دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

علمی,تاریخ،تکنولوژی،هنر,تغذیه,هوش,ورزش,رایانه,سلامتی,اندیشه,ادبی,روانشناسی و دیگر مطالب

دانستنیها

در این مجموعه بیش از 1000مطلب علمی،سلامت،ورزشی،تغذیه،رایانه،... برای علاقه مندان ارائه شده است.با تشکر از توجه،انتقادات و پیشنهادات شما.مهندس مجید غفوری با تجربه 30 سال مطالعه پیرامون علوم مختلف.
majidghafouri@kiau.ac.ir
ghfori@gmail.com
پیامرسان telegram.me/metallurgydata
09356139741
مشاوره و سخنرانی

بارکد شناسایی آدرس دانستنیها
بایگانی

تربیت بدنی و ورزش ، هم از دیدگاه تاریخ و هم از دیدگاه فرهنگ، به این دلیل که با ملل مختلف جهان سروکار دارد جالب و شایان توجه است از دیدگاه تاریخ و با تحقیق در ادوار گذشته می توان فهمید که کدام ورزش در کدامین سرزمین شکل گرفته است و چگونه به کشورهای دیگر راه یافته است و سیر تحول و تعالی آن چگونه بوده است، بسیاری از نوشته ها و نقوش مانده از روزگار باستان نشان می‌هند که انسان از آغاز خلقت میل به مبارزه با قدرت های برتر با خود را داشته یعنی از همان زمان که نیروهای طبیعت را شناخته، برای هر یک خدایی را متصور شده و الگو قرار داده است مثل آپولو و هرمس در یونان و …. حماسه سرایانی چون فردوسی از سرزمین خودمان، هومر بایرون و گوته از سرزمینهای دیگر از همین سرچشمه زلال به دنیای سرشار از هیجان و شور حماسه راه یافته و به حماسه سرایی پرداخته اند . فراتر از حماسه و افسانه، واقعیت های مملوس تاریخی در زمینه تربیت بدنی و ورزش است که به عنوان یک پدیده اجتماعی، با فرهنگ و آداب و سنن جوامع مختلف درآمیخته و همگام و همراه مردم هر زمان بنا به ضرورت ها و نیازها، پدیده های علم و تکنولوژی را دریافته و به آن پیوند خورده است . به روایت تاریخ در گذرای زمان انسان به مرحله‌ای رسید که از حالت فردی به حالت اجتماعی متمایل شد و این نیاز را احساس کرد که بایستی به حالت جمع درآید و کسی را به عنوان هماهنگ کننده به سرپرستی جمع بگمارد و طبیعی بود کسی که برای این مسئولیت انتخاب می‌شد بایستی از همه قویتر باشد، بهتر از دیگران نیزه پرتاب کند، چابک تر از همه بدود و در هنر جنگ آوری نیز سرآمد دیگران باشد . انگیزه قویتر بودن و درک این واقعیت که زندگی انسان بستگی حرکت و جنبش او دارد و توجه به این اصل که مجموعه‌ای از حرکات سبب تامین سلامت وجود او خواهد شد، زمینه ساز توجه بیشتر به تربیت بدنی و ورزش گردید و بر این اساس است که گفته می‌شود تربیت بدنی و ورزش با حیات بشر توام بوده و حتی درآمیخته است همچنانکه گفته می‌شود (اولین حرکت انسان در بدو تولد ، نخستین گام در تامین سلامت انسان است ) و می‌توان باور داشت که تربیت بدنی و ورزش همپای زمان ،تولد یافته و با تکامل جسم و روح در این رهگذر ، تربیت و تقویت روحی و روانی انسان به اوج خود رسیده است . با این نگرش می‌توان گفت : انگیزه‌های نخستین برای گرایش به تربیت بدنی و ورزش مبتنی بر هدف های زیر بوده است:
1. تکامل و توسعه استعداد جسمانی
2. ایجاد گروههای نیرومند برای بهتر زیستن
3. تقویت جسم برای ارضا احسن برتری جویی
4. ایجاد سرگرمی
بدیهی است در برآوردن این هدف ها افراد مستعد تر از نظر قوت بدنی، بر دیگران برتری داشته‌اند و در طول زمان ضرورت قدرت بدنی بیشتر و لزوم پرداختن به تربیت بدنی و ورزش، سبب فرصت هایی برای گروه‌های هوشیارتر شده و به تدریج بازیها و سرگرمی‌هایی به وجود آمده که موجبات طراوت و نشاط بدن را فراهم ساخت . به این ترتیب، تربیت بدنی در معنای تقویت بدن و کسب نیرومندی از یک سو سرگرمی‌ها و بازیهای سرگرم کننده از سوی دیگر زمینه سازندگی، رشد و تکامل، نوجوانان و جوانان صادر گردید. به روایت تاریخ در سرزمین ما به عنوان کشوری کهن که غنای فرهنگی بسیاری دارد علاوه بر قدرت بدنی و پرورش جسمانی تربیت اخلاقی و روحانی نیز پایگاه ویژه‌ای داشته است . ایرانیان در عین حال که مانند دیگر ملل شرق پایبند به نظام اجتماعی خود بوده‌اند از روحیه آزادطلبی، احترام و توجه به ارزش های فردی و اجتماعی نیز برخوردار بودند. چنانچه در سخن گفتن صریح، در دوستی استوار و در میهمان نوازی و بخشندگی سرآمد دیگران بودند و پاکیزگی را بزرگترین نعمت حیات می‌دانستند . در کتاب مقدس زرتشت فصل های طولانی در فواید پاکی جسم و جان آمده و از خانواده به عنوان مقدس ترین سازمان اجتماعی یاد کرده و گفته شده است که فرزند داشتن اسباب بزرگی و آبرومندی است . همچنانکه تربیت و تعلیم فرزندان اسباب افتخار و سربلندی است . ویل دورانت مولف کتاب تاریخ تمدن در باب اهمیت فرزندان در ایران قدیم می‌گوید : یکی از اصول رایج آن زمان این بود که مدرسه نزدیک بازار نباشد تا دروغ و دشنام و تزویر که در لفظ عام جاری است مایه تباهی اخلاق کودکان نشود و دیگر اینکه آزاداندیشی و آمادگی برای پذیرش اندیشه های تازه چنان بود که در مقابل اندیشه‌های بیگانگان از خود تعصب و واکنش های تند نشان نمی‌دادند و هر اندیشه تازه‌ای را با حوصله دقت و علاقمندی مورد بررسی قرار می‌دادند و با همین روحیات عالی، شیوه‌های تربیتی خاص را در مورد فرزندان خود اعمال می‌کردند و ورزش آن روزها نیز اسب سواری و تیر اندازی و شکاربود . استرابون از روی مدارکی که در دست داشته می‌نویسد کودکان تا به جوانی برسند مراحل مختلف تربیتی و پرورشی را می‌گذرانند که نخستین مرحله آن دوره تربیت خانوادگی بود ابتدا تربیت اخلاقی و دوره مدرسه را می‌پیمود . تربیت اخلاقی روحی و معنوی او با آموزش فنون نبرد و فعالیت های بدنی همراه بود و از طریق جوانان ایران به واسطه صداقت و در نتیجه تعالیم عالی که در کانون خانواده مدرسه و جامعه داشتند از هر گونه نقص اخلاقی مبرا بودند بعد از ظهور اسلام و تجلی آن در ایران پهلوانان نامی ایران آراسته به جمیع کمالات و فضایل انسانی و کارآمد در فنون ورزش با برگزاری ها و دلاوریهای خود صفحات زرینی را بر تاریخ این سرزمین کهنسال نقش نمودند . تا عهد صفویه که سیاست بر مبنای تشیع آمیخته با تربیت ایرانی قرار گرفت روحیه جوانمردی و عیاری سنتی ایران با ملاک های اسلام در آمیخته و شیوه‌ای نوین را پدید آورد . در این زمان نیز ورزشهایی چون چوگان، شمشیربازی، اسب سواری، تیراندازی، شکار و شنا و مخصوصا" کشتی پهلوانی رواج داشت و جوانان ورزیده‌ای که می‌توانستند نمایشگر قدرت و توانایی خود همراه با خصایل خوب انسانی باشند خوش درخشیدند . اما در زمان قاجار نشانه‌های انحطاط اخلاقی در ورزش بروز کرد بخصوص که غرب زدگی به صورت یک پدیده اجتماعی در تمامی ابعاد جامعه ایرانی ریشه دواند و فرهنگ جدید اروپایی در قالب فلسفه نوین ، علوم، هنرها و تکنولوژی جدید تجلی یافت . با روی کار آمدن رضاخان قدمهایی در جهت قانونی کردن ورزش برداشته شد و قانون اجباری کردن ورزش در مدارس به تصویب رسید که زمینه ساز تشکیل اولین انجمن ملی تربیت بدنی شد . اما نفوذ تمدن غرب چنان شتابی گرفته بود که این نخستین قدم نیز خط و نشان غربی داشت . در سال 1320 تربیت بدنی به دو بخش متمایز تفکیک شد یعنی تربیت بدنی آموزشگاهها به وزارت فرهنگ زمان ، ورزش دستجات آزاد و پیشاهنگی به انجمن ملی تربیت بدنی واگذار شد، در گذر سالها در این ساختار همیشه متغیر، باز هم تغییراتی پیش آمد و در سه بخش مجزا ‌ یعنی سازمان تربیت بدنی و تفریحات سالم، کمیته ملی المپیک و شورای ورزش بانوان متمرکز شد . در شرایطی که وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف کشوری و لشگری مثل وزارت آموزش و پرورش، وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت کشاورزی و تعاون روستایی و ارتش و شهربانی و ژاندارمری هر یک فعالیتهایی را در زمینه تربیت بدنی و ورزش آغاز نموده بودند . در سال 1350 سازمان تربیت بدنی با قرار گرفتن در بخش معاونت نخست وزیری شکل قانونی تر و مستقل تری به خود گرفت و از این پس در استان ادارات کل تربیت بدنی و هیئتهای ورزشی عهده دار امور تربیت بدنی و ورزش در مرکز سازمان تربیت بدنی فدراسیونهای ورزشی و کمیته ملی المپیک ناظر بر فعالیتهای ورزشی شدند . در سال 1353 به لحاظ برگزاری این بازیها مجموعه ورزشی آزادی احداث شد و به تناسب گسترش روزافزون ورزش و بنا به ضرورت توجه به اصول علمی تربیت بدنی و ورزش که در دنیای غرب به سرعت رو به تکامل و پیشرفت بود به تدریج مدارس و دانشکدههای تربیت بدنی شکل گرفتند و حضور مرتب تیم های ورزش در دوره های مختلف از جمله بازیهای المپیک و موفقیتی که در برخی از رشته های ورزشی مثل کشتی و وزنه برداری نصیب قهرمانان ایران شد زمینه ساز گسترش علاقه مردم به ورزش گردید . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تربیت بدنی و ورزش نیز مثل بسیاری از زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی دستخوش تحول و دگرگونی شد و اخلاق و فرهنگ اسلامی معیار سنجش ها در تمامی زمینه ها ی تربیت بدنی و ورزش قرار گرفت . در آغاز توجه به تعالیم اسلام، روایات و احادیثی از پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و دیگر ائمه اطهار و رهبران، اندیشمندان و دانشمندان اسلامی چراغ فرا راه مسئولین ورزشی نهاد و با جستجو در متون علمی، فرهنگی، اسلامی زمینه‌های توسعه فرهنگ اسلامی در تربیت بدنی و ورزش فرهم گردید . با توجه به نظرات کلی اسلام در زمینه ورزش و نظر اجمالی اندیشمندان اسلامی در مورد تربیت بدنی این برداشت حاصل شد که جسم عرض روح قرار دارد و نیازهای جسمانی و روحانی انسان بایستی یک جا مورد ارزیابی قرار گیرد با این که : (کالبد انسان که جایگاه روح انسان است بایستی تقویت شود و از سلامتی کامل برخوردار گردد تا از این طریق کمال انسانی حاصل شود و فرد به کمال مطلوب برسد . غرض از آفرینش انسان این است که انسان با آگاهی به معبود خویش نزدیک شود . بر این اساس انسانی که سالم است و سالم می‌اندیشد در مسیر این هدف مقدس موفق تر است و نقطه شروع این مسیر دوران کودکی تا مرحله تکامل و تکوین جسم و روح انسانی است و برای دستیابی به این تکامل که هدف غایی است تامین ایجاد امکانات و شرایط مناسب و تدوین سیاست و برنامه مدون الزامی است.


 ورزش در ایران باستان در قرون گذشته مشرق زمین، ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنی اختصاص داده بود. در حالی که در همان زمان سایر کشورها به ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامت بدن به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم در ایجاد ارتشی سلحشور و پیروز پی برده بودند. در مقاله زیر خلاصه ای از اهمیت و نقش ورزش در نظام آموزش ایران باستان را از نظر می گذرانید. تلاش برای حفظ مرز وبوم ایران بر اساس تعالیم زرتشت که به عنوان سرزمین مقدس نامیده شده است و نیز میل به کشور گشایی و تسخیر سرزمین های مجاور ایجاب می کرد که جوانان از آموزش های نظامی منظمی که پایه و اساس آن ورزش و تربیت بدنی بود برخوردار شوند. در حقیقت برنامه آموزش نظامی بسیاری از جوانان به مهارت های بدنی و قوای جسمانی محدود می شد تا بتوانند ویژگی های لازم یک سرباز خوب و شایسته را . بدست آورند در مجموع، آموزش و پرورش فرزندان جامعه ایران باستان- و در مواردی فرزندان طبق اعیان و شاهزادگان- تقریباً به روی تربیت بدنی متمرکز می شد و آن هم با توجه به اهداف نظامی شکل می گرفت. بدین تربیت کودکان تا هفت سالگی زیر نظر مادران پرورش می یافتند. سپس پسران در هفت سالگی تحصیلات رسمی خود را آغاز می کردند و از همان هنگام رسماً متعلق به کشور شناخته می شدند و تا سن پانزده سالگی به آموختن فنون نظامی مشغول بودند. این افراد از سن پانزده سالگی، خدمت در ارتش را شروع می کردند و تا پنجاه سالگی همچنان به عنوان عضو رسمی ارتش در خدمت باقی می ماندند. به روایت هرودوت، فرزندان طبق اشراف و اعیان و شاهزادگان تا20 سالگی به تحصیل ادامه می دادند و برای فرماندهی سپاه و حکمرانی و دادرسی آماده می شدند. این نوع آموزش در تاریخ تعلیم و تربیت، نخستین نمونه کنترل آموزشی و پرورشی به وسیله دولت است که برای هدفی خاص- که در آن زمان عبارت بود از حفظ قدرت و عظمت کشور- صورت گرفته است. بنابر آنچه گفته شد برنامه های تربیت بدنی بیشتر به آماده سازی جوانان برای جنگهای احتمالی اختصاص یافته بود. هرودوت مورخ مشهور یونانی می نویسد: ایرانیان از5 سالگی تا20 سالگی سه چیز را می آموختند: 1- سوارکاری 2- کمانداری (تیراندازی) 3- راستگویی. جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و نیزه آغاز می کردند. مقاومت با غذای اندک، تحمل گرما و سرمای شدید، پیاده روی های طولانی، عبور از رودخانه بدون تر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد از جمله تمرین های آنان بود. سوار کاری و شکار نیز دو فعالیت رایج بود. جستن بر روی اسب و پرش از روی اسب در حال دویدن (تمرین سرعت و چالاکی) از ویژگی های سوارکاران سواره نظام ایران بود. اسب سواری: ایرانیان عهد باستان دلبستگی زیادی به اسب داشتند و این موجود را عضو خانواده خود می پنداشتند و به هنگام نیایش برای اسب نیز مانند سایر اعضای خانواده خود دعا می کردند. اهمیت اسب در زندگی مردم ایران باستان چنان بوده است که نام بسیاری از سلاطین نامدار با کلمه اسب ترکیب یافته بود. مانند لهر اسب (اسب تندرو ) تهماسب (دارنده اسب زورمند) و ارجاست (دارنده اسب با ارج . ( اختراع اولین ابزارهای سوارکاری مانند دهنه، نعل، زین و رکاب به ایرانیان نسبت داده شده است. همچنین ارابه رانی در ایران باستان قسمت مهمی از برنامه جشن مهرگان بود که به افتخار مهر، فرشته روشنایی برگزار می شد. یونانیان این مسابقه را از ایران و رومیان از یونانیان اقتباس کرده اند. تیراندازی: پس از آموزش اسب سواری، تعلیم تیراندازی و شکار آغاز می شد. کمان بلند و تیرهایی ساخته شده از نی و نیزه کوتاه جزو وسایل شکار و تیراندازی ایرانیان بود. در مورد آموختن تیراندازی و شکار به کودکان در شاهنامه سخن بسیار رفته است و از مهارت بهرام گور در تیراندازی، داستانهای شگفت انگیزی نقل شده است. چوگان بازی: یکی دیگر از برنامه های تربیت بدنی در ایران باستان بازی چوگان است که ایرانیان آن را ابداع کردند. کودکان پیاده و جوانان سوار بر اسب به بازی چوگان می پرداختند و بدان عشق می ورزیدند. بازی کریکت انگلیسی و گلف که امروزه از ورزشهای متداول و پرطرفدار در سراسر دنیا هستند، برگرفته از بازی چوگان ایرانی است. شنا: از دیگر برنامه های با اهمیت ورزشی در ایران باستان تعلیم شنا به کودکان بود . شنا در نهرها و رودخانه ها آموزش داده می شد و این آموزش با هدف نظامی صورت می پذیرفت. به روایت استرابون ایرانیان به کودکان خود گذشتن از نهرها و رودخانه ها را بدون ترشدن سلاح و جامه آموزش می دادند. این نکته درخور توجه است که ورزش و پرورش اندام از نظر فضایل اخلاقی نیز مورد توجه ایرانیان باستان قرار داشت و آنان عقیده داشتند که ورزش علاوه بر تامین تندرستی و نیرومندی، پرورش دهنده فضایل صفات نیک همچون شجاعت، جوانمردی و فروتنی است. آنان تربیت بدنی را اساس نیرومندی دانسته و نیرومندی را برای دستگیری ناتوانان و نه برای زورگویی و ماجراجویی می خواستند تا بدان جا که نیرومندی و پهلوانی را با جوانمردی و چشم پاکی و فروتنی و راستی و بسیاری دیگر از سجایای اخلاقی همراه می دانستند و ناتوانی و سستی را مایه ناراستی بر می شمردند. حماسه سرای بزرگ ایرانی، فردوسی طوسی که داستانهای پهلوانی و حماسی ایران کهن را به شعر در آورده است. این عقیده ایرانیان دوره باستان را اینگونه بیان کرده است: ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی مقام پهلوانی در ایران باستان از اهمیت خاصی برخوردار بود. برای رسیدن به مقام پهلوانی علاوه بر مهارت در فنون شکار سوار کاری، تیراندازی و کشتی، برخورداری از سجایای اخلاقی مانند جوانمردی، شجاعت، بزرگواری و معرفت نیز لازم بود. پهلوانان کشور در هنگام صلح در مقام پهلوان و در هنگام جنگ از جمله سرداران سپاه بودند. در ایران باستان ورزش وانجام حرکات پهلوانی جز فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده است. جامعه آن زمان ارزش خاصی برای ورزشکارانی قائل می‌شد که برای قدرت بدنی وشجاعت روحی که دراختیار داشتند، شکرگزاربوده اند. پهلوانان درصورت نیاز ازخانواده و سرزمین خود در برابر دشمنان دفاع می‌کردند. این پهلوانان با تشویق زائدالوصف همگان برای ورزش، قهرمانی وقدرت خودروبرو می‌شدند. طبق آموزش مذهبی آنها، مردان زورخانه در نیایش خود ابتدا زیبایی بهشت را می‌ستودند وسپس قدرت بدنی و فکری خود را از خداوند خواستار می‌شدند. آنها اعتقاد راسخ به بدن سالم و نیرومند داشتند. ایرانیان باستان به فعالیتهای ورزشی خود، که بر الگوی سلاحهای جنگی شان تاثیر گذاربوده است، روح معنوی می‌دادند. حتی در حین مجیزخوانی (استعاره‌های مذهبی) درزمان نیایش در معابد خود گرزی دردستان خود نگه می‌داشتند همانند اسقف بریتانیایی، که روی کمربند خودشمشیر می‌آویختند،«اوستا». کتاب مقدس مذهبی قدیم ایران تاحدزیادی مشوق قهرمانان وورزشکاران بوده است وازآنان تجلیل و ستایش بعمل می‌آورد، درست همانند آنکه مردان بزرگ درمقابل خدایان خود عبادت می‌نمودند. نسل قدیمی تر می‌بایست هماهنگی هایی در زمینه حکایات باستانی و یا اشعار حماسی ای بوجود آورد که مقرر است برای جوانان از روی کتابهای برجامانده ویا آنهایی که از نسلهای پیشین خود آموخته بودند، خوانده شود. این سنت تا امروز باقی مانده وقرون زیادی را تجربه نموده است. امروزه حتی مشهوداست که بین قبایل ودرقهوه خانه هاداستان گویی با همان شور وذوق مشابه قرنهای پیش، اجرا می‌شود. با توجه به این حقیقت که در زبان فارسی ایران باستان بیش از 30 لغت در ارتباط با مفاهیم قهرمان و پهلوان وجود دارد، میزان علاقه وافرایرانیان به قهرمانان وپهلوانان مسلم وآشکارا می‌گردد. جوانان زیر24 سال آموزش تکمیلی مرتبط با ورزش را درزمان خود فرا می‌گیرند، این ورزشها عبارتند از: دو، سوارکاری، چوگان، پرتاب دارت، کشتی، بوکس، تیروکمان، شمشیربازی و.... این فنون تحت شرایط بسیارسخت آموزش داده می‌شد تا بتوانند در زمان نیازشرایط سخت، ناسازگاری ها ومشکلات ناشی از جنگ از قبیل گرسنگی، تشنگی، کوفتگی ،گرما، سرما و ... را تحمل نمایند. ساختمان زورخانه شکل درون و برون زورخانه‌های قدیم در توالی معماری دوران ساسانیان است. ورود به زورخانه از دری کوتاه (حدود 5/1 متر) و با دو یا چند پله از کف کوچه به پایین به کنار گود می‌رسید. گود زورخانه به صورت هشت ضلعی و از کف تا لبه حدود 70 تا 90 سانتیمتر و طول ان از هر سو از زاویه به زاویه حدود هشت متر است که بیست نفر در آن ورزش می‌کنند دور آن معمولاً چهار ایوانچه مانند حمام های قدیم قرار دارد سقف زورخانه مدور و بلندای آن تا 10 متر هم می‌رسد. اما در زورخانه‌های کنونی تفاوت در اندازه ها و مصالح و شکل وجود دارد. در کنار در ورودی به محوطه زورخانه ،سردم یا جایگاه مرشد قرار دارد تا به ورود و خروج ورزشکاران مسلط باشد. شکل و نمای داخلی و خارجی ساختمان زورخانه ها به ویژه در گذشته به تکیه ها و خانقاه ها شباهت دارد بعد از ظهور اسلام زورخانه ها، لنگرگاه ها، خانقاه ها و تکیه ها، مرکز اقطاب اهل تصوف و مرجع پهلوانان و عیاران پیرو اهل فتوت بوده است لذا می‌توان گفت علت شباهت بنای زورخانه ها و تکیه ها و خانقاهها همین رابطه نزدیک پهلوانان و اهل تصوف بوده است. ضمنا از نظر معماری هم زورخانه ها شباهت بسیاری از جهت پائین تر بودن از سطح زمین، آستانه ورودی کوتاه، سکوهای زیر پله و مسند پیر طریقت یا مرشد داشته‌اند که نمونه‌های بازمانده این خانگاه ها گواه صادق بر آنند. نمای بیرونی زورخانه چهارگوش است با گنبد و یا گنبد گلدسته مانند که محل ورود هوا و نور آفتاب از دریچه ها به درون زورخانه هاست. در ورودی زورخانه را عمد کوتاه می‌سازند تا وارد شوندگان به احترام و به نشانه تواضع و فروتنی سر فرود آورند. درست در زیر سقف زورخانه و حدود 70 سانتی متر پایین تر از سطح زمین گود قرار دارد. از دور گود تا جایگاه تماشاگران حدود 5/1 تا 2 متر فاصله است و ارتفاع از کف گود تا بالای گلدسته نزدیک به 10 متر می‌رسد. گود زورخانه را متناسب با وسعت فضای زورخانه به صورت پنج ضلعی، شش ضلعی و یا هشت ضلعی می‌سازند. و اصولا گود مقدس در زورخانه هایی که بر اساس معماری صحیح و با آگاهی از پیشینه ایی ورزشخانه سنتی و باستانی درست شده باشند باید هشت ضلعی باشد و همچنین نورگرهای طاق گنبد فراز گود نیز یا هشت روزنه داشته‌اند و یا بصورت ستاره هشت پر با شیشه‌های ضخیم ساخته می‌شده است. نقش ستاره هشت پر از معماری کهن و سنتی ایران به شمسه (خورشیدی) مشهور است و آن نشانه خورشید یعنی منشاء حیات انسان است که ایرانیان باستان در روزگاران کهن خورشید را به عنوان منشاء و منبع اصلی حیات انسان ستایش می‌ کرده اند. نام دیگر خورشید «مهر» است که در زبان پهلوی به آن میثرا (Mithra) می‌گویند و مهرپرستان هنوز هم در اکناف جهان هستند. و این هشت گوشه گود و یا هشت کنج آن نشان مهر است که در طی سالیان متمادی سینه به سینه و نفس به نفس به نسل امروز رسده است. در فرهنگ ایران کهن معماران اصل مسلم داشتند که به معمار می‌گوید: «نور دختر خداست ؛ دست دختر خدا را بگیر و در خانه‌ای که می‌سازی اورا بگردان» و قطر آن حداکثر 10 متر و ارتفاع آن معمولا 90 سانتیمتر است. از آنجا که گود محل اصلی ورزش است و ورزشکاران زورخانه پا برهنه در گود ورزش می‌کنند ترتیبی می‌دهند که کف گود نرم باشد. در گذشته کف گود بوته‌های صحرایی خشک قرار می‌دادند و روی آن به قدر کافی خاک نرم می‌ریختند تا پس از آب پاشی و پا خوردن حالتی نرم و فنری داشته باش. جایگاه ورزش در ایران باستان وجود پهلوانان و افسانه های باستانی در ایران بیانگر این موضوع است که ایرانی ها از دیرباز به ورزش علاقه و دلبستگی داشته اند. دکتر گریشمن، باستان شناس فرانسوی درباره ورود آریانها هزار سال قبل از میلاد می گوید: این سواران ایرانی با زن، بچه و گله وارد شدند و مزیت تقسیم ناحیه را بمالک کوچک متعدد بدست آوردند و بیشتر آنان همره گروه سواران خود وارد خدمت امرای محلی گردیدند. آریانها یکی از شعب مردمان هند و اروپایی بودند که شعبه اولی آنها بحساب می آمدند. برخی از باستان شناسان معتقد هستند که ساکنین اولیه آریانها یا آریاییها در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریار خزر بوده و برخی دیگر آنها را به مردمان قفقازیه که به قسمت های جنوبی خزر آمده اند نسبت می دهند. اینان مردانی بودند که از راه شمشیر و بعنوان سرباز مزدور زندگی می کردند ایشان سربازانی را تشکیل می دادند که می بایست یک روز جانشین امرائی بشوند که خود در خدمت ایشان بودند. تاریخ مهاجرت آنها نیز بدرستی روشن نیست ولی بین دو هزار سال تا پانصد سال قبل از میلاد این قوم به سرزمین ایران آمده و افراد بومی و محلی را به جنوب برده اند. بنابراین آریانها مردمانی قوی، سلحشور و صحرا گرد بوده و کار عمده شان پرورش حیوانات اهلی و شکار و سواری و تیراندازی بوده است. ورزش و تقویت قوای بدنی و مهارت در جنگ و سواری و تیراندازی و راهپیمائی از اصول متداول این مردم بوده است قومی که دائما در حال کوچیدن و منازعه با بومی های محلی بوده و بقهر و غلبه زمینها و کشتزارها را تصاحب می کرده قطعا باید چالاک و سلحشور و بردبار و قوی اندام باشند. این مردم بتدریج شهر نشین شده و ده شهر و قصبه بوجود آورده اند از وقتیکه آریانها شهر نشین شدند همیشه مورد هجوم شعبه دیگر آریائیها ) سکاها ) واقع شدند. قبل از تشکیل دولت ماد، آریانها بشکل ملوک الطوایفی می زیستند و رئیس هر خانواده با قدرت کامل خانواده را اداره می کرد، و در مواقع جنگ یکی از رؤسای این خانواده فرماندهی لشکر را بعهده می گرفتند که بعدا مقام سلطنت از همین اختیارات بوجود آمد. در آن زمان هیچیک از امراء و سلاطین قدرت رئیس خانواده را تهدید نمی کردند. از قرن نهم قبل از میلاد سه تیره بزرگ آریائی در سرزمین ایران به حکومت رسیدند، در مشرق( باختری ها)، در مغرب (مادها) و در جنوب (پارسها.( آنچه از اخلاق و آداب این زمان روشن است حالت آماد گی قوم آریائی برای حرکت و جنگ و دفاع بوده و در این عصر کشت غلات کاملا مرسوم شده و در دهات و قصبات مزارع رونق بیشتری یافتند. تربیت حیوانات اهلی را عملی ساخته و اسب و سگ از نظر فوایدی که در جنگ و سفر و حضر و نگهبانی رمه و گله داشتند بیشتر اهمیت دادند محدوده امپراتوری ایران 500 سال پیش از میلاد اهمیت ورزش زورمندی جوانان از راه مسابقات کشتی و اسب سواری و تیراندازی و پرتاب سنگ وانداختن و دویدن و ارابه رانی با تمرینات و تشویقات رؤسای خانواده بوجود آمده است. آریانها قبل از ظهور زرتشت مثل سایر اقوام جهان عوامل طبیعت را پرستش می کردند ولی احترام به پهلوانان نیز تا سر حد پرستش در افسانه ها ذکر شده است. مورخین تاریخ قدیم ایران را که در شاهنامه فردوسی به پیشدادیان و کیان وغیره تقسیم شده است با سلسله های قبل از ماد و پارس و هخامنشیان تطبیق می کنند. پیداست که حماسه های ملی و افسانه های باستانی و داستانهای جنگ ایران و توران و پهلوانان نامی ایران رستم و سایر پهلوانها و داستانهای جنگ و رزم آنان و ستیزه با دیوان و غلبه بر عوامل طبیعت و کشتی های مختلف رستم با پهلوانان دیگر، این حقیقت را مسلم می دارد که ایرانی ها از همان وقت به ورزشهای مورد علاقه و احتیاج خود تا چه اندازه دلبستگی داشته و مهر وزریده اند. مهمترین رشته های ورزشی آن عصر کشتی و زور آوری، اسب سواری، کوه نوردی، تیراندازی با کمان، سنگ اندازی با دست و فلاخن، پرتاب سنگ، دویدن و پریدن از موانع و پرتاب نیزه و زوبین بوده است. دوران دولت ماد در این عهد پرورش اسب و استفاده از آن مورد توجه کامل بوده چنانچه وقتی امرای محلی ماد با هدایا به دربار پادشه آشور رفتند بهترین تحفه آنان اسبهای مادی و لاجورد بوده است. هووخشتر پادشاه ماد قشونی ترتیب داد که پیاده نظام آن مسلح به تیر و کمان و شمشیر بود، سواره نظام تیراندازان ماهری بودند که از کودکی با اسب سواری، تیراندازی و قیقاج زدن عادت کرده بودند. مادها به تربیت جوانان و تمرینات ورزشی و فنون رزمی اهمیت می دادند. اسبهای عالی، سوارکاران ممتاز، تیراندازان ماهر، ارابه رانان بی باک و شکارچیان ورزیده و کشتی گیران دلیر همگی بر پایه اهمیت تربیت بدنی جوانان و تقویت قوای جسمی آنان بوده است. از قول کزیاس مورخ یونانی نقل شده که سکاها (قوم آریائی) زنانشان مانند مردان دلاور و جنگنده بودند چنانچه ملکه سکاها بنام زارین وقتی مُرد مقبره ای برای او ساختند و بر بالای آن مجسمه بزرگی از طلا نصب کرده، آنرا تعظیم و تکریم می کردند چنانکه پهلوانی را کنند. تاریخچه ورزش در ایران قبل از اسلام تاریخ ورزش و برگزاری مسابقات ورزشی در ایران باستان آنطور که باید و شاید روشن و آشکار نیست. زیرا اعمال نابخردانه برخی پادشاهان و اعمال آنها باعث به آتش کشیدن کتابخانه‌ها و معدوم کردن بسیاری از آثار قدیمی ایران گردیده است. اما منابع محدودی مانند اوستا، سنگ نوشته‌ها، حجاریها، مسکوکات و برخی از کتابهای ادبی و تاریخی وجود دارد.ورزش ایران در بعضی بخشها از قدمت بیشتری نسبت به ورزش یونان برخوردار است. در یونان باستان بازیهای المپیک شامل دویدن، کشتی، مشت‌زنی، اسب دوانی، ارابه‌رانی و پنجگانه بود. اما در ایران ضمن اینکه بعضی از این ورزش‌ها سابقه بیشتری دارد، ورزشهایی مثل تیروکمان، قایق‌رانی و ... رایج بوده است. اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت: در میان کشورهای مشرق زمین، بی گمان ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیش ترین الویت را به ورزش و تربیت بدنی داده بود، در حالی که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیت های بدنی را گاه مذموم هم می دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامتی بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند، پی برده بودند. هرودوت ، مورخ مشهور یونانی می نویسد: »ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را می آموختند: 1- سواری 2- تیر و کمان 3- راستگویی«. کتزیاس Ktsiasپزشک یونانی دربار اردشیر هخامنشی در کتاب خود با عنوان «پرسیکا» که در حدود 400 ق.م. نوشته شده مطالبی درباره ورزش در ایران باستان نوشته است.دوریس Durisنیز مطالبی در مورد ورزش ایران باستان نوشته بود که آن هم مثل پرسیکا از بین رفته ولی قبل از اینکه از بین برود نویسندگان دیگر مطالب او را در کتب خود مورد اشاره قرار داده اند. دوریس در حدود سال 280 ق.م. می‌زیسته است.آتنائوس Atheneausدر بخش هفتم کتاب تاریخ خود نوشته است: » در میان همه جشن های ایران فقط در جشن مهر (میترا) پادشاه ایران حضور می‌یابد و ایرانیان حرکات موزون بدنی انجام می دهند. گذشته از ایرانیان هیچیک از مردم آسیا، چنین کاری انجام نمی‌دادند. ایرانیان آنچنان که خواندن را می‌آموزند، انجام حرکات موزون را هم یاد می‌گیرند. گویند که جنبش اندام ها در انجام حرکات موزون، پیکر آدمی را استوار می‌کند.«استرابون Strabonجغرافیانویس یونانی که از سال 63 ق.م. تا 19 میلادی می‌زیسته می‌نویسد: »در ارمنستان هم اسب‌های خوب می‌پرورند که پست‌تر از اسبهای سرزمین ماد نیستند. مرزبان (خشتروپان - ساتراپ) ارمنستان هر سال در هنگام جشن مهرگان 20000 کره اسب به دربار شاهنشاه هخامنشی خراج می‌فرستد«. گزنفون مورخ بزرگ یونانی در کتاب خود «تربیت کوروش» می‌نویسد: » در هر شهر پارس جایی است بنام «الواترا»، قصر شاهی یا حکومت و سایر ابنیه دولتی در اینجا واقع شده و محل تربیت و پرورش افراد است این محل چهار قسمت دارد، یکی برای کودکان، دیگری برای نوجوانان، سومی برای مردان، چهارمی برای کسانی که دیگر نمی‌توانند اسلحه برگیرند و موافق قانون کلیه افراد هر محل باید در قسمت محله خود حاضر شوند، وقت تمرینات و تعلیمات و تربیت ورزش چنین است: کودکان و مردان در طلیعه صبح، پیرمردان در روزهای معین وقتی که می‌توانند، ولی جوانان همه وقت. جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز می کردند، و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندک و تحمل گرمای بسیار و پیاده روی های طولانی و عبور از رودخانه، بدون تر شدن سلاح ها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فرو پریدن از روی آن در حال دویدن و به طور کلی سرعت و چالاکی، از ویژگی های سوارکاران سوار نظام ایران بود. اینان هر شب در اطراف ابنیه دولتی و حکومتی با اسلحه می‌ خوابند، عده روسای این شعب که مسئول تربیت و ورزش هستند 12 است، زیرا در پارس 12 طایفه وجود دارد. این تربیت تا سن 16 تا 17 سالگی است سپس طفل داخل طبقه نوجوانان می‌شود، اینها به کارهای عام‌المنفعه گمارده شده اغلب در شکار شاهی، با شاه بیرون می‌آیند. پارسیان شکار را آموزشگاه حقیقی جنگ می‌پندارند، جوانان در شکار سحرخیزی، در سرما و گرما بردباری، راه رفتن و دوندگی و تیراندازی و آمادگی روحی و چابکی را فرا می‌گیرند. « در سایر تمرینات ورزشی آنروز ایرانیان متمدن، آن عصر را مسخر خود ساختند. دکتر گریشمن، باستان شناس فرانسوی درباره ورود آریان ها هزار سال قبل از میلاد می گوید: این سواران ایرانی با زن، بچه و گله وارد شدند و مزیت تقسیم ناحیه را بمالک کوچک متعدد بدست آوردند و بیشتر آنان همراه گروه سواران خود وارد خدمت امرای محلی گردیدند. برخی از باستان شناسان معتقد هستند که ساکنین اولیه آریان ها یا آریایی ها در قسمت شرقی و جنوب شرقی دریای خزر بوده و برخی دیگر آنها را به مردمان قفقازیه که به قسمت های جنوبی خزر آمده اند نسبت می دهند. اینان مردانی بودند که از راه شمشیر و بعنوان سرباز زندگی می کردند ایشان سربازانی را تشکیل می دادند که می بایست یک روز جانشین امرائی بشوند که خود در خدمت ایشان بودند. تاریخ مهاجرت آنها نیز بدرستی روشن نیست ولی بین دو هزار سال تا پانصد سال قبل از میلاد این قوم به سرزمین ایران آمده و افراد بومی و محلی را به جنوب برده اند. بنابراین آریان ها مردمانی قوی، سلحشور و صحرا گرد بوده و کار عمده شان پرورش حیوانات اهلی و شکار و سواری و تیراندازی بوده است. ورزش و تقویت قوای بدنی و مهارت در جنگ و سواری و تیراندازی و راهپیمائی از اصول متداول این مردم بوده است قومی که دائما در حال کوچ کردن و منازعه با بومی های محلی بوده و بقهر و غلبه زمین ها و کشتزارها را تصاحب می کرده قطعا باید چالاک و سلحشور و بردبار و قوی اندام باشند. این مردم بتدریج شهر نشین شده و ده و شهر و قصبه بوجود آورده اند از وقتی که آریان ها شهر نشین شدند همیشه مورد هجوم شعبه دیگر آریائی ها – سکاها واقع شدند. قبل از تشکیل دولت ماد، آریانها بشکل ملوک الطوایفی می زیسته و رئیس هر خانواده با قدرت کامل خانواده را اداره می کرد، و در مواقع جنگ یکی از رؤسای این خانواده فرماندهی لشکر را به عهده می گرفتند که بعدا مقام سلطنت از همین اختیارات بوجود آمد. در آن زمان هیچیک از امراء و سلاطین قدرت رئیس خانواده را تهدید نمی کردند.از قرن نهم قبل از میلاد سه تیره بزرگ آریائی در سرزمین ایران به حکومت رسیدند، در مشرق باختری ها، در مغرب مادها و در جنوب پارس ها. آنچه از اخلاق و آداب این زمان روشن است حالت آماده گی قوم آریائی برای حرکت و جنگ و دفاع بوده و در این عصر کشت غلات کاملا مرسوم شده و در دهات و قصبات مزارع رونق بیشتری یافتند. تربیت حیوانات اهلی را عملی ساخته و اسب و سگ از نظر فوایدی که در جنگ و سفر و حضر و نگهبانی رمه و گله داشتند بیشتر اهمیت دادند. زورمندی جوانان از راه مسابقات کشتی و اسب سواری و تیراندازی و پرتاب سنگ وانداختن و دویدن و ارابه رانی با تمرینات و تشویقات رؤسای خانواده بوجود آمده است.آریان ها قبل از ظهور زرتشت(آشوزرتشت به عقیده ارسطو دانشمند یونانی و «ادکوس» یک مورخ یونانی در سال 634 قبل از میلاد ظهور کرده است.) مثل سایر اقوام جهان، عوامل طبیعت را پرستش می کردند ولی احترام به پهلوانان نیز تا سر حد پرستش در افسانه ها ذکر شده است. به خصوص در باره دوران پارت ها یا اشکانیان و پیدایش کلمه پهلوان باید گفت: شرح فتوحات این قوم آریایی و حکومت پانصد ساله آن ها پر از دلاوری ها و کوشش های این مردم است. کلمه پهلوان و پهلوانی، ریشه پارتی است که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانسته اند. اینان مردمی جنگجو و شکارچی بودند.هنستین ، مورخ یونانی می نویسد: » پارت ها جنگ و شکار را دوست داشتند. این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام کهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگی و شکار بار آمده بودند «. مورخین تاریخ قدیم ایران را که در شاهنامه فردوسی به پیشدادیان و کیان وغیره تقسیم شده است با سلسله های قبل از ماد و پارس و هخامنشیان تطبیق می کنند. پیداست که حماسه های ملی و افسانه های باستانی و داستان های جنگ ایران و توران و پهلوانان نامی ایران رستم و سایر پهلوان ها و داستان های جنگ و رزم آنان و ستیزه با دیوان و غلبه بر عوامل طبیعت و کشتی های مختلف رستم با پهلوانان دیگر، این حقیقت را مسلم می دارد که ایرانی ها از همان وقت به ورزشهای مورد علاقه و احتیاج خود تا چه اندازه دلبستگی داشته و مهر وزریده اند. مهمترین رشته های ورزشی آن عصر کشتی و زور آوری، اسب سواری، کوه نوردی،تیراندازی با کمان، سنگ اندازی با دست و فلاخن، پرتاب سنگ، دویدن و پریدناز موانع و پرتاب نیزه و زوبین بوده است.در دوران دولت ماد پرورش اسب و استفاده از آن مورد توجه کامل بوده چنانچه وقتی امرای محلی ماد با هدایا به دربار پادشه آشور رفتند بهترین تحفه آنان اسبهای مادی و لاجورد بوده است .هووخشتر پادشاه ماد، قشونی ترتیب داد که پیاده نظام آن مسلح به تیر و کمان و شمشیر بود، سواره نظام تیراندازان ماهری بودند که از کودکی با است سواری، تیراندازی و قیقاج زدن عادت کرده بودند. مادها به تربیت جوانان و تمرینات ورزشی و فنون رزمی اهمیت می دادند.اسبهای عالی، سوارکاران ممتاز، تیراندازان ماهر، ارابه رانان بی باک و شکارچیان ورزیده و کشتی گیران دلیر همگی بر پایه اهمیت تربیت بدنی جوانان و تقویت قوای جسمی آنان بوده است.از قول کزیاس مورخ یونانی نقل شده که سکاها (قوم آریائی) زنانشان مانند مردان دلاور و جنگنده بودند چنانچه ملکه سکاها بنام زارین وقتی مُرد مقبره ای برای او ساختند و بر بالای آن مجسمه بزرگی از طلا نصب کرده، آنرا تعظیم و تکریم می کردند چنانکه پهلوانی را کنند.قسمت عمده تربیت اطفال در دوره کیانی و مادی و هخامنشی و اشکانی و ساسانی پرورش بدن و ورزش‌های گوناگون برای زمان صلح و جنگ بوده‌است و کودکان را از کوچکی در فنون و استعمال اسلحه گوناگون تعلیم می‌داده‌اند. مهم‌ترین اسلحه تیر و کمان و زوبین بوده تیرو کمان در تمام دوره‌ها به کار می‌رفته‌است. در ابتدا کاربرد سلاح را پیاده به اطفال می‌آموختند و بعدها او را به فنون اسب‌سواری و به‌ کار بردن اسلحه در حالت سواری آشنا می‌کرده‌اند. مهم‌ترین ورزش‌هایی که در آن دوره به کودکان یاد می‌دادند دویدن، شنا، و تیروکمان و زوبین‌اندازی و گوی و چوگان و شکار و اسب سواری بوده‌است. برای قهرمان و صفات قهرمانی در زبان پارسی واژه‌های متعددی به کار رفته که چند نمونه از آن در این‌جا ذکر می‌شود. عناوین و صفات قهرمان، گو، گرد، دلیر، مرد، جوانمرد، دلاور، آزاده، راد، رادمرد، راستار نژاد، راست، یل، پرویز، شهسوار، توانا، آزادمرد، هژیر، نامور، اردشیر، نامدار، نیوزاد، بهادر، نامدار، آریا، هورچیتر، پهلو، پهلوان، نبرده، شیرگیر، شیردل. بنا به گفته استرابون تا پایان سن بیست‌وچهار که جوانان ایرانی موظف بودند که انواع و اقسام دانستنی‌ها و ورزش‌ها و تعلیمات را فرا گیرند و آن‌گاه بود که آنها را گردک می‌خواندند و معلوم است که منظور این بوده که جوان پهلوان و دلیر کوچکی شده‌است. به مرور ایام و در ضمن عمل کارزار از صلح و جنگ به درجه گردی می‌رسید. در آن دوره مسابقاتی نیز وجود داشت و مسابقه‌ای که بیشتر انجام می‌شد و مورد توجه بود مسابقه اسب دوانی بود. در مسابقه اسب‌دوانی و ارابه‌رانی، اسب مسابقه را اسب ارنوا یا تنها ارنوا می‌گفتند که به معنی دونده یا به اصطلاح فارسی امروزی «بادپا» است.در نبردهای ارابه جایزه‌ای که می‌داده‌اند موسوم به ارنوا یعنی اسب بادپا بوده و از این‌جا معلوم می‌شود که برای تشویق اسب‌سواری و گردونه‌رانی، هیچ جایزه‌ای را مناسب‌تر از بخشش اسب بادپا به برنده نمی‌دانسته اند.