بود و اولین کسی که از سادات رضویه به قم آمد.
نمودار خاندان عجلی و حاکمان فراهان در سال 180-285 هـ در نهاوند و رستاق کوزدر و رستاق فراهان و کرج (کرهرودو آستانه) بشرح ذیل می باشد.
عمیر عجلی
شیخ
معقل
ادریس
ابودلف (قاسم بن عیسی) 210 هـ
عبدالعزیز
دلف بن قاسم 260 هـ
احمد بن عبدالعزیز 265 هـ
عمربن عبدالعزیز 281 هـ
الحارث بن عبدالعزیز (ابولیلی) 284 هـ
عبدالعزیز 285 هـ.
خاندان ابودلف در حومه فراهان و کرج (کرهه) کره که حدود آستانه فعلی باشد قصری را بنا کردند و مدتها در آن حکمرانی کرده و افراد خاندان خود را به اطراف می فرستادند.
قدرت گرفتن علویان در طبرستان و در زمان معتصم بعضی از خاندان های کوچک به سبب مخالفت با خلافت قدرت و استقلال دیرینه محلی خود را از دست دادند در بین این سلاله های کوچک خاندان عربی نژاد ابودلف( بنی دلف) در ولایت کرج که قدرت خود را به تأیید خلفا مدیون بود در بعضی موارد هم خود را با خلیفه وقت ناچار به اظهار مخالفت می دید در زمانی که با قدرت های بزرگ یا با غلبه مدعیان قویتر مواجه نمی شد دوام می یافت و در مورد بسیاری از این حکومت های کوچک محلی بخصوص در دوران ضعف خلافت بغداد، به مختصر هدایایی که همراه با اظهار تبعیت ظاهری و مجرد ذکر نام خلیفه در خطبه و سکه هایی بنام آنها که به درگاه آنان ارسال می شد بسنده می کردند با اینهمه عمال و کارگزاران این حکمرانان از نظارت فقها و متشر عان محلی که ممکن بود آنان را نزد عامه منفور یا نزد خلیفه مسئول نماید خالی نمی ماند. ۸
منطقه فراهان کوزدر دور آخر (مشک آباد) و مشرق نهاوند جزء منطقه ایفارین بوده است ایفار به معنی زمین های بخشوده شده از مالیات بوده است که از جانب مأمون خلیفه عباسی به ابودلف قاسم بن عیسی عجلی ۷حاکم اصفهانی و فراهان واگذار شده بود (210 هـ) که به تصریح یا قوت حموی حموی و معجم البلدان بوده و با متن تاریخ قم مغایرت دارد.
زیرا در تاریخ قم برای منطقه فراهان، کوزدر و دور آخر مالیات مقرر شده است این خاندان تا زمان خلیفه معتصم پا برجا بود تا اینکه اختلافات داخلی و عصیان نسبت به خلیفه به علت گرایشات شیعی در منطقه و نهضت های ملی (ناسیونالیستی) موجب انقراض آن خاندان شده بود قدرت محلی سلاله ابن دلف در آن نواحی در حد نوعی استقلال داخلی باقی ماند، اعراب عجلی از جمله عشایر بکربن وایل و از طایفه بیمه بود و مقارن آغاز فتوحات اسلامی در حدود سیماسه سکونت داشت در واقعه ذی قار هم در اراضی مجاورهای ایران نقش قابل ملاحظه ای برای خود قایل بود. گرایش های شیعی در بین آنها ظاهراً تا حدی به سبب اختلاط با موالی کوفه (ایرانیان) توسعه بیشتر یافت و اینکه بر اساس تصریح ابن خلکان الکامل ابن اثیر و تاریخ طبرسی ابومسلم خراسانی را غلام مملوک عیسی بن محقل نشان می دهد. همین مسئله نقش این طایفه را در نزد خلفای عباسی قابل توجه و ویژه می نمود. زیرا ابومسلم که در این خاندان پرورش یافت عباسیان به قدرت رساند. دو شهر عمده این اقطاع ابن ابی دلف عبارت بودند از کرج ابودلف (زلف آباد) از رستاق کوزدر قدیم و فراهان فعلی و کره رود که باقی مانده آنها هنوز در استانه اراک موجودند.
نجّم الدین ابوبکر محمد بن علی بن سلیمان راوندی خطّاط و هنرمند سده ششم هجری در کتاب راحه الصدور و آیه السرور از قول شمس الدین لاغری می آورد:
خسروا هست جای باطینان
آبروی چهار یار بدار
پس فراهان بسوز و مصلحگاه
قم و کاشان و آبه و طبرش
وندرین چار جای زن آتش
تا چهارت ثواب گردد شش
و این تفکرات سرنوشت منطقه فراهان را به جرم  شیعه بودن رقم می زد .